پرش به محتوا

التشيع في طرابلس و بلاد الشام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا ('
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
خط ۶۴: خط ۶۴:
#:«طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمين‌هاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسه‌هايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونى‌ها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت <ref>همان، ص 54 - 55</ref>. پس از آن حكومت‌هاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانى‌ها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومت‌هاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت <ref>همان، ص 72</ref>.
#:«طولونيه» اولين حكومتى است كه در اين فصل از آن ياد شده است. سرزمين‌هاى مصر و شام در عهد حكومت احمد بن طولون، اتحادى را در برابر حكومت روم تشكيل دادند، اما طلحه برادر خليفه عباسى «معتمد»، دسيسه‌هايى را به جهت اعاده مصر و شام تحت سيطره خليفه عباسى آغاز كرد. سرانجام حكومت طولونى‌ها كه 32 سال بر مصر و شام حاكم بود، در سال 292ق، توسط محمد بن سليمان منقرض گرديد و حكومت مصر دوباره به خلفاى عباسى بازگشت <ref>همان، ص 54 - 55</ref>. پس از آن حكومت‌هاى اخشيديه، فاطميه و حمدانيه در طرابلس بر سر كار آمدند كه در ادامه اين فصل به شرح احوال آنها و در انتهاى فصل هم به شهر حلب پرداخته شده است. اگرچه شيعه پيش از عهد حمدانى‌ها (293 - 392ق)، وارد اين منطقه شد، اما به جهت اينكه دولت حمدانى از حكومت‌هاى شيعى بود در اين عهد قوت گرفت و انتشار يافت <ref>همان، ص 72</ref>.
#نويسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مى‌پردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نويسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكل‌گيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمى‌گرداند <ref>همان، ص 83</ref>. وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است <ref>همان، ص 84 - 91</ref>.
#نويسنده در ابتداى اين فصل به تبيين معناى لغوى و اصطلاحى شيعه با استناد به منابع مختلف مى‌پردازد. جايگاه اين بحث در فصل اول كتاب بوده كه نويسنده به رعايت اين امر ملتزم نبوده است. وى اختلاف مورخين در تاريخ شكل‌گيرى تشيع را مبتنى بر شيوه استدلالى، سرشت و پيشينه مورخين دانسته است. سپس به آراء آنها در اين باره اشاره نموده و تأسيس شيعه را با استناد به كلام نبى مكرم اسلام(ص) به زمان آن حضرت بازمى‌گرداند <ref>همان، ص 83</ref>. وى سپس به بررسى تاريخ پيدايش شيعه و شبهات مورخين در اين رابطه، نقد رافضى خواندن شيعه و دلائل بيزارى دو قوم عرب و فارس از يكديگر پرداخته است <ref>همان، ص 84 - 91</ref>.
#:ادامه اين فصل، به ذكر تعداد ائمه و خلفاى برحق رسول خدا(ص) و تاريخ ائمه اطهار (ع) تا زمان شهادت امام حسين (ع) اختصاص دارد <ref>همان، ص 92 - 101</ref>.
#:ادامه اين فصل، به ذكر تعداد ائمه و خلفاى برحق رسول خدا (ص) و تاريخ ائمه اطهار (ع) تا زمان شهادت امام حسين (ع) اختصاص دارد <ref>همان، ص 92 - 101</ref>.
#فصل سوم كتاب به مطالعه حكومت فاطميان در شام اختصاص دارد. تاريخ از نهضت وسيع فكرى و ادبى و نيز علوم فلسفى، رياضيات، فلك، نجوم و طب در عصر فاطمى خبر مى‌دهد <ref>همان، ص 103</ref>.
#فصل سوم كتاب به مطالعه حكومت فاطميان در شام اختصاص دارد. تاريخ از نهضت وسيع فكرى و ادبى و نيز علوم فلسفى، رياضيات، فلك، نجوم و طب در عصر فاطمى خبر مى‌دهد <ref>همان، ص 103</ref>.
#:نويسنده سپس به مشكلاتى كه فاطميون از ناحيه قرامطه و افتكين ترك با آن مواجه بودند، اشاره كرده است <ref>همان، ص 116 - 125</ref>. پس از آن به تبيين تفاوت ديدگاه اسماعيليان مستعليه و نزاريه در باره امامت عبيدالله مهدى پرداخته كه در فرقه اول، فرزندان صلاحيت به ارث بردن امامت را نداشته و در ديگرى اين صلاحيت را دارند <ref>همان، ص 126</ref>.
#:نويسنده سپس به مشكلاتى كه فاطميون از ناحيه قرامطه و افتكين ترك با آن مواجه بودند، اشاره كرده است <ref>همان، ص 116 - 125</ref>. پس از آن به تبيين تفاوت ديدگاه اسماعيليان مستعليه و نزاريه در باره امامت عبيدالله مهدى پرداخته كه در فرقه اول، فرزندان صلاحيت به ارث بردن امامت را نداشته و در ديگرى اين صلاحيت را دارند <ref>همان، ص 126</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش