۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
جز (جایگزینی متن - ':«' به ': «') |
||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
#:يكى ديگر از برجستگىهاى اين تفسير تلاش گسترده مفسّر، در بيان ارتباط سور و آيات است امّا اينكه تا چه اندازه در اين جهت موفق بوده است، مجال ديگرى مىطلبد.اين امر ناشى از انديشه مفسّر در اين بحث است، چه اينكه در مسأله جمعآورى قرآن و اينكه آيا قرآن بهصورت موجود و با همين ترتيب در زمان شخص پيامبر اكرم(ص) شكل گرفته يا اين ترتيب پس از آنحضرت توسط اصحاب صورت پذيرفته، دو ديدگاه وجود دارد: | #:يكى ديگر از برجستگىهاى اين تفسير تلاش گسترده مفسّر، در بيان ارتباط سور و آيات است امّا اينكه تا چه اندازه در اين جهت موفق بوده است، مجال ديگرى مىطلبد.اين امر ناشى از انديشه مفسّر در اين بحث است، چه اينكه در مسأله جمعآورى قرآن و اينكه آيا قرآن بهصورت موجود و با همين ترتيب در زمان شخص پيامبر اكرم(ص) شكل گرفته يا اين ترتيب پس از آنحضرت توسط اصحاب صورت پذيرفته، دو ديدگاه وجود دارد: | ||
#:برخى بر اين باورند كه ترتيب سور و آيات در زمان پيامبر اكرم(ص) و با نظارت حضرتش صورت نپذيرفته و اصحاب قرآن را بدينشكل جمعآورى كردهاند. در مقابل برخى اعتقادى جز اين دارند و اصرار مىورزند همانگونه كه اصل قرآن وحى الهى است و در مطالب آن هيچگونه تصرّفى صورت نگرفته است، در چينش آيات و سور نيز امر الهى دخالت داشته و نظارت پيامبر اكرم(ص) بر اين امر مانع هرگونه تصرّف در نظم و ترتيب آيات و سور شده است و به اصطلاح معتقدند كه ترتيب آيات و سور توقيفى است (گر چه همگان بر اين واقعيت اذعان دارند كه شكل موجود قرآن طبق نزول آن نيست) و مرحوم نهاوندى(ره) از دسته دوّم بهشمار مىرود و بحثى را در مقدمه كتاب در همين جهت به ميان آورده و در فرازهايى از آن چنين مىگويد: | #:برخى بر اين باورند كه ترتيب سور و آيات در زمان پيامبر اكرم(ص) و با نظارت حضرتش صورت نپذيرفته و اصحاب قرآن را بدينشكل جمعآورى كردهاند. در مقابل برخى اعتقادى جز اين دارند و اصرار مىورزند همانگونه كه اصل قرآن وحى الهى است و در مطالب آن هيچگونه تصرّفى صورت نگرفته است، در چينش آيات و سور نيز امر الهى دخالت داشته و نظارت پيامبر اكرم(ص) بر اين امر مانع هرگونه تصرّف در نظم و ترتيب آيات و سور شده است و به اصطلاح معتقدند كه ترتيب آيات و سور توقيفى است (گر چه همگان بر اين واقعيت اذعان دارند كه شكل موجود قرآن طبق نزول آن نيست) و مرحوم نهاوندى(ره) از دسته دوّم بهشمار مىرود و بحثى را در مقدمه كتاب در همين جهت به ميان آورده و در فرازهايى از آن چنين مىگويد: | ||
#:«لا ريب أنّ لآيات الكتاب العزيز و سوره ترتيباً مرضياً عندالله ثابتاً في اللوح المحفوظ منزّلاً على النبي صلي اللّه عليه و اله بواسطة جبرئيل عليه السلام لأنّ حسن الترتيب و النظم ممّاله مدخل تام في حسن الكتاب و في القرآن المجيد الذي هو أحسن الكتب و مطالبه أحسن الحديث و على هذا لابدّ أن يكون نظمه و ترتيبه من قبل الله و لا يكون من البشر...». | #: «لا ريب أنّ لآيات الكتاب العزيز و سوره ترتيباً مرضياً عندالله ثابتاً في اللوح المحفوظ منزّلاً على النبي صلي اللّه عليه و اله بواسطة جبرئيل عليه السلام لأنّ حسن الترتيب و النظم ممّاله مدخل تام في حسن الكتاب و في القرآن المجيد الذي هو أحسن الكتب و مطالبه أحسن الحديث و على هذا لابدّ أن يكون نظمه و ترتيبه من قبل الله و لا يكون من البشر...». | ||
#:و تا آنجا پيش مىرود كه به نقل از برخى بزرگان مىگويد: «اكثر لطائف القرآن مودعة في الترتيبات و الروابط و قال آخر من تأمل في لطائف نظم السور و في بدايع ترتيبها علم أنّ القرآن كما أنّه معجز بحسب فصاحته و شرف معاينه فهو ايضاً معجز بسبب ترتيبه و نظم آياته». | #:و تا آنجا پيش مىرود كه به نقل از برخى بزرگان مىگويد: «اكثر لطائف القرآن مودعة في الترتيبات و الروابط و قال آخر من تأمل في لطائف نظم السور و في بدايع ترتيبها علم أنّ القرآن كما أنّه معجز بحسب فصاحته و شرف معاينه فهو ايضاً معجز بسبب ترتيبه و نظم آياته». | ||
#:بديهى است كه چنين انديشهاى در عمل تأثير بهسزايى گذاشته و مفسر را بر اين داشته است كه كوشش فراوانى در جهت ارتباط سور و آيات بنمايد. به عنوان نمونه در پايان سوره نساء و قبل از شروع در تفسير سوره مائده مىگويد: | #:بديهى است كه چنين انديشهاى در عمل تأثير بهسزايى گذاشته و مفسر را بر اين داشته است كه كوشش فراوانى در جهت ارتباط سور و آيات بنمايد. به عنوان نمونه در پايان سوره نساء و قبل از شروع در تفسير سوره مائده مىگويد: | ||
#:«و من لطائف هذه السورة المباركة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مىفرمايد: ''' «خلقكم من نفس واحدة» ''' و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد ''' «و هو بكل شي عليم» ''' و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبدرا موجب مىشود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است». | #: «و من لطائف هذه السورة المباركة...» خداوند اين سوره را با بيان قدرت كامل خويش آغاز نمود، آنجا كه مىفرمايد: ''' «خلقكم من نفس واحدة» ''' و در پايان سوره، علم كامل خويش را بيان كرد ''' «و هو بكل شي عليم» ''' و اين دو صفت، مرجع تمامى صفات خداوند و ثابت كننده الوهيت و ربوبيّت است و از آنجا كه اين دو (الوهيت و ربوبيت) اطاعت و انقياد كامل عبدرا موجب مىشود، لذا به دنبال آن، سوره مائده را آورده كه در آن امر به اطاعت جميع احكام شده است، چرا كه احكام خود عقد و عهد الهى است». | ||
#:و بدينشكل در هر سورهاى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مىكند مثلاً: در ارتباط آيه: ''' «و آتوا اليتامى اموالهم...» ''' با آيه بعد از آن كه مىفرمايد: ''' «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» ''' <ref>نساء2/4/-3</ref> سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنين مىگويد: | #:و بدينشكل در هر سورهاى، سعى در ايجاد ارتباط با سوره قبلى دارد و همين ارتباط را در آيات نيز دنبال مىكند مثلاً: در ارتباط آيه: ''' «و آتوا اليتامى اموالهم...» ''' با آيه بعد از آن كه مىفرمايد: ''' «و إن خفتم أن لا تقسطوا في اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء...» ''' <ref>نساء2/4/-3</ref> سخنان گوناگون و مختلفى گفته شده است امّا مرحوم نهاوندى چنين مىگويد: | ||
#:«لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواستههايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمىتوانند او را از خواستههايش منصرف نمايند، بهويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچهها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچهها و منصرف نمودن آنان از خواستههايشان است...». | #: «لمّا كان تولي امر اليتيم و حفظ ماله في الأغلب لازماً لكفالته و عشرته... فانكحوا و تزوّجوا ما طاب لكم و من يوافق ميل قلوبكم من النساء فا شأنهنّ حضانة الاطفال...» يعنى از آنجا كه سرپرستى يتيم و حفظ اموال وى غالباً ملازم با معاشرت اوست و اين روشن است كه بچه كوچك نوعاً پيشنهادات و خواستههايى دارد كه در بسيارى از موارد موافقت با آنها امكان ندارد و مردان نمىتوانند او را از خواستههايش منصرف نمايند، بهويژه اگر بچه لجباز و بد اخلاق باشد. اينجا است كه مرد به ستوه آمده و چه بسا يتيم را بزند، دشنام دهد و بالاخره بر او تعدى روا دارد لذا خداوند راه فرار از اين مشكله را نشان داده و فرموده است اگر ترس از اين داريد درباره ايتام عدالت را رعايت نكنيد پس با هر زنى كه مايليد و مورد رضايت شما است ازدواج كنيد كه شأن و كار زن نگهدارى بچهها و مدارا با آنان و نيز تدبير و به كارگيرى روشهاى گوناگون در راضى نگه داشتن بچهها و منصرف نمودن آنان از خواستههايشان است...». | ||
#:و در پايان مىگويد:«اعلم أنّ ما ذكرته من وجه النظم هو الذي سنح بخاطري و قوى في نظري». | #:و در پايان مىگويد: «اعلم أنّ ما ذكرته من وجه النظم هو الذي سنح بخاطري و قوى في نظري». | ||
#توجه به مسايل كلامى | #توجه به مسايل كلامى | ||
#:آنجا كه سخن از بحثهاى كلامى به ميان مىآيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اينگونه بحثها مىشود و در اين بين سخنان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمىآيد؛ براى نمونه مىتوان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: ''' «فتلقّى آدم...» ''' <ref>بقره37/2/</ref> و بحث جبر و اختيار ذيل آيه ''' «ختم الله على قلوبهم...» ''' <ref>بقره 7/2/</ref> و مسأله امامت و ولايت ذيل آيه ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولوالامر منكم...» ''' <ref>نساء59/4/</ref> اشاره كرد كه همت مؤلف مصروف بيان نظرات و ديدگاههاى مذهب شيعه گرديده است. | #:آنجا كه سخن از بحثهاى كلامى به ميان مىآيد، مفسر از اين فرصت بهره جسته و به تفصيل وارد اينگونه بحثها مىشود و در اين بين سخنان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را نقل و سپس درصدد ردّ آنها برمىآيد؛ براى نمونه مىتوان به بحث عصمت انبيا ذيل آيه: ''' «فتلقّى آدم...» ''' <ref>بقره37/2/</ref> و بحث جبر و اختيار ذيل آيه ''' «ختم الله على قلوبهم...» ''' <ref>بقره 7/2/</ref> و مسأله امامت و ولايت ذيل آيه ''' «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولوالامر منكم...» ''' <ref>نساء59/4/</ref> اشاره كرد كه همت مؤلف مصروف بيان نظرات و ديدگاههاى مذهب شيعه گرديده است. | ||
ویرایش