پرش به محتوا

تاریخ طبری (ترجمه): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:




«[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]»، اثر عربى ابوجعفر محمد بن جرير طبرى، تاريخى عمومى از آغاز آفرينش تا 302ق مى‌باشد كه نام اصلى آن «تاريخ الامم و الرسل و الملوك» بوده و در سال303ق نوشته شده است.
'''تاريخ طبرى'''، اثر عربى ابوجعفر محمد بن جرير طبرى، تاريخى عمومى از آغاز آفرينش تا 302ق مى‌باشد كه نام اصلى آن «تاريخ الامم و الرسل و الملوك» بوده و در سال303ق نوشته شده است.


انگيزه تألیف، بيان تاريخ ملوك گذشته و پيامبران الهى (ع) براى پند گرفتن از سرگذشت آنان مى‌باشد.
انگيزه تألیف، بيان تاريخ ملوك گذشته و پيامبران الهى (ع) براى پند گرفتن از سرگذشت آنان مى‌باشد.
خط ۷۴: خط ۷۴:
وى از يك سو با امانتدارى كامل و در نوع خود بى‌نظر، روايات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده است؛ اما از سوى ديگر، مطالب غير واقعى، افسانه‌هاى حماسى و نيز خلط و سهوهايى در كتابش ديده مى‌شود؛ از اين رو بايد محتواى هر روايت بررسى و با روايات ديگر مقايسه و مختصات و مسائل آن معلوم گردد.
وى از يك سو با امانتدارى كامل و در نوع خود بى‌نظر، روايات متعدد و متنوع راجع به هر واقعه را آورده است؛ اما از سوى ديگر، مطالب غير واقعى، افسانه‌هاى حماسى و نيز خلط و سهوهايى در كتابش ديده مى‌شود؛ از اين رو بايد محتواى هر روايت بررسى و با روايات ديگر مقايسه و مختصات و مسائل آن معلوم گردد.


شيوه نقل نويسنده، معلوم مى‌دارد كه وى از منابع مكتوب استفاده كرده است. او هر گاه از منابعى استفاده كرده كه اجازه نقل حديث از آن‌ها داشته، با بيان «حَدِّثنا»، «أَخبَرنا»، «كَتَبَ الىّ» گزارش داده است و هر گاه از منابعى سود جسته كه اجازه نقل حديث نداشته، با ذكر «قالوا»، «حَدّثوا»، «رُوِىَ» و «ذُكِرَ» گزارش آورده است.
شيوه نقل نويسنده، معلوم مى‌دارد كه وى از منابع مكتوب استفاده كرده است. او هر گاه از منابعى استفاده كرده كه اجازه نقل حديث از آن‌ها داشته، با بيان «حَدِّثنا»، «أَخبَرنا»، «كَتَبَ الىّ» گزارش داده است و هر گاه از منابعى سود جسته كه اجازه نقل حديث نداشته، با ذكر «قالوا»، «حَدّثوا»، «رُوِىَ» و «ذُكِرَ» گزارش آورده است.


وى گاه مطلبى را از يك روايت با ذكر «امّا» بيان كرده كه احتمالاً تفسير و تعبير خود او از محتواى يك روايت بوده است.
وى گاه مطلبى را از يك روايت با ذكر «امّا» بيان كرده كه احتمالاً تفسير و تعبير خود او از محتواى يك روايت بوده است.
خط ۹۵: خط ۹۵:
نويسنده در بحث از آفرينش و پراكنده شدن فرزندان آدم بر روى زمين، احاديثى از پيامبر (ص) نقل كرده و براى تأييد آن‌ها، آياتى از قرآن كريم آورده و توضيح داده است. وى در اين مبحث بيش از هر مبحث ديگرى در كتابش، نظر شخصى خود را بيان كرده است.
نويسنده در بحث از آفرينش و پراكنده شدن فرزندان آدم بر روى زمين، احاديثى از پيامبر (ص) نقل كرده و براى تأييد آن‌ها، آياتى از قرآن كريم آورده و توضيح داده است. وى در اين مبحث بيش از هر مبحث ديگرى در كتابش، نظر شخصى خود را بيان كرده است.


وى داستان آفرينش و تاريخ پيامبران بنى‌اسرائيل را عمدتاً از قول راويان مسلمان و به استناد آيات قرآن شرح داده است. در اين بخش، مطالب صرفاً صبغه دينى داشته و پاره‌اى از آرا و عقايد اهل كتاب (اسرائيليات) اغلب از طريق راويانى؛ مانند «وَهْب بن مُنبِّه در آن راه يافته است. وى همچنين عقايد ايرانيان را درباره آفرينش و اين كه برخى كيومرث را اولين انسان دانسته‌اند، به تفصيل بيان كرده است.
وى داستان آفرينش و تاريخ پيامبران بنى‌اسرائيل را عمدتاً از قول راويان مسلمان و به استناد آيات قرآن شرح داده است. در اين بخش، مطالب صرفاً صبغه دينى داشته و پاره‌اى از آرا و عقايد اهل كتاب (اسرائيليات) اغلب از طريق راويانى؛ مانند «وَهْب بن مُنبِّه در آن راه يافته است. وى همچنين عقايد ايرانيان را درباره آفرينش و اين كه برخى كيومرث را اولين انسان دانسته‌اند، به تفصيل بيان كرده است.


نويسنده در قسمت تاريخ ايران، منابع خود را بيان نكرده و به ذكر «مطّلعان» يا «دانشوران پارسى» يا «قالوا» اكتفا كرده است. وى در اين بخش، صرفاً از منابع ايرانى استفاده كرده، از جمله در قسمتى كه درباره اسكندر گزارش داده است. طبرى در مورد ملوك‌الطوايف تحت نام «اشكانى» نام پادشاهان اشكانى را بدون هيچ تفصيلى درباره آنان آورده است.
نويسنده در قسمت تاريخ ايران، منابع خود را بيان نكرده و به ذكر «مطّلعان» يا «دانشوران پارسى» يا «قالوا» اكتفا كرده است. وى در اين بخش، صرفاً از منابع ايرانى استفاده كرده، از جمله در قسمتى كه درباره اسكندر گزارش داده است. طبرى در مورد ملوك‌الطوايف تحت نام «اشكانى» نام پادشاهان اشكانى را بدون هيچ تفصيلى درباره آنان آورده است.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
كتاب در اين بخش، به دليل تنوع منابع (اعم از ايرانى و غيرايرانى) و تفصيل مطالب با جزئيات بالنسبه دقيق، بر تواريخ هم زمان آن برترى دارد. به علاوه، نويسنده از نقل مطالبى كه منشأ شعوبى و رنگ حماسى دارند، احتراز كرده است، از جمله حكاياتى را كه برخى تواريخ راجع به دربار و زندگى خصوصى پادشاهان؛ مثلاً خسرو پرويز، آورده‌اند، نياورده است.
كتاب در اين بخش، به دليل تنوع منابع (اعم از ايرانى و غيرايرانى) و تفصيل مطالب با جزئيات بالنسبه دقيق، بر تواريخ هم زمان آن برترى دارد. به علاوه، نويسنده از نقل مطالبى كه منشأ شعوبى و رنگ حماسى دارند، احتراز كرده است، از جمله حكاياتى را كه برخى تواريخ راجع به دربار و زندگى خصوصى پادشاهان؛ مثلاً خسرو پرويز، آورده‌اند، نياورده است.


وى در تاريخ يمن، داستان «تُبَّع» و داستان فتح قلعه «الحَضْر» در عهد اردشير بابكان و نيز توجيهات م[[ذهبى]] راجع به علايم و آثار زوال حكومت ايران در عهد خسرو پرويز، از روايات متنوع اسلامى بهره بسيار برده؛ اما درباره آخرين شاهان ساسانى مقارن فتوح مسلمانان، اين كار را نكرده است.
وى در تاريخ يمن، داستان «تُبَّع» و داستان فتح قلعه «الحَضْر» در عهد اردشير بابكان و نيز توجيهات م[[ذهبى]] راجع به علايم و آثار زوال حكومت ايران در عهد خسرو پرويز، از روايات متنوع اسلامى بهره بسيار برده؛ اما درباره آخرين شاهان ساسانى مقارن فتوح مسلمانان، اين كار را نكرده است.


بخش تاريخ اسلام، با زندگى رسول اكرم(ص) آغاز شده و تا پايان سال 302ق ادامه مى‌يابد. نويسنده تمدن اسلامى را كلى واحد دانسته و بدون در نظر گرفتن تمايزات جغرافيايى، زبانى و قومى روايات خود را بيان كرده است.
بخش تاريخ اسلام، با زندگى رسول اكرم(ص) آغاز شده و تا پايان سال 302ق ادامه مى‌يابد. نويسنده تمدن اسلامى را كلى واحد دانسته و بدون در نظر گرفتن تمايزات جغرافيايى، زبانى و قومى روايات خود را بيان كرده است.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
نويسنده در تدوين تاريخ خلفا، از منابع مورخان استفاده كرده، البته از كتاب‌هاى آنان نام نبرده و فقط رواياتشان را با ذكر كامل راويان نقل كرده است.
نويسنده در تدوين تاريخ خلفا، از منابع مورخان استفاده كرده، البته از كتاب‌هاى آنان نام نبرده و فقط رواياتشان را با ذكر كامل راويان نقل كرده است.


با وجود تنوع راويان در اين بخش، از سال 11ق تا 127ق، بيشترين روايات از ابومِخْنَف لوط بن يحيى اَزْدى (متوفى 157) است و نويسنده، تك‌نگارى دقيق و مفصّل او با نام مقتل‌الحسين را در روايات خود حفظ كرده است. البته طبرى تا سال 132ق باز هم از ابومخنف، اما نه مكرر، روايت كرده است. بيشترين روايات درباره دوران فتوح نيز از سيف بن عمر (متوفى 170-193ق) است. طبرى روايات ابومخنف را از طريق عمر بن شبَّه (متوفى 264ق) و مداينى (متوفى 215 تا 235ق) و هشام بن محمد كلبى (متوفى 206) و روايات سيف بن عمر را از طريق يحيى بن السَّرى نقل نموده است.
با وجود تنوع راويان در اين بخش، از سال 11ق تا 127ق، بيشترين روايات از ابومِخْنَف لوط بن يحيى اَزْدى (متوفى 157) است و نويسنده، تك‌نگارى دقيق و مفصّل او با نام مقتل‌الحسين را در روايات خود حفظ كرده است. البته طبرى تا سال 132ق باز هم از ابومخنف، اما نه مكرر، روايت كرده است. بيشترين روايات درباره دوران فتوح نيز از سيف بن عمر (متوفى 170-193ق) است. طبرى روايات ابومخنف را از طريق عمر بن شبَّه (متوفى 264ق) و مداينى (متوفى 215 تا 235ق) و هشام بن محمد كلبى (متوفى 206) و روايات سيف بن عمر را از طريق يحيى بن السَّرى نقل نموده است.


روايات فتوح در كتاب غالباً طولانى‌اند و سبك بيان و موضوعات متنوع معلوم مى‌دارد كه گزارش‌هايى از راويان مختلف است. اين گزارش‌ها در قرن اول و دوم از جمع روايات پراكنده درباره فتح يك ناحيه يا جنگ بزرگ تدوين شده است.
روايات فتوح در كتاب غالباً طولانى‌اند و سبك بيان و موضوعات متنوع معلوم مى‌دارد كه گزارش‌هايى از راويان مختلف است. اين گزارش‌ها در قرن اول و دوم از جمع روايات پراكنده درباره فتح يك ناحيه يا جنگ بزرگ تدوين شده است.
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:




1- مقدمه و متن كتاب.
#مقدمه و متن كتاب.
 
#دانشنامه جهان اسلام ج6 ص229.
2- دانشنامه جهان اسلام ج6 ص229.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش