پرش به محتوا

مصادر نهج‌البلاغة و أسانيده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا ('
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی')
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
خط ۷۶: خط ۷۶:
جامع نهج‌البلاغه سيدرضى است يا [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]؟ برخى گفته‌اند كه نهج‌البلاغه سخنان گردآورنده آن است كه به على(ع) نسبت داده است.
جامع نهج‌البلاغه سيدرضى است يا [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]؟ برخى گفته‌اند كه نهج‌البلاغه سخنان گردآورنده آن است كه به على(ع) نسبت داده است.


از آنجا كه در اين كتاب (نهج‌البلاغه) به صحابه رسول خدا(ص) تعرض شده است، لذا آن را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد.
از آنجا كه در اين كتاب (نهج‌البلاغه) به صحابه رسول خدا (ص) تعرض شده است، لذا آن را نمى‌توان به على(ع) نسبت داد.


در نهج‌البلاغه از وصيت و وصايت سخن رفته است؛ در حالى كه در ميان مسلمانان چنين مبحثى مطرح نبوده است.
در نهج‌البلاغه از وصيت و وصايت سخن رفته است؛ در حالى كه در ميان مسلمانان چنين مبحثى مطرح نبوده است.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
سجع اگر بر گوش شنونده يا خواننده سنگين نباشد و با تصنع و تكلف همراه نباشد، نشانه‌ى بلاغت و فصاحت است.
سجع اگر بر گوش شنونده يا خواننده سنگين نباشد و با تصنع و تكلف همراه نباشد، نشانه‌ى بلاغت و فصاحت است.


با وجود آن كه سجع امرى نيكوست؛ اما نهج‌البلاغه تماماً به شيوه‌ى سجع گفته نشده است و اين امر نشان مى‌دهد كه مولا(ع) به طور طبيعى و شرايط مختلف و اقتضائات و بدون تكلف از اين هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامه‌هاى نهج‌البلاغه يا اصلاً سجع ندارد و يا بسيار اندك و غير معتنابه است.
با وجود آن كه سجع امرى نيكوست؛ اما نهج‌البلاغه تماماً به شيوه‌ى سجع گفته نشده است و اين امر نشان مى‌دهد كه مولا (ع) به طور طبيعى و شرايط مختلف و اقتضائات و بدون تكلف از اين هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامه‌هاى نهج‌البلاغه يا اصلاً سجع ندارد و يا بسيار اندك و غير معتنابه است.


اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) به استدلال عليه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌خلكان]] پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذكر پاره‌اى از سخنان مسجع خلفاى ديگر (ابوبكر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت كند كه مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رايج بوده است. لذا از بيان امير نيز چنين انتظارى مى‌رفت.
اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) به استدلال عليه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌خلكان]] پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذكر پاره‌اى از سخنان مسجع خلفاى ديگر (ابوبكر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت كند كه مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رايج بوده است. لذا از بيان امير نيز چنين انتظارى مى‌رفت.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش