۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'م«' به 'م «') |
جز (جایگزینی متن - '،ح' به '، ح') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
شرح مقاصد را مىتوان يكى از بهترين كتب [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] دانست زيرا آنچه در اين كتابآمده،ثمرۀ حدود نيم قرن تأليف و تدريس اوست. | شرح مقاصد را مىتوان يكى از بهترين كتب [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]] دانست زيرا آنچه در اين كتابآمده،ثمرۀ حدود نيم قرن تأليف و تدريس اوست. | ||
بر اين كتاب حواشى و شروح متعددى نوشته شده است كه از آن جمله مىتوان به حاشيۀ مولى الياس بن ابراهيم | بر اين كتاب حواشى و شروح متعددى نوشته شده است كه از آن جمله مىتوان به حاشيۀ مولى الياس بن ابراهيم سينابى، حاشيۀ خضر شاه منتشاوى(متوفى 853)، تعليقۀ مولى احمد بن موسى خيالى و حاشيۀ مولانا مصلح الدين معروف به حسامزاده اشاره كرد.همچنين اين كتاب را محمد بن محمد دلجى خلاصه كرده و مقاصد المقاصد نام نهاده است. | ||
==ساختار كتاب== | ==ساختار كتاب== | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
2-افضليت حضرت زهرا (س):مولف گرچه در جاى جاى كتاب با فضائل و كرامات اهل بيت(ع)با تعصب برخورد نموده است ولى با اينكه اكثر اهل تسنن در بين بانوان عايشه را تفضيل مىدهند، بعد از خلفاء قائل است كه حضرت زهرا (س)و فرزندان ايشان افضل هستند.او مىگويد«و اما بعدهم فقد ثبت ان فاطمة الزهراء سيدة نساء العالمين و ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و...»[3] | 2-افضليت حضرت زهرا (س):مولف گرچه در جاى جاى كتاب با فضائل و كرامات اهل بيت(ع)با تعصب برخورد نموده است ولى با اينكه اكثر اهل تسنن در بين بانوان عايشه را تفضيل مىدهند، بعد از خلفاء قائل است كه حضرت زهرا (س)و فرزندان ايشان افضل هستند.او مىگويد«و اما بعدهم فقد ثبت ان فاطمة الزهراء سيدة نساء العالمين و ان الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة و...»[3] | ||
3-شبهۀ جذر اصم:گرچه مولف از سوى علماء به عنوان شارح و مدرس افكار علماء سابق شناخته شده است و او را صاحب فكر جديدى نمىدانند اما با اين حال در لابهلاى كلمات او به مباحثى ابداعى همچون شبهۀ جذر اصم برمىخوريم.شبهۀ جذر اصم را مولف براى نفى حسن و قبح ذاتى بيان نموده است.او قائل است حسن و قبح ذاتى افعال، مستلزم اجتماع حسن و قبح در يك فعل است، مثلا وقتى مىگويم «من ديروز دروغ گفتم.»اگر اين خبر صادق | 3-شبهۀ جذر اصم:گرچه مولف از سوى علماء به عنوان شارح و مدرس افكار علماء سابق شناخته شده است و او را صاحب فكر جديدى نمىدانند اما با اين حال در لابهلاى كلمات او به مباحثى ابداعى همچون شبهۀ جذر اصم برمىخوريم.شبهۀ جذر اصم را مولف براى نفى حسن و قبح ذاتى بيان نموده است.او قائل است حسن و قبح ذاتى افعال، مستلزم اجتماع حسن و قبح در يك فعل است، مثلا وقتى مىگويم «من ديروز دروغ گفتم.»اگر اين خبر صادق باشد، حسن است با اينكه دروغ گفتن قبيح است. | ||
بلكه در مواردى صدق و كذب جمع مىشوند، مثلا مىگويم «من هرآنچه مىگويم دروغ است.» اگر اين خبر صادق باشد خودش را تكذيب مىكند.مولف قائل است كسى نتوانسته اين شبهه را حل كند.[4] | بلكه در مواردى صدق و كذب جمع مىشوند، مثلا مىگويم «من هرآنچه مىگويم دروغ است.» اگر اين خبر صادق باشد خودش را تكذيب مىكند.مولف قائل است كسى نتوانسته اين شبهه را حل كند.[4] |
ویرایش