پرش به محتوا

مفاتيح الغيب (ملاصدرا): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا ('
جز (جایگزینی متن - ']]ن' به ']] ن')
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
خط ۶۵: خط ۶۵:
نمونه اوّل، كتاب الهى است كه مى‌فرمايد: '''«و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»'''(حجرات آيه 21). ملا صدرا، در تأويل اين آيه به مراتب و درجات وجود اشاره نموده و اظهار داشته كه اصل موجودات در نزد خداست و آنچه كه در نزد ماست در واقع نمونه‌اى از آن حقيقت اصيل است. وى، در واقع نظريه مُثل افلاطونى را پذيرفته و تصريح نموده است كه هر نوع طبيعى كه محسوس ماست، داراى صورتى مفارق و غير مادى است كه همان مثل عقليه است كه در نزد خداست.
نمونه اوّل، كتاب الهى است كه مى‌فرمايد: '''«و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»'''(حجرات آيه 21). ملا صدرا، در تأويل اين آيه به مراتب و درجات وجود اشاره نموده و اظهار داشته كه اصل موجودات در نزد خداست و آنچه كه در نزد ماست در واقع نمونه‌اى از آن حقيقت اصيل است. وى، در واقع نظريه مُثل افلاطونى را پذيرفته و تصريح نموده است كه هر نوع طبيعى كه محسوس ماست، داراى صورتى مفارق و غير مادى است كه همان مثل عقليه است كه در نزد خداست.


نمونه دوم، فرمايش رسول خدا(ص) است كه مى‌فرمايد: «القبر روض من رياض الجنة او حفر من حفرات النيران». ملا صدرا، بر اساس اصالتى كه براى باطن امور قائل است، تصريح مى‌كند كه قبر حقيقى انسان، در درون خود او وجود دارد؛ اگر باطن و دل انسان آراسته به عشق و محبت و صفا و ديگر فضايل و كمالات باشد، در اين صورت به سبب صفاى آن، هر روز هزاران فرشته و پيامبر و ولى در آن فرود مى‌آيند و اين‌گونه باطن، به مثابه باغى از باغ‌هاى بهشت است و اگر باطن و دل انسان مملو از بغض و حسد و كينه و شهوت و نظاير اينها باشد، هر روز هزاران وسوسه و دروغ و ناسزا در آن مى‌افتد و اين‌گونه باطن به مثابه مغاكى از مغاك‌هاى دوزخ است.
نمونه دوم، فرمايش رسول خدا (ص) است كه مى‌فرمايد: «القبر روض من رياض الجنة او حفر من حفرات النيران». ملا صدرا، بر اساس اصالتى كه براى باطن امور قائل است، تصريح مى‌كند كه قبر حقيقى انسان، در درون خود او وجود دارد؛ اگر باطن و دل انسان آراسته به عشق و محبت و صفا و ديگر فضايل و كمالات باشد، در اين صورت به سبب صفاى آن، هر روز هزاران فرشته و پيامبر و ولى در آن فرود مى‌آيند و اين‌گونه باطن، به مثابه باغى از باغ‌هاى بهشت است و اگر باطن و دل انسان مملو از بغض و حسد و كينه و شهوت و نظاير اينها باشد، هر روز هزاران وسوسه و دروغ و ناسزا در آن مى‌افتد و اين‌گونه باطن به مثابه مغاكى از مغاك‌هاى دوزخ است.


وى، بر اين اعتقاد است كه هر كس چشم بصيرت داشته باشد و از ادراكات باطنى بهره‌مند باشد، مى‌تواند به باطن و درون خود و يا ديگران نگاه كند و قبل از مرگ، قبر واقعى خود و آنچه را در آن است، مشاهده نمايد، البته همه انسان‌ها بعد از مرگ به جهت انقطاع از علايق دنيوى، قبر واقعى خود و آنچه را در آن است، مشاهده خواهند نمود و عذاب و ثواب قبر نيز چيزى جز مشاهده باطن خود نيست. وى، بر همين اساس، بهشت و جهنم را نيز در باطن انسان جست‌وجو مى‌كند، هم‌چنان‌كه عالم آخرت را نيز در باطن دنيا موجود مى‌داند. ملا صدرا، در عين حال، به اين نكته توجه دارد كه ارجاع حقيقت امورى از قبيل بهشت و جهنم و عذاب قبر و نظاير اينها به درون انسان، ممكن است موجب اين تصور گردد كه اين امور، موهوم و غير واقعى‌اند؛ بنابراين، در پاسخ به اين شبهه تصريح مى‌كند كه با تقويت حس باطن، به سهولت مى‌توان دريافت كه امور مربوط به قيامت، نسبت به امور حسى به مراتب از شدت و قوّت وجودى بيشترى برخوردارند، زيرا امور دنيوى و حسى، مشمول حركت و موجود در هيولايند؛ در حالى كه امور اخروى، مجرد و يا قائم به نفسند كه خود از جواهر ملكوتى محسوب مى‌گردد.
وى، بر اين اعتقاد است كه هر كس چشم بصيرت داشته باشد و از ادراكات باطنى بهره‌مند باشد، مى‌تواند به باطن و درون خود و يا ديگران نگاه كند و قبل از مرگ، قبر واقعى خود و آنچه را در آن است، مشاهده نمايد، البته همه انسان‌ها بعد از مرگ به جهت انقطاع از علايق دنيوى، قبر واقعى خود و آنچه را در آن است، مشاهده خواهند نمود و عذاب و ثواب قبر نيز چيزى جز مشاهده باطن خود نيست. وى، بر همين اساس، بهشت و جهنم را نيز در باطن انسان جست‌وجو مى‌كند، هم‌چنان‌كه عالم آخرت را نيز در باطن دنيا موجود مى‌داند. ملا صدرا، در عين حال، به اين نكته توجه دارد كه ارجاع حقيقت امورى از قبيل بهشت و جهنم و عذاب قبر و نظاير اينها به درون انسان، ممكن است موجب اين تصور گردد كه اين امور، موهوم و غير واقعى‌اند؛ بنابراين، در پاسخ به اين شبهه تصريح مى‌كند كه با تقويت حس باطن، به سهولت مى‌توان دريافت كه امور مربوط به قيامت، نسبت به امور حسى به مراتب از شدت و قوّت وجودى بيشترى برخوردارند، زيرا امور دنيوى و حسى، مشمول حركت و موجود در هيولايند؛ در حالى كه امور اخروى، مجرد و يا قائم به نفسند كه خود از جواهر ملكوتى محسوب مى‌گردد.
خط ۸۹: خط ۸۹:
9. مفتاح نهم، در احوال ملائكه بر نمطى ديگر(شامل پنج فصل)؛
9. مفتاح نهم، در احوال ملائكه بر نمطى ديگر(شامل پنج فصل)؛


10. مفتاح دهم، در اشاره به اقسام اجسام و احوال آنها(شامل چهار فصل)؛
10. مفتاح دهم، در اشاره به اقسام اجسام و احوال آنها (شامل چهار فصل)؛


11. مفتاح يازدهم، در اثبات جواهر عقليه؛
11. مفتاح يازدهم، در اثبات جواهر عقليه؛
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
16. مفتاح شانزدهم، در اشاره به ملكوت آسمان(شامل پنج لمعه)؛
16. مفتاح شانزدهم، در اشاره به ملكوت آسمان(شامل پنج لمعه)؛


17. مفتاح هفدهم، در علم معاد و تحقيق حشر نفوس و كيفيت بازگشت آنها به خدا(شامل هشت اشراق)؛
17. مفتاح هفدهم، در علم معاد و تحقيق حشر نفوس و كيفيت بازگشت آنها به خدا (شامل هشت اشراق)؛


18. مفتاح هجدهم، در اثبات حشر جسمانى و بعث بدن‌ها(شامل هفت مشهد)؛
18. مفتاح هجدهم، در اثبات حشر جسمانى و بعث بدن‌ها (شامل هفت مشهد)؛


19. مفتاح نوزدهم، در اشاره به اقسام معاد(شامل بيست مشهد)؛
19. مفتاح نوزدهم، در اشاره به اقسام معاد(شامل بيست مشهد)؛
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش