۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ك' به '، ك') |
جز (جایگزینی متن - '،ل' به '، ل') |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
فصل سوم:در اين فصل مولف از نظر بحث مىكند.نظر را تعريف و تقسيم كرده و نظر صحيح و فاسد را شرح مىدهد.همچنين شرائط نظر صحيح و كيفيت حصول معرفت الله از نظر را بيان مىكند.او نظر را به تصورى و تصديقى تقسيم كرده در مورد هركدام توضيح مىدهد.المقصد الثانى فى الامور العامه، اين مقصد از سه فصل تشكيل يافته است: | فصل سوم:در اين فصل مولف از نظر بحث مىكند.نظر را تعريف و تقسيم كرده و نظر صحيح و فاسد را شرح مىدهد.همچنين شرائط نظر صحيح و كيفيت حصول معرفت الله از نظر را بيان مىكند.او نظر را به تصورى و تصديقى تقسيم كرده در مورد هركدام توضيح مىدهد.المقصد الثانى فى الامور العامه، اين مقصد از سه فصل تشكيل يافته است: | ||
فصل اول:اين فصل به مباحث وجود و عدم اختصاص يافته است.مولف ابتدا اثبات مىكند كه تصور هم وجودى بديهى است و هم وجودى مشترك است بين همۀ موجودات و زائد است بر ذات.سپس او وجود را به | فصل اول:اين فصل به مباحث وجود و عدم اختصاص يافته است.مولف ابتدا اثبات مىكند كه تصور هم وجودى بديهى است و هم وجودى مشترك است بين همۀ موجودات و زائد است بر ذات.سپس او وجود را به عينى،ذهنى، لفظى و خطى تقسيم كرده و وجود ذهنى را اثبات مىكند.او قائل است كه وجود مرادف ثبوت است، معدوم ثبوت ندارد و هرگونه واسطه بين وجود و عدم را نفى مىكند.او ادلۀ قائلين به حال را بيان كرده و به تكتك آنها جواب مىدهد.او اثبات مىكند كه تمايز اعدام تنها در عقل است و هريك از وجود و عدم مىتوانند محمول يا رابطه واقع شوند. | ||
فصل دوم:اين فصل به مباحث ماهيت اختصاص يافته است.مولف ابتدا ماهيت را تعريف كرده، سپس آن را به «ماهيت به شرط شىء»،«شرط لا» و «لا بشرط» تقسيم مىكند.در ادامه هريك از اين اقسام را تعريف و اثبات مىكند.او در تقسيم ديگرى ماهيت را به بسيط و مركب تقسيم كرده و اثبات مىكند كه ماهيت مجعول است. | فصل دوم:اين فصل به مباحث ماهيت اختصاص يافته است.مولف ابتدا ماهيت را تعريف كرده، سپس آن را به «ماهيت به شرط شىء»،«شرط لا» و «لا بشرط» تقسيم مىكند.در ادامه هريك از اين اقسام را تعريف و اثبات مىكند.او در تقسيم ديگرى ماهيت را به بسيط و مركب تقسيم كرده و اثبات مىكند كه ماهيت مجعول است. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
فصل پنجم:در فصل پنجم مولف از افعال خداوند بحث مىكند.او با استناد به پنج دليل عقلى و ادلۀ نقلى اثبات مىكند كه افعال بندگان با قدرت خداوند واقع مىشوند و ادلۀ معتزله را نفى و قدريه را ذم مىكند.او در بحثى ديگر اثبات مىكند كه عقل نمىتواند به حسن و قبح حكم كند و خداوند مىتواند به ما لا يطاق و افعال خداوند تعليل نمىشوند. | فصل پنجم:در فصل پنجم مولف از افعال خداوند بحث مىكند.او با استناد به پنج دليل عقلى و ادلۀ نقلى اثبات مىكند كه افعال بندگان با قدرت خداوند واقع مىشوند و ادلۀ معتزله را نفى و قدريه را ذم مىكند.او در بحثى ديگر اثبات مىكند كه عقل نمىتواند به حسن و قبح حكم كند و خداوند مىتواند به ما لا يطاق و افعال خداوند تعليل نمىشوند. | ||
فصل ششم:اين فصل تكمله فصل سابق است.مولف در اين فصل از هدايت و | فصل ششم:اين فصل تكمله فصل سابق است.مولف در اين فصل از هدايت و ضلالت، لطف، اجل، رزق و عوض بحث مىكند. | ||
فصل هفتم:مولف براى بحث از اسماء الهى فصلى مجزا اختصاص داده است.او در اين فصل از اسم و تعريف آن، توقيفى بودن اسماء الله و مدلول اسماء سخن مىگويد. | فصل هفتم:مولف براى بحث از اسماء الهى فصلى مجزا اختصاص داده است.او در اين فصل از اسم و تعريف آن، توقيفى بودن اسماء الله و مدلول اسماء سخن مىگويد. |
ویرایش