پرش به محتوا

مفتاح الغيب و شرحه مصباح الأنس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۵: خط ۵۵:
شارح، همه عبارات متن را در شرح نياورده و آنچه را آورده، گاه، با تغييراتى همراه است و در مجموع، متن و شرح را به‌گونه‌اى به هم آميخته كه جز با علايم و نشانه‌ها تفكيك آنها از يك‌ديگر ممكن نيست.
شارح، همه عبارات متن را در شرح نياورده و آنچه را آورده، گاه، با تغييراتى همراه است و در مجموع، متن و شرح را به‌گونه‌اى به هم آميخته كه جز با علايم و نشانه‌ها تفكيك آنها از يك‌ديگر ممكن نيست.


شارح، در تبيين قواعد كشفى به لسان عقل، سعى بليغى نموده و كوشيده است تا هماهنگى عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد و ازاين‌رو، كتاب را «مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» ناميده و در اين جهت، به قدوة العارفين، [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] تأسى نموده است، زيرا او نيز در بسيارى از آثار خود هماهنگى عرفان و برهان را نشان داده است.
شارح، در تبيين قواعد كشفى به لسان عقل، سعى بليغى نموده و كوشيده است تا هماهنگى عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد و ازاين‌رو، كتاب را «مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» ناميده و در اين جهت، به قدوة العارفين، [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] تأسى نموده است، زيرا او نيز در بسيارى از آثار خود هماهنگى عرفان و برهان را نشان داده است.


شارح، كتاب را با مقدمه‌اى زيبا و پربار شروع مى‌كند و بعد از حمد و درود، به انگيزه خود در شرح، اشاره مى‌كند و مى‌گويد: «چون از پراكندگى علماى ظاهر نفرت داشتم، زيرا كثرت شك و ترديد هواهاى ابناى علوم، به اندازه‌اى رسيد كه تطابق روش‌هاى ايشان، اميد نمى‌رفت و به موافقت بين علماى سلف و خلف در پرده‌بردارى از حقايق عقيده و گشودن لغزش‌هاى موجود در شريعت، اميدى نبود. همين، مرا برانگيخت تا عميقا به حقيقت مذاهب توحيد ذات و صفات بنگرم». به همين خاطر، شارح، وادى اوهام را رها كرده و خواسته به آسمان حقيقت ارتقا پيدا كند، پس سر به آستان عارفان نهاد و انديشه خود را در وادى حقايق و معارف ايشان جولان داد، لذا كتاب «مفتاح غيب الجمع و الوجود» را براى تفكر و انديشه و شرح برگزيد و در اين شرح از كلمات جناب قونوى و اساتيد و شاگردان او بهره گرفت.
شارح، كتاب را با مقدمه‌اى زيبا و پربار شروع مى‌كند و بعد از حمد و درود، به انگيزه خود در شرح، اشاره مى‌كند و مى‌گويد: «چون از پراكندگى علماى ظاهر نفرت داشتم، زيرا كثرت شك و ترديد هواهاى ابناى علوم، به اندازه‌اى رسيد كه تطابق روش‌هاى ايشان، اميد نمى‌رفت و به موافقت بين علماى سلف و خلف در پرده‌بردارى از حقايق عقيده و گشودن لغزش‌هاى موجود در شريعت، اميدى نبود. همين، مرا برانگيخت تا عميقا به حقيقت مذاهب توحيد ذات و صفات بنگرم». به همين خاطر، شارح، وادى اوهام را رها كرده و خواسته به آسمان حقيقت ارتقا پيدا كند، پس سر به آستان عارفان نهاد و انديشه خود را در وادى حقايق و معارف ايشان جولان داد، لذا كتاب «مفتاح غيب الجمع و الوجود» را براى تفكر و انديشه و شرح برگزيد و در اين شرح از كلمات جناب قونوى و اساتيد و شاگردان او بهره گرفت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش