۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '؛ا' به '؛ ا') |
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
تلخيص البيان كتابى ارزشمند و به نوشتۀ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] (ج 4، ص 416) در نوع خود نادر است. مؤلف در المجازات النبويّة (ص 9) و [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] (ص 207) و امين (ج 9، ص 218)، نام كتاب را تلخيص البيان عن مجازات القرآن آوردهاند، اما در پارهاى منابع نام آن تلخيص البيان من مجازات القرآن آمده است ([[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]، ص 51؛حرّ عاملى، قسم 2، ص 261). برخى نيز به دليل موضوع كتاب، آن را با عنوان مجاز يا مجازات القرآن ذكر كردهاند (نجاشى، ص 398؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 421؛فرّوخ، ج 3، ص 60)، ولى عنوان آن در تمام چاپها، تلخيص البيان فى مجازات القرآن است. | تلخيص البيان كتابى ارزشمند و به نوشتۀ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] (ج 4، ص 416) در نوع خود نادر است. مؤلف در المجازات النبويّة (ص 9) و [[ابن عنبة، احمد بن علی|ابن عنبه]] (ص 207) و امين (ج 9، ص 218)، نام كتاب را تلخيص البيان عن مجازات القرآن آوردهاند، اما در پارهاى منابع نام آن تلخيص البيان من مجازات القرآن آمده است ([[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]]، ص 51؛حرّ عاملى، قسم 2، ص 261). برخى نيز به دليل موضوع كتاب، آن را با عنوان مجاز يا مجازات القرآن ذكر كردهاند (نجاشى، ص 398؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 421؛فرّوخ، ج 3، ص 60)، ولى عنوان آن در تمام چاپها، تلخيص البيان فى مجازات القرآن است. | ||
با توجه به نثر زيباى شريف رضى (-باخرزى، ج 1، ص 293؛ [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، ج 15، ص 115؛متز، ج 1، ص 487، 491؛تسترى، ج 8، ص 148) و عبارتهاى فصيح و تركيبهاى اصيل كه استادى وى را نشان مىدهد (-شريف رضى، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص 161، 304؛چاپ مشكوة، مقدمه، ص م)، در سير علوم بلاغى، اين كتاب از مهمترين آثار تحقيقى سدۀ چهارم است (ضيف، ص 139) كه مجازها و استعارهها و كنايههاى قرآن كريم را، به ترتيب سورهها و آيات و با استشهاد فراوان از اشعار عربى، با عنوان كلى مجاز آورده است (همان، ص 140؛براى نمونۀ شواهد-شريف رضى، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص 143، 169، 179) و مىتوان آن را تفسير بيانى قرآن كريم دانست كه براى نشان دادن جنبۀ اعجاز بلاغى و بيانى قرآن نوشته شده است (همان، مقدمه، ص 61). از جمله، بحث از آيۀ:«اللّه يستهزئ بهم...» (بقره: 15)قابل ذكر است كه «استهزاء» مجازا به خداوند اسناد داده شده است، زيرا خداوند حليم و حكيم است و استهزاء، عكس اينهاست؛ ازينرو در اين آيه جزاى استهزاء كه مؤاخذه و عقاب است، استهزاء ناميده شده است (همان، ص 113-114). | با توجه به نثر زيباى شريف رضى (-باخرزى، ج 1، ص 293؛ [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، ج 15، ص 115؛متز، ج 1، ص 487، 491؛تسترى، ج 8، ص 148) و عبارتهاى فصيح و تركيبهاى اصيل كه استادى وى را نشان مىدهد (-شريف رضى، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص 161، 304؛چاپ مشكوة، مقدمه، ص م)، در سير علوم بلاغى، اين كتاب از مهمترين آثار تحقيقى سدۀ چهارم است (ضيف، ص 139) كه مجازها و استعارهها و كنايههاى قرآن كريم را، به ترتيب سورهها و آيات و با استشهاد فراوان از اشعار عربى، با عنوان كلى مجاز آورده است (همان، ص 140؛براى نمونۀ شواهد-شريف رضى، چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص 143، 169، 179) و مىتوان آن را تفسير بيانى قرآن كريم دانست كه براى نشان دادن جنبۀ اعجاز بلاغى و بيانى قرآن نوشته شده است (همان، مقدمه، ص 61). از جمله، بحث از آيۀ: «اللّه يستهزئ بهم...» (بقره: 15)قابل ذكر است كه «استهزاء» مجازا به خداوند اسناد داده شده است، زيرا خداوند حليم و حكيم است و استهزاء، عكس اينهاست؛ ازينرو در اين آيه جزاى استهزاء كه مؤاخذه و عقاب است، استهزاء ناميده شده است (همان، ص 113-114). | ||
شريف رضى همچنين ضمن بحث از آيۀ «... من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم...» (توبه: 117) آن را استعاره دانسته و معناى حقيقى زيغ را اعوجاج و كجى ذكر كرده است. به نظر او در اين آيه حالت درونى و روانى آنانى كه از شدت ترس نزديك بوده است خود را ببازند، به موجود محسوسى تشبيه شده كه پس از استقامت و راستى به كجى گرايد و بعد از ثبات و استوارى، منحرف شود. شريف رضى براى اثبات گفتۀ خود آيۀ بعد را دليل آورده كه مىگويد:«... حتّى اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم...» (توبه: 118) و افزوده است كه اين نيز استعاره است و در واقع تشبيه معقول به محسوس است، زيرا توصيف نفس به تنگى و گشادگى، حقيقى نيست بلكه مجازى است (همان، ص 150-151؛علوى مقدم، ص 145-146). | شريف رضى همچنين ضمن بحث از آيۀ «... من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم...» (توبه: 117) آن را استعاره دانسته و معناى حقيقى زيغ را اعوجاج و كجى ذكر كرده است. به نظر او در اين آيه حالت درونى و روانى آنانى كه از شدت ترس نزديك بوده است خود را ببازند، به موجود محسوسى تشبيه شده كه پس از استقامت و راستى به كجى گرايد و بعد از ثبات و استوارى، منحرف شود. شريف رضى براى اثبات گفتۀ خود آيۀ بعد را دليل آورده كه مىگويد: «... حتّى اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم...» (توبه: 118) و افزوده است كه اين نيز استعاره است و در واقع تشبيه معقول به محسوس است، زيرا توصيف نفس به تنگى و گشادگى، حقيقى نيست بلكه مجازى است (همان، ص 150-151؛علوى مقدم، ص 145-146). | ||
شريف رضى در تلخيص البيان از پدر خود، ابواحمد حسين بن موسى، با عبارت «رضى اللّه عنه و أرضاه» ياد كرده است (چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص 322)؛با توجه به سال درگذشت پدرش (400) و سال وفات خودش (406)، وى بايد كتاب را در شش سال آخر زندگىاش نوشته باشد. او در اين كتاب از برخى استادانش نام برده است، از جمله از ابن جنّى، قاضى عبدالجبار معتزلى و ابوبكر محمد بن موسى خوارزمى (همان، ص 148، 212، 280-281). | شريف رضى در تلخيص البيان از پدر خود، ابواحمد حسين بن موسى، با عبارت «رضى اللّه عنه و أرضاه» ياد كرده است (چاپ محمد عبدالغنى حسن، ص 322)؛با توجه به سال درگذشت پدرش (400) و سال وفات خودش (406)، وى بايد كتاب را در شش سال آخر زندگىاش نوشته باشد. او در اين كتاب از برخى استادانش نام برده است، از جمله از ابن جنّى، قاضى عبدالجبار معتزلى و ابوبكر محمد بن موسى خوارزمى (همان، ص 148، 212، 280-281). |
ویرایش