۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مقدمهنويس' به 'مقدمهنويس') |
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
از جمله مناطقى كه بوركهارت از آن گزارش كرده سرزمين قبيلهنشين «برر» است كه در اصل به اين سرزمين عربزبان ميرفاب اطلاق مىشده است و خود را از نوادگان جعليّين مىدانستند. بوركهارت (1814م) جنوبىترين بخش سرزمين ميرفابى را قلمرو كوچك و مجزايى وصف كرده كه به رأسالوادى مشهور بوده و حكومت آن را يكى از اعضاى خاندان تمساح در دست داشته است. سرزمين بربر مركز بارزگانى مهمى بود؛ جادهاى كه از مصر عليا آغاز، و پس از گذاشتن از صحراى نوبه، در اين سرزمين به نيل منتهى مىشد؛ كاروانهايى نيز كه از سنّار و شندى به مصر مىرفتند از همين جا مىگذشتند. در زمانى كه بوركهارت از اين سرزمين ديدن كرده دهكدهاى با نام «اَنخيزه» پايتخت بربر بوده و شهر بربر كه در زمان حاكميت ترك و مصر به عنوان شهر معروف بوده است، در زمان بوركهارت بيرونق بوده است. | از جمله مناطقى كه بوركهارت از آن گزارش كرده سرزمين قبيلهنشين «برر» است كه در اصل به اين سرزمين عربزبان ميرفاب اطلاق مىشده است و خود را از نوادگان جعليّين مىدانستند. بوركهارت (1814م) جنوبىترين بخش سرزمين ميرفابى را قلمرو كوچك و مجزايى وصف كرده كه به رأسالوادى مشهور بوده و حكومت آن را يكى از اعضاى خاندان تمساح در دست داشته است. سرزمين بربر مركز بارزگانى مهمى بود؛ جادهاى كه از مصر عليا آغاز، و پس از گذاشتن از صحراى نوبه، در اين سرزمين به نيل منتهى مىشد؛ كاروانهايى نيز كه از سنّار و شندى به مصر مىرفتند از همين جا مىگذشتند. در زمانى كه بوركهارت از اين سرزمين ديدن كرده دهكدهاى با نام «اَنخيزه» پايتخت بربر بوده و شهر بربر كه در زمان حاكميت ترك و مصر به عنوان شهر معروف بوده است، در زمان بوركهارت بيرونق بوده است. | ||
از جمله اماكن نوبه كه بوركهارت گزارش كرده، | از جمله اماكن نوبه كه بوركهارت گزارش كرده، معبدالدكه است. او داخل معبدرا از نقوش تاريخى خالى دانسته، ولى ديوارهاى خارجى و غرفه داخلى را پر از نقشههاى دينى گزارش كرده است. جالب است كه او نوشتههاى زوار بر در و ديوارهاى ورودى معبدرا يادداشت كرده و در كتاب نقل كرده است. | ||
نويسنده در لابلاى مطالب مقايسههاى خوبى به دست مىدهد كه به لحاظ مردم شناسى و جامعه شناختى حائز اهميت است. در يك فقره از كتاب او چنين گزارش مىدهد كه در سودان عتق و آزاد كردن عبد، نادر است؛ در حالى كه در شبه جزيره عرب و مصر عكس اين است و به ندرت بندهاى را خواهى يافت كه مدتى را در خدمت خانواده محترمى بوده باشد و آزاد نشده باشد؛ با ازدواج با كنيزى از كنيزان خانواده يا اين كه او را مختار مىكنند كه در خدمت آن خانواده بماند و در عوض خدمتش اجرت دريافت كند. همچنين كنيز نيز اگر براى مولايش فرزندى به دنيا بياورد، آزاد مىشود. | نويسنده در لابلاى مطالب مقايسههاى خوبى به دست مىدهد كه به لحاظ مردم شناسى و جامعه شناختى حائز اهميت است. در يك فقره از كتاب او چنين گزارش مىدهد كه در سودان عتق و آزاد كردن عبد، نادر است؛ در حالى كه در شبه جزيره عرب و مصر عكس اين است و به ندرت بندهاى را خواهى يافت كه مدتى را در خدمت خانواده محترمى بوده باشد و آزاد نشده باشد؛ با ازدواج با كنيزى از كنيزان خانواده يا اين كه او را مختار مىكنند كه در خدمت آن خانواده بماند و در عوض خدمتش اجرت دريافت كند. همچنين كنيز نيز اگر براى مولايش فرزندى به دنيا بياورد، آزاد مىشود. |
ویرایش