پرش به محتوا

دراسات فقهية في مسائل خلافية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا ('
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «')
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
خط ۷۹: خط ۷۹:
بخش بعدى بيان نوع نگرش و برخورد صحابه با اين حكم شرعى مى‌باشد؛ اولين شخصى كه در اين‌جا از وى نام برده شده، عمران بن حسين خزاعى است.
بخش بعدى بيان نوع نگرش و برخورد صحابه با اين حكم شرعى مى‌باشد؛ اولين شخصى كه در اين‌جا از وى نام برده شده، عمران بن حسين خزاعى است.


بخارى از اين صحابى نقل مى‌كند كه گفته وقتى آيه متعه نازل شد ما به همراه رسول خدا(ص) به مضمون آن عمل مى‌كرديم و اين حالت بعد از وفات آن حضرت نيز ادامه داشته است تا زمانى كه مردى آمد و نظر خود را اعمال كرد.
بخارى از اين صحابى نقل مى‌كند كه گفته وقتى آيه متعه نازل شد ما به همراه رسول خدا (ص) به مضمون آن عمل مى‌كرديم و اين حالت بعد از وفات آن حضرت نيز ادامه داشته است تا زمانى كه مردى آمد و نظر خود را اعمال كرد.


[[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]] مى‌گويد: منظور عمران از رجل، همان عمر بن خطاب مى‌باشد. ديگران نيز در كتاب و آثار خود به كلام عمران اشاراتى دارند.
[[ابن حجر عسقلانی|عسقلانى]] مى‌گويد: منظور عمران از رجل، همان عمر بن خطاب مى‌باشد. ديگران نيز در كتاب و آثار خود به كلام عمران اشاراتى دارند.
خط ۸۹: خط ۸۹:
زيد بن ثابت انصارى نفر بعدى است كه هاشمى در موردش گفته از جمله كسانى بود كه در زمان پيامبر(ص) به اين امر مبادرت مى‌ورزيد. از جابر بن عبدالله انصارى هم نقل شده كه ما با مشتى خرما در زمان پيامبر(ص) و ابوبكر متعه مى‌كرديم تا اينكه عمر مسلمين را از اين كار نهى كرد. پنجمين نفر از صحابه كه تأكيد بر حليت متعه داشته، عبدالله بن مسعود است.
زيد بن ثابت انصارى نفر بعدى است كه هاشمى در موردش گفته از جمله كسانى بود كه در زمان پيامبر(ص) به اين امر مبادرت مى‌ورزيد. از جابر بن عبدالله انصارى هم نقل شده كه ما با مشتى خرما در زمان پيامبر(ص) و ابوبكر متعه مى‌كرديم تا اينكه عمر مسلمين را از اين كار نهى كرد. پنجمين نفر از صحابه كه تأكيد بر حليت متعه داشته، عبدالله بن مسعود است.


نفر ششم سلمة بن اكوع است كه هاشمى او را نيز در زمره عاملان به متعه در عهد رسول خدا(ص) به شمار آورده است.
نفر ششم سلمة بن اكوع است كه هاشمى او را نيز در زمره عاملان به متعه در عهد رسول خدا (ص) به شمار آورده است.


نفر بعدى على بن ابى طالب(ع) است كه هاشمى مى‌گويد: او از كسانى است كه قائل به متعه بوده است و صحيح هم مى‌گفته است.
نفر بعدى على بن ابى طالب(ع) است كه هاشمى مى‌گويد: او از كسانى است كه قائل به متعه بوده است و صحيح هم مى‌گفته است.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
نماز تراويح  
نماز تراويح  


قسمت دوم كتاب، راجع به نماز تراويح است و اينكه آيا اين عمل سنت است يا بدعت؟ نماز تراويح نمازى است كه اهل سنت آن را به جا مى‌آورند و از جمله بدعت‌هاى عمر محسوب مى‌شود كه خود به بدعت بودنش معترف است. اشخاص مختلفى بر نبودن چنين عملى در زمان رسول خدا(ص) تأكيد دارند، البته اصل عمل كه همان نمازهاى مستحبى شب‌هاى ماه مبارك رمضان است، تشريع شده و مستحب نيز هست، اما به جماعت خواندن آنها بى‌دليل است.
قسمت دوم كتاب، راجع به نماز تراويح است و اينكه آيا اين عمل سنت است يا بدعت؟ نماز تراويح نمازى است كه اهل سنت آن را به جا مى‌آورند و از جمله بدعت‌هاى عمر محسوب مى‌شود كه خود به بدعت بودنش معترف است. اشخاص مختلفى بر نبودن چنين عملى در زمان رسول خدا (ص) تأكيد دارند، البته اصل عمل كه همان نمازهاى مستحبى شب‌هاى ماه مبارك رمضان است، تشريع شده و مستحب نيز هست، اما به جماعت خواندن آنها بى‌دليل است.


از بزرگان نقل شده كه اين از جمله اجتهادات عمر در مقابل نص مى‌باشد، زيرا پيامبر(ص) غير از نماز باران هيچ نماز مستحبى را به جماعت تجويز نكرده‌اند.
از بزرگان نقل شده كه اين از جمله اجتهادات عمر در مقابل نص مى‌باشد، زيرا پيامبر(ص) غير از نماز باران هيچ نماز مستحبى را به جماعت تجويز نكرده‌اند.
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
مؤلف، در اين‌جا ابتدا به شرح مفهوم تراويح پرداخته كه در لغت به هر گونه نشستنى اطلاق مى‌گردد و در اصطلاح شرع، جلوس براى استراحت بعد از چهار ركعت نماز است. امروزه به نمازهاى نافله ماه رمضان كه به جماعت خوانده مى‌شود تراويح مى‌گويند.
مؤلف، در اين‌جا ابتدا به شرح مفهوم تراويح پرداخته كه در لغت به هر گونه نشستنى اطلاق مى‌گردد و در اصطلاح شرع، جلوس براى استراحت بعد از چهار ركعت نماز است. امروزه به نمازهاى نافله ماه رمضان كه به جماعت خوانده مى‌شود تراويح مى‌گويند.


اصل قيام در ماه رمضان و خواندن نافله‌هاى شبانه مستحب مى‌باشد و خود پيامبر(ص) و ائمه(عليهم السلام) نيز به اين كار مبادرت و تأكيد داشتند و احاديث زيادى از فريقين در اين باره نقل گرديده است؛ آنچه مورد بحث و اختلاف است به جماعت خواندن است كه خود اهل سنت هم به نبودن جماعت در زمان رسول خدا(ص) تاكيد دارند كه اين نيز توسط مؤلف به تفصيل بيان گرديده است. ايشان بعد از بيان مسائل لازمه در اين باب، در اينكه قول خليفه حجت است يا نه؟ مى‌گويد: بعضى از تابعين مدرسه خلفا به چنين چيزى حكم كرده‌اند، اما غزالى به مخالفت با آنان برخاسته است.
اصل قيام در ماه رمضان و خواندن نافله‌هاى شبانه مستحب مى‌باشد و خود پيامبر(ص) و ائمه(عليهم السلام) نيز به اين كار مبادرت و تأكيد داشتند و احاديث زيادى از فريقين در اين باره نقل گرديده است؛ آنچه مورد بحث و اختلاف است به جماعت خواندن است كه خود اهل سنت هم به نبودن جماعت در زمان رسول خدا (ص) تاكيد دارند كه اين نيز توسط مؤلف به تفصيل بيان گرديده است. ايشان بعد از بيان مسائل لازمه در اين باب، در اينكه قول خليفه حجت است يا نه؟ مى‌گويد: بعضى از تابعين مدرسه خلفا به چنين چيزى حكم كرده‌اند، اما غزالى به مخالفت با آنان برخاسته است.


ارسال و تكفير  
ارسال و تكفير  
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
بعضى هم بر ارسال؛ يعنى انداختن دست‌ها روى پاها تأكيد كرده‌اند كه منشأ اين اختلاف رواياتى است كه در مورد نماز پيامبر(ص) نقل شده كه پيامبر(ص) در نماز چنين حالتى نداشتند.
بعضى هم بر ارسال؛ يعنى انداختن دست‌ها روى پاها تأكيد كرده‌اند كه منشأ اين اختلاف رواياتى است كه در مورد نماز پيامبر(ص) نقل شده كه پيامبر(ص) در نماز چنين حالتى نداشتند.


از اهل بيت(عليهم السلام) روايات فراوانى رسيده است كه آنها از اين عمل نهى كرده و آن را فعل مجوس شمرده‌اند؛ از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده كه فرمود: «و عليك بالإقبال على صلاتك و لا تكفر فإنما يفعل ذلك المجوس». از فقهاى اماميه هم سخنان زيادى نقل شده كه از آن جمله كلام [[شيخ مفيد]] مى‌باشد كه فرمود: اماميه بر ارسال دست‌ها در نماز، اتفاق دارند و مى‌گويند گذاشتن يك دست روى دست ديگر جايز نبوده و اين عمل مخالف با سيره رسول خدا(ص) و بدعت مى‌باشد.
از اهل بيت(عليهم السلام) روايات فراوانى رسيده است كه آنها از اين عمل نهى كرده و آن را فعل مجوس شمرده‌اند؛ از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل شده كه فرمود: «و عليك بالإقبال على صلاتك و لا تكفر فإنما يفعل ذلك المجوس». از فقهاى اماميه هم سخنان زيادى نقل شده كه از آن جمله كلام [[شيخ مفيد]] مى‌باشد كه فرمود: اماميه بر ارسال دست‌ها در نماز، اتفاق دارند و مى‌گويند گذاشتن يك دست روى دست ديگر جايز نبوده و اين عمل مخالف با سيره رسول خدا (ص) و بدعت مى‌باشد.


مؤلف، در باره منشأ اين حكم مى‌گويد: وقتى عمر اسراى عجم را ديد كه چنين تواضع مى‌كنند، گفت: اين كار خوبى است و در راستاى تواضع براى خداوند مى‌باشد؛ ما هم اين كار را مى‌كنيم كه در مقابل خداوند شايسته‌تر است. ايشان بعد از نقل نظريات اهل سنت در اين مورد و بيان رواياتشان، مى‌گويد: رواياتى كه بر چنين عملى دلالت دارند، همگى داراى اشكال دلالى يا ضعف سندى هستند، فلذا نمى‌توان به مشروعيت چنين عملى حتى از ديدگاه اهل تسنن قائل شد.
مؤلف، در باره منشأ اين حكم مى‌گويد: وقتى عمر اسراى عجم را ديد كه چنين تواضع مى‌كنند، گفت: اين كار خوبى است و در راستاى تواضع براى خداوند مى‌باشد؛ ما هم اين كار را مى‌كنيم كه در مقابل خداوند شايسته‌تر است. ايشان بعد از نقل نظريات اهل سنت در اين مورد و بيان رواياتشان، مى‌گويد: رواياتى كه بر چنين عملى دلالت دارند، همگى داراى اشكال دلالى يا ضعف سندى هستند، فلذا نمى‌توان به مشروعيت چنين عملى حتى از ديدگاه اهل تسنن قائل شد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش