۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ') |
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در ادامه مؤلف به دوام و ثبات حجيت فقها در عصر ظهور حضرت حجت(ع) اشاره كرده و در اين رابطه به آيه نَفر كه به حجيت قول فقها همعصر با رسول اكرم(ص) تصريح دارد، اشاره مىكند. وى با استفاده از اين مطلب به مسئوليتهاى مشخص سفراى حضرت در دوران غيبت صغرى و نيز نواب عام حضرت در دوران غيبت كبرى اشاره كرده كه هيچ كدام با مسئوليتهاى امام(ع) تنافى و برخوردى نداشتهاند و با اين سخن به شبهاتى كسانى كه با استناد به روايات فاقد سند روشن مىگويند، حضرت حجت به هنگام ظهور به كشتار عالمان و فقيهان دست مىزند، پاسخ مىگويد. | در ادامه مؤلف به دوام و ثبات حجيت فقها در عصر ظهور حضرت حجت(ع) اشاره كرده و در اين رابطه به آيه نَفر كه به حجيت قول فقها همعصر با رسول اكرم(ص) تصريح دارد، اشاره مىكند. وى با استفاده از اين مطلب به مسئوليتهاى مشخص سفراى حضرت در دوران غيبت صغرى و نيز نواب عام حضرت در دوران غيبت كبرى اشاره كرده كه هيچ كدام با مسئوليتهاى امام(ع) تنافى و برخوردى نداشتهاند و با اين سخن به شبهاتى كسانى كه با استناد به روايات فاقد سند روشن مىگويند، حضرت حجت به هنگام ظهور به كشتار عالمان و فقيهان دست مىزند، پاسخ مىگويد. | ||
در فصل پنجم با عنوان «قواعد اصلى شناخت» از بديهيات عقلى به عنوان اولين قاعده در شناخت ياد كرده و در مراتب بعدى از ضروريات دين، سنتهاى انبياء الهى، فرمايشات و سيره فاطمه زهرا(س) و روش امامان معصوم(ع)، به عنوان ساير قواعد شناخت ياد مىكند. وى در ادامه به سخن درباره كسانى چون ابن ابىالعزاقر شلمغانى و احمد بن هلال عبرتائى كه با تخلف از اين قواعد و موازين به ادعاى نيابت خاصه و سفارت پرداختند، مىپردازد. | در فصل پنجم با عنوان «قواعد اصلى شناخت» از بديهيات عقلى به عنوان اولين قاعده در شناخت ياد كرده و در مراتب بعدى از ضروريات دين، سنتهاى انبياء الهى، فرمايشات و سيره فاطمه زهرا (س) و روش امامان معصوم(ع)، به عنوان ساير قواعد شناخت ياد مىكند. وى در ادامه به سخن درباره كسانى چون ابن ابىالعزاقر شلمغانى و احمد بن هلال عبرتائى كه با تخلف از اين قواعد و موازين به ادعاى نيابت خاصه و سفارت پرداختند، مىپردازد. | ||
فصل ششم به «نيابت خاصه» اختصاص يافته و ضمن آن از اصحاب سرّ حضرات معصومين(ع) ياد كرده و اين نكته را يادآور مىشود كه صاحب سرّ بودن اين گونه افراد بدين معنا نيست كه آنان از بديهيات عقلى يا ضروريات دين و ساير قواعد اصلى شناخت، كه قبلا بدانها اشاره شد، دست كشيده باشند، چرا كه هيچ يك از علوم و اسرارى كه ايشان بدانها واقف بودهاند، هيچ گونه تصادم و تقاطعى با قواعد مذكور نداشته است. از اينرو به گفته مؤلف شايسته است كه ما هيچ گاه فريب عناوينى؛ چون: علوم باطن، اسرار، علم بلايا و منايا و... را نخورده و به قواعد اصلى شناخت بىاعتنا نگرديم. وى با استفاده از اين نكته مهم به ردّ دعاوى صوفيه و برخى از عرفا كه ظاهر و باطن شريعت مقدس را از يكديگر جدا مىدانند، پرداخته است. | فصل ششم به «نيابت خاصه» اختصاص يافته و ضمن آن از اصحاب سرّ حضرات معصومين(ع) ياد كرده و اين نكته را يادآور مىشود كه صاحب سرّ بودن اين گونه افراد بدين معنا نيست كه آنان از بديهيات عقلى يا ضروريات دين و ساير قواعد اصلى شناخت، كه قبلا بدانها اشاره شد، دست كشيده باشند، چرا كه هيچ يك از علوم و اسرارى كه ايشان بدانها واقف بودهاند، هيچ گونه تصادم و تقاطعى با قواعد مذكور نداشته است. از اينرو به گفته مؤلف شايسته است كه ما هيچ گاه فريب عناوينى؛ چون: علوم باطن، اسرار، علم بلايا و منايا و... را نخورده و به قواعد اصلى شناخت بىاعتنا نگرديم. وى با استفاده از اين نكته مهم به ردّ دعاوى صوفيه و برخى از عرفا كه ظاهر و باطن شريعت مقدس را از يكديگر جدا مىدانند، پرداخته است. |
ویرایش