۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ح' به '، ح') |
جز (جایگزینی متن - '،ن' به '، ن') |
||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۴: | ||
فصل دهم: | فصل دهم: | ||
باب دهم كه آخرين باب كتاب را تشكيل مىدهد به شرح فرق بيگانه از اسلام مىپردازد كه عبارتند از: | باب دهم كه آخرين باب كتاب را تشكيل مىدهد به شرح فرق بيگانه از اسلام مىپردازد كه عبارتند از:يهوديان، نصارى،زردتشتيان،صابيان و فلاسفه همه يهوديان به حضرت موسى(ع)، هارون،يوشع ايمان دارند يهوديان منكر نسخ در احكام و بداء در امور تكوينى هستند و براين باورند كه خداى تعالى از روز ازل پروندۀ نظام هستى را بسته و هيچ چيزى قابل نسخ و تغيير نيست به نظر فخر بيشتر طوايف يهود مشبّههاند. | ||
گروه دوّم كه به نصارى معروف است مىگويند كه حضرت عيسى فرزند خداست و مصلوب شده است اين گروه خود 5 طايفهاند: | گروه دوّم كه به نصارى معروف است مىگويند كه حضرت عيسى فرزند خداست و مصلوب شده است اين گروه خود 5 طايفهاند: | ||
خط ۵۰۷: | خط ۵۰۷: | ||
البته عدهاى استحاله را قبول نداشته و به منع آن برهان اقامه كردهاند. | البته عدهاى استحاله را قبول نداشته و به منع آن برهان اقامه كردهاند. | ||
يكى از مسائل مهمّ در باب اجسام، مواليد سهگانه است كه از عناصر چهارگانه توليد مىشوند و آنها عبارتند از: | يكى از مسائل مهمّ در باب اجسام، مواليد سهگانه است كه از عناصر چهارگانه توليد مىشوند و آنها عبارتند از: | ||
معادن، نباتات، حيوانات.لازم به ذكر است كه اعتدال هرچقدر بيشتر باشد انواع شريفترى حاصل مىشود مثلا روح ملكى زاييده اعتدال عالى است | |||
فصل سوّم: | فصل سوّم: | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] در فصل سوّم تحت عنوان «استبصار نفس» به بحث معرفة النفس مىپردازد كه از اهميت زيادى برخوردار استوى ابتداء به اثبات نفس مىپردازد و در قالب «استبصار و برهان» مجرّد بودن آنرا ثابت مىكند البتّه با كمى دقت معلوم مىشود كه بيشتر براهين مخصوص بو على است كه معمولا حكماء از آن استفاده مىكنند. | [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] در فصل سوّم تحت عنوان «استبصار نفس» به بحث معرفة النفس مىپردازد كه از اهميت زيادى برخوردار استوى ابتداء به اثبات نفس مىپردازد و در قالب «استبصار و برهان» مجرّد بودن آنرا ثابت مىكند البتّه با كمى دقت معلوم مىشود كه بيشتر براهين مخصوص بو على است كه معمولا حكماء از آن استفاده مىكنند. | ||
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] بر موجود بودن نفس پيش از بدن اعتقادى ندارد و بر مدّعاى خود دليل اقامه مىكند به نظر | [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] بر موجود بودن نفس پيش از بدن اعتقادى ندارد و بر مدّعاى خود دليل اقامه مىكند به نظر وى، نفس | ||
پيش از بدن موجود نمىشود بلكه هر دو باهم بوجود مىآيند و رابطه و علاقه ميان آنها علاقۀ عشقى است نه شوقى، | پيش از بدن موجود نمىشود بلكه هر دو باهم بوجود مىآيند و رابطه و علاقه ميان آنها علاقۀ عشقى است نه شوقى، | ||
چون علاقه شوقى در ميان اجسام و اعراض نيز وجود دارد.ملاّ صدرا در مباحث اسفار به جسمانية الحدوث بودن نفس اشاره كرده و با بيانات زيبا مطلب فوق را مبرهن مىسازد. | چون علاقه شوقى در ميان اجسام و اعراض نيز وجود دارد.ملاّ صدرا در مباحث اسفار به جسمانية الحدوث بودن نفس اشاره كرده و با بيانات زيبا مطلب فوق را مبرهن مىسازد. |
ویرایش