۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''تاریخ تفسیر''' نوشته علی کمالی دزفوی است. | '''تاریخ تفسیر''' نوشته علی کمالی دزفوی است. | ||
مؤلف | مؤلف محقق در مقدمه کتاب ذكر كرده که، اين كتاب در حقيقت جلد دوم كتاب قانون تفسير و مكمل آن است <ref>تاريخ تفسير ص 4</ref> | ||
استاد در دومين اثر قرآنپژوهى خود دست به تحقيقى عالمانه زده و به سير تاريخى و تطور مشارب و مكاتب تفسيرى قرآن در بستر زمان از عهد نبوت تا عصر حاضر پرداخته و اثرى نفيس و گرانقدر را از خود به يادگار نهاده است. | استاد در دومين اثر قرآنپژوهى خود دست به تحقيقى عالمانه زده و به سير تاريخى و تطور مشارب و مكاتب تفسيرى قرآن در بستر زمان از عهد نبوت تا عصر حاضر پرداخته و اثرى نفيس و گرانقدر را از خود به يادگار نهاده است. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
از جمله نظرات آنان در تفسير مصاب دانستن همه آراء خود در تفسير به خلاف اهل سنت كه ميگويند هر آيه فقط يك معنى بيشتر ندارند. | از جمله نظرات آنان در تفسير مصاب دانستن همه آراء خود در تفسير به خلاف اهل سنت كه ميگويند هر آيه فقط يك معنى بيشتر ندارند. | ||
مؤلف | مؤلف در ادامه' ايدههاى ديگر معتزله را در تفسير بيان ميكند و گاهى از اين تفاسير به خدا پناه مىبرد و اين گونه تفاسير را مصداق اين آيه مىداند '''(لا تتخذوا آيات الله هزوا)''' | ||
هشتم: مكتب باطنيه و اخوان الصفاء | هشتم: مكتب باطنيه و اخوان الصفاء | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
اين گروه كه به فرقهى سياسى بيشتر شباهت داشته تا فرقهاى مذهبى بعد از امامت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امامت را حق اسماعيل فرزند ارشد او ميدانستند و براى بدست گرفتن قدرت عقايد خود را بهانه كرده و مخفيانه تبليغ ميكردند و تفسير قرآن تابع اراده رهبرانشان بود و چنين ميگفتند كه مراد از كلام خدا ظواهر قرآن نيست بلكه بواطن و اسرار آن است و از افاده معناى لغوى مغزول بودند. | اين گروه كه به فرقهى سياسى بيشتر شباهت داشته تا فرقهاى مذهبى بعد از امامت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] امامت را حق اسماعيل فرزند ارشد او ميدانستند و براى بدست گرفتن قدرت عقايد خود را بهانه كرده و مخفيانه تبليغ ميكردند و تفسير قرآن تابع اراده رهبرانشان بود و چنين ميگفتند كه مراد از كلام خدا ظواهر قرآن نيست بلكه بواطن و اسرار آن است و از افاده معناى لغوى مغزول بودند. | ||
مؤلف | مؤلف در ادامه بعضى از تفاسير آيات از نظر اين گروه را بيان ميكند سپس چگونگى تشكيل اين فرقه بيان ميكند در ادامه نيز برخى از احكامى فقهى كه به ميل خود تفسير ميكردند و همچنين به بيان پيدايش مكاتب صوفيه، بهائيه، بابيه و قرمطيه از دل باطنيه و وجه شباهت آنها با باطنيه ميپردازد و در نهايت ميتوان چنين گفت كه نظر آنها دور شدن هر چه بيشتر از دين ميباشد. | ||
اخوان الصفا: | اخوان الصفا: | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
ايده آنان در مقابل قرآن چنين است: قرآن عبارت از رموزى است براى حايقى دور از افهام عامه كه پيغمبر اسرار آن به خواص امت گفته و براى عوام از آنها با الفاظ مشترك و معانى قابل تاويل اشاره كرده است و در واقع از اين ايده ميتوان فهميد كه اين همان ايده باطنيان است كه ميگفتند كه ظواهر قرآن مراد نيست. | ايده آنان در مقابل قرآن چنين است: قرآن عبارت از رموزى است براى حايقى دور از افهام عامه كه پيغمبر اسرار آن به خواص امت گفته و براى عوام از آنها با الفاظ مشترك و معانى قابل تاويل اشاره كرده است و در واقع از اين ايده ميتوان فهميد كه اين همان ايده باطنيان است كه ميگفتند كه ظواهر قرآن مراد نيست. | ||
مؤلف | مؤلف در ادامه به روش كار اين مكتب در برابر تفسير آيات و ديدگاهشان نسبت به مكاتب ديگر و برخى از تفاسير آيات را از ديد اين مكتب بيان ميكند. | ||
نهم: مكتب صوفيه | نهم: مكتب صوفيه | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
در صدر اسلام نيز زاهدانى بودند كه منفور عقلاء جامعه و مورد قبول گروهى از مغرضين يا بى خبران و بى خردان واقع ميشد و اين عمل زاهدان در واقع امرى سياسى بود كه خاندان نبوت را خانهنشين و فراموش شده سازند افرادى همچون عبدالله بن زبير كه براى حفظ ميراث چند صد ميليونى پدرش حصار از بخل و خست بدور خود كشيده بود و باعث ويرانى ديوار كعبه با منجنيق حجاج شد تا خلافت مزعوم خود را حفظ كند و يا سعد وقاص كه گويى در اثر فتح قادسيه ميخواست خستگى در كند و در وقايع جمل و صفين در خانه نشست و زمانيكه به او اعتراض شد گفت شمشيرى بدست من دهيد تا مومن را از منافق بشناسد. | در صدر اسلام نيز زاهدانى بودند كه منفور عقلاء جامعه و مورد قبول گروهى از مغرضين يا بى خبران و بى خردان واقع ميشد و اين عمل زاهدان در واقع امرى سياسى بود كه خاندان نبوت را خانهنشين و فراموش شده سازند افرادى همچون عبدالله بن زبير كه براى حفظ ميراث چند صد ميليونى پدرش حصار از بخل و خست بدور خود كشيده بود و باعث ويرانى ديوار كعبه با منجنيق حجاج شد تا خلافت مزعوم خود را حفظ كند و يا سعد وقاص كه گويى در اثر فتح قادسيه ميخواست خستگى در كند و در وقايع جمل و صفين در خانه نشست و زمانيكه به او اعتراض شد گفت شمشيرى بدست من دهيد تا مومن را از منافق بشناسد. | ||
مؤلف | مؤلف در ادامه به رفتار و اقوال منتسب به مشايخ صوفيه كه خود را از زمره زاهدان واقعى ميشمارند ميپردازد و بعد از نقل تفكرات اين مشايخ، چنين ميگويد كه ملاحظه كنيد كه تا چه اندازه مخالف عقل و قرآن و سنت و حتى مخالف ذوق سليم است. | ||
در ادامه به ذكر نمونه افرادى كه به سبك مكتب صوفيه از ظاهر عدول كرده و مرز تاويل جائز فراتر رفتهاند مانند ابوحامد محمد غزالى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ميپردازد. | در ادامه به ذكر نمونه افرادى كه به سبك مكتب صوفيه از ظاهر عدول كرده و مرز تاويل جائز فراتر رفتهاند مانند ابوحامد محمد غزالى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ميپردازد. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
دهم: مكتب فلاسفه | دهم: مكتب فلاسفه | ||
در اين بخش ميخوانيم: برخى از دانشمندان اسلامى هستند كه آراء تفسيرى ايشان به هيچ يك از مكاتبى كه ذكر شده نميتوان منسوب كرد هم از آنجهت كه ندرتا متعرض تفسير شدهاند و گاها آراء فلسفى خود را ميخواستند به قرآن مستند سازند در اين ميان ميتوان به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] | در اين بخش ميخوانيم: برخى از دانشمندان اسلامى هستند كه آراء تفسيرى ايشان به هيچ يك از مكاتبى كه ذكر شده نميتوان منسوب كرد هم از آنجهت كه ندرتا متعرض تفسير شدهاند و گاها آراء فلسفى خود را ميخواستند به قرآن مستند سازند در اين ميان ميتوان به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] اشاره كرد. | ||
مؤلف | مؤلف در اين بخش به نظرات اين دانشمندان در برابر برخى از الفاظ و آيات قرآنى مانند وحى، '''«يحمل عرش ربلك يومئذ ثمانية»'''، '''«عليها تسعة عشر»''' و... را بيان ميكند. | ||
سپس با ذكر اين مطلب كه چون از فلاسفه كتاب كاملى در باب تفسير به جاى نمانده فقط به بيان مشخصات روش فلاسفه اسلام را درباره تفسير ميپردازد و اين بخش را به پايان ميرساند. | سپس با ذكر اين مطلب كه چون از فلاسفه كتاب كاملى در باب تفسير به جاى نمانده فقط به بيان مشخصات روش فلاسفه اسلام را درباره تفسير ميپردازد و اين بخش را به پايان ميرساند. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
از آنجا كه قدرتمندان و سرمايه داران براى تسلط به منابع عظيم طبيعى و ثروتهاى جهان و بازارهاى كالا با مشكلاتى همچون دينداران مواجه بودند بزرگترين دشمن خود را دين مىديدند و آنها سعى ميكردند با ايجاد انشعاب در وحدت ملى بوسيله فرقههاى مذهبى به مقصود خود برسند.شايد اولين جايى كه مسلمانان در مقابل اين سلطه بپا خواستند سرزمين هندوستان بود و باعث عدم تسلط بريتانيا بر هند شود. و در اين ميان قدرتمندان خاموش ننشته اند بلكه با شبهاتى از اين قبيل كه اسلام سنگ راه تمدن و آبادى جهان است به مبارزه با دينداران بپا خواسته است. | از آنجا كه قدرتمندان و سرمايه داران براى تسلط به منابع عظيم طبيعى و ثروتهاى جهان و بازارهاى كالا با مشكلاتى همچون دينداران مواجه بودند بزرگترين دشمن خود را دين مىديدند و آنها سعى ميكردند با ايجاد انشعاب در وحدت ملى بوسيله فرقههاى مذهبى به مقصود خود برسند.شايد اولين جايى كه مسلمانان در مقابل اين سلطه بپا خواستند سرزمين هندوستان بود و باعث عدم تسلط بريتانيا بر هند شود. و در اين ميان قدرتمندان خاموش ننشته اند بلكه با شبهاتى از اين قبيل كه اسلام سنگ راه تمدن و آبادى جهان است به مبارزه با دينداران بپا خواسته است. | ||
نظرات انديشمندان در اين ميان نيز متفاوت است مثل معتزليان جديد كه قائل هستند به اينكه اسلام داراى عاليترين اصول پيشرفتهاى عقلى و عملى و اجتماعى است. و اينكه قوانين بايد هماهنگ نمو و پيشرفت باشند، كه هرگز متوقف نخواهد شد و حديث مصدريست كه جاودان بودن آن سنگ راه آزادى و پيشرفت و تكامل است و در اين راستا به دلائل عقلى و نقلى خود پرداختهاند و مشكلاتى كه در اسلام وارد شده را توجيه ميكنند. در اين ميان سيد احمد خان مؤلف | نظرات انديشمندان در اين ميان نيز متفاوت است مثل معتزليان جديد كه قائل هستند به اينكه اسلام داراى عاليترين اصول پيشرفتهاى عقلى و عملى و اجتماعى است. و اينكه قوانين بايد هماهنگ نمو و پيشرفت باشند، كه هرگز متوقف نخواهد شد و حديث مصدريست كه جاودان بودن آن سنگ راه آزادى و پيشرفت و تكامل است و در اين راستا به دلائل عقلى و نقلى خود پرداختهاند و مشكلاتى كه در اسلام وارد شده را توجيه ميكنند. در اين ميان سيد احمد خان مؤلف كتاب «الغاء اساس بردگى بوسيله پيغمبر اسلام» كه آيات قرآنى را در آن طورى تفسير كرده كه مغاير نظر خود نباشد. | ||
لازم به ذكر است از سيد تفسيرى بر جاى نمانده بجز محمد عبده كه بزرگترين شاگرد مكتب سيد بود از او تفسيرى بر جاى مانده كه به آن پرداخته ميشود و در اين بخش به خصوصيات اين تفسير بعلاوه تفسير بعضى از آيات را ذكر ميكند و در پايان مميزات تفسير مكتب علمى و اجتماعى را بيان ميكند. | لازم به ذكر است از سيد تفسيرى بر جاى نمانده بجز محمد عبده كه بزرگترين شاگرد مكتب سيد بود از او تفسيرى بر جاى مانده كه به آن پرداخته ميشود و در اين بخش به خصوصيات اين تفسير بعلاوه تفسير بعضى از آيات را ذكر ميكند و در پايان مميزات تفسير مكتب علمى و اجتماعى را بيان ميكند. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۷۰: | ||
وهدفشان از اين تفكر اين است كه با رجوع به قرآن ساده لوحان و جاهلان و غرضورزان براى حل پديدهاى و نيافتن آن مطلب مورد نظرشان اعتقادشان را متزلزل سازند. | وهدفشان از اين تفكر اين است كه با رجوع به قرآن ساده لوحان و جاهلان و غرضورزان براى حل پديدهاى و نيافتن آن مطلب مورد نظرشان اعتقادشان را متزلزل سازند. | ||
در اين امر نيز كتابهاى زيادى نوشته شده است كه مؤلف | در اين امر نيز كتابهاى زيادى نوشته شده است كه مؤلف تعدادى از آنها را ميشمرد سپس به ذكر چند آيه از قرآن و تفسير آن از اين ديدگاه ميپردازد. | ||
و در پايان نيز مطالب ارزشمندى در باب ورود يا عدم ورود برخى از علوم در تفسير و همچنين توضيح درباره عالمانى كه مسائل حقيقى و قانونى تفسير را با بعضى تاويلات قرآن مخلوط كردهاند و در نهايت آيا ميتوان در مسائل اختلافى بين مسلمانان بخاطر اتحاد وارد نشد مطالبى را ذكر كرده است. | و در پايان نيز مطالب ارزشمندى در باب ورود يا عدم ورود برخى از علوم در تفسير و همچنين توضيح درباره عالمانى كه مسائل حقيقى و قانونى تفسير را با بعضى تاويلات قرآن مخلوط كردهاند و در نهايت آيا ميتوان در مسائل اختلافى بين مسلمانان بخاطر اتحاد وارد نشد مطالبى را ذكر كرده است. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
و تفاسير اهل تسنن از اين قبيلند: جامع البيان طبرى، كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، جامع الاحكام قرطبى، بحر المحيط ابوحيان يا روح المعانى الوسى، المنار يا تفسير المراغى، فى ظلال القران [[سید قطب]] . | و تفاسير اهل تسنن از اين قبيلند: جامع البيان طبرى، كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، جامع الاحكام قرطبى، بحر المحيط ابوحيان يا روح المعانى الوسى، المنار يا تفسير المراغى، فى ظلال القران [[سید قطب]] . | ||
روش كار اينچنين است كه اول يك آيه از قرآن را ذكر كرده مثلا آيه اولى كه بحث كرده است آيه 30 سوره بقره است و در ادامه تفسير اين آيه به حسب تقدم و تاخر زمانى مفسرين مذكور بيان ميكند. هدف مؤلف | روش كار اينچنين است كه اول يك آيه از قرآن را ذكر كرده مثلا آيه اولى كه بحث كرده است آيه 30 سوره بقره است و در ادامه تفسير اين آيه به حسب تقدم و تاخر زمانى مفسرين مذكور بيان ميكند. هدف مؤلف از اين امر اين بوده كه هم تمرينى از مطالب كتاب باشد و هم شناختى از تفاسير مهم باشد. | ||
اين بخش عينا در قسمت دوم كتاب قرآن ثقل اكبر از مؤلف | اين بخش عينا در قسمت دوم كتاب قرآن ثقل اكبر از مؤلف آمده است. | ||
چهاردهم: تفسير متكامل | چهاردهم: تفسير متكامل | ||
خط ۱۹۲: | خط ۱۹۲: | ||
قرآن خزانه بى پايانى است كه الى الابد سهم و بهره هر عالم جستجوگر ومخلص را در خود ذخير دارد و هر چه از آن بهره گيرد كمبودى در آن راه نمييابد در اين امر علماى اسلام بايد سه نوع تفسير براى بهمرمند كردن مخاطبان قرآن از اين خزانه بىپايان بنويسند: | قرآن خزانه بى پايانى است كه الى الابد سهم و بهره هر عالم جستجوگر ومخلص را در خود ذخير دارد و هر چه از آن بهره گيرد كمبودى در آن راه نمييابد در اين امر علماى اسلام بايد سه نوع تفسير براى بهمرمند كردن مخاطبان قرآن از اين خزانه بىپايان بنويسند: | ||
#تفسير علمى و قانونى كه به طور مستقصى حاوى مسائل لغوى صرفى و اشتقاقى نحوى، بيانى، كلامى، اصولى، فقهى، و تفاسير ماثور، اسباب نزول باشد و چون نميتوان آن را تفسيرى كامل ناميد مؤلف | #تفسير علمى و قانونى كه به طور مستقصى حاوى مسائل لغوى صرفى و اشتقاقى نحوى، بيانى، كلامى، اصولى، فقهى، و تفاسير ماثور، اسباب نزول باشد و چون نميتوان آن را تفسيرى كامل ناميد مؤلف آن را تفسير متكامل ناميده است يعنى در راه تكامل. | ||
#تفسير ساده و همه فهم براى هر زبانى | #تفسير ساده و همه فهم براى هر زبانى | ||
#تفسيرى از جنبههاى تدبرى در محدوده قانونى كه تدبر در هر درجهاى مخالف ظواهر قرآن نباشد. | #تفسيرى از جنبههاى تدبرى در محدوده قانونى كه تدبر در هر درجهاى مخالف ظواهر قرآن نباشد. | ||
مؤلف | مؤلف قصد را از ذكر اين مطالب چنين بيان ميكند كه هيچ تفسيرى و هر چند در بيان تفصيلات سحر آميز باشد اگر اندكى با ظواهر قرآن منافات دارد و از مرز قانونى تجاوز كرد نه تنها پشيزى نميارزد بلكه ويرانگرترين عوامل براى تخريب و انهدام اسلام و تحريف معارف عاليه آن است. | ||
در ادامه به توضيح در باره تفسير متكامل بوسيله تفسير آيه 9 سوره حجرات ميپردازد و از آن نتيجه گيرى ميكند. (منظور از '''«فاصلحوا بينهما بالعدل و اقسطوا»''' را حفظ اتحاد در جامعه اسلامى ميداند). | در ادامه به توضيح در باره تفسير متكامل بوسيله تفسير آيه 9 سوره حجرات ميپردازد و از آن نتيجه گيرى ميكند. (منظور از '''«فاصلحوا بينهما بالعدل و اقسطوا»''' را حفظ اتحاد در جامعه اسلامى ميداند). |
ویرایش