پرش به محتوا

طبقات الصوفیة (مناوی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد'
جز (جایگزینی متن - 'data-type='language'|عربي ' به 'data-type='language'|عربی')
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
خط ۵۹: خط ۵۹:
نویسنده اسامی بانوان را تفکیک نکرده و به همراه مردان آورده است؛ به عنوان مثال آمنه رملیه، ام حسان کوفی، امسفیان ثوری و... در طبقه دوم ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص235-230</ref>.
نویسنده اسامی بانوان را تفکیک نکرده و به همراه مردان آورده است؛ به عنوان مثال آمنه رملیه، ام حسان کوفی، امسفیان ثوری و... در طبقه دوم ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص235-230</ref>.


تقسیم بندی‌های قدما در کرامات، ریشه در تفکرات ابن عربی و کتاب او «مواقع النجوم» دارد. مناوی آن را در «طبقات الصوفیة الصغری» یا «إرغام أولیاء الشیطان بذکر مناقب أولیاء الرحمن» - جلد چهارم کتاب - نقل و تلخیص کرده است. در ابتدا مناوی (یا در واقع ابن عربی) کرامات را نتیجه همنشینی عبد با عالم ملکوت و ملائکه می‌داند که به تدریج، خصوصیات انسانی از او زایل شده و به صفاتی می‌رسد که آن را نداشته است؛ مثلاً به صورت‌های مختلفی درمی آید که بستگی به مقام بیننده دارد، یا بر آب و هوا راه می‌رود، ولی کسی او را نمی‌بیند. سپس عبد از توجّه به عالم ملکوت خارج از خود، گذشته و متوجّه عالم ملکوت خاصّ خود، شده و چشم بصیرتش باز می‌شود و نهانی‌های وجود و ضمائر را می‌بیند و می‌خواند و در واقع، قلب خوانی می‌کند. بعد، چهل ونه نوع کرامت و مکاشفه را ذکر می‌کند که از آن جمله است: «آنکه مقام فهم و شنیدن آیات الهی از طرف خدا به او ارزانی می‌شود، پس سخن گفتن جماد را می‌شنود و در این، دو خرق عات است؛ یکی از سامع که می‌شنود و یکی از جماد که می‌گوید، مانند تسبیح سنگ ریزه<ref>آزادیان، شهرام، ص71-67</ref>.
تقسیم بندی‌های قدما در کرامات، ریشه در تفکرات ابن عربی و کتاب او «مواقع النجوم» دارد. مناوی آن را در «طبقات الصوفیة الصغری» یا «إرغام أولیاء الشیطان بذکر مناقب أولیاء الرحمن» - جلد چهارم کتاب - نقل و تلخیص کرده است. در ابتدا مناوی (یا در واقع ابن عربی) کرامات را نتیجه همنشینی عبدبا عالم ملکوت و ملائکه می‌داند که به تدریج، خصوصیات انسانی از او زایل شده و به صفاتی می‌رسد که آن را نداشته است؛ مثلاً به صورت‌های مختلفی درمی آید که بستگی به مقام بیننده دارد، یا بر آب و هوا راه می‌رود، ولی کسی او را نمی‌بیند. سپس عبداز توجّه به عالم ملکوت خارج از خود، گذشته و متوجّه عالم ملکوت خاصّ خود، شده و چشم بصیرتش باز می‌شود و نهانی‌های وجود و ضمائر را می‌بیند و می‌خواند و در واقع، قلب خوانی می‌کند. بعد، چهل ونه نوع کرامت و مکاشفه را ذکر می‌کند که از آن جمله است: «آنکه مقام فهم و شنیدن آیات الهی از طرف خدا به او ارزانی می‌شود، پس سخن گفتن جماد را می‌شنود و در این، دو خرق عات است؛ یکی از سامع که می‌شنود و یکی از جماد که می‌گوید، مانند تسبیح سنگ ریزه<ref>آزادیان، شهرام، ص71-67</ref>.


== وضعیت کتاب ==
== وضعیت کتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش