پرش به محتوا

الأحاديث الواردة في الخلفاء علی ترتيب الخلافة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا ('
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (')
خط ۵۷: خط ۵۷:
اولین روایت کتاب، از قول ابوموسی اشعری، درباره مژده بهشت دادن پیامبر (ص) به ابوبکر، عمر و عثمان که در صحاح بخاری و مسلم آمده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-10</ref>. مؤلف با استفاده از منابع، به جرح و تعدیل سه تن از راویان این حدیث؛ یعنی: شریک بن ابی‌نمر، عثمان بن غیاث و ابی‌اسامه می‌پردازد و با نشان دادن ضعف سندی روایت، از آن اعراض می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص15-13</ref>.
اولین روایت کتاب، از قول ابوموسی اشعری، درباره مژده بهشت دادن پیامبر (ص) به ابوبکر، عمر و عثمان که در صحاح بخاری و مسلم آمده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-10</ref>. مؤلف با استفاده از منابع، به جرح و تعدیل سه تن از راویان این حدیث؛ یعنی: شریک بن ابی‌نمر، عثمان بن غیاث و ابی‌اسامه می‌پردازد و با نشان دادن ضعف سندی روایت، از آن اعراض می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص15-13</ref>.


روایت دوم ماجرایی است که عایشه همسر رسول خدا نقل کرده، درباره اینکه ابوبکر و عمر و عثمان به خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدند و ایشان حاجات آنان را برآورده کردند، ولی بین عثمان با ابوبکر و عمر در نحوه برخورد تفاوت قائل شدند<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. مؤلف با بررسی راویان سند و تضعیف عقیل بن خالد از سوی یحیای قطان و بیان دشمنی علنی زهری با خاندان اهل‌بیت(ع) (تا جایی که جز زهری همه قبول دارند که اولین گرونده به اسلام علی بن ابی‌طالب(ع)) به رد روایت مزبور می‌پردازد و چند صفحه درباره زهری توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص21-17</ref>.
روایت دوم ماجرایی است که عایشه همسر رسول خدا نقل کرده، درباره اینکه ابوبکر و عمر و عثمان به خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شدند و ایشان حاجات آنان را برآورده کردند، ولی بین عثمان با ابوبکر و عمر در نحوه برخورد تفاوت قائل شدند<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. مؤلف با بررسی راویان سند و تضعیف عقیل بن خالد از سوی یحیای قطان و بیان دشمنی علنی زهری با خاندان اهل‌بیت(ع) (تا جایی که جز زهری همه قبول دارند که اولین گرونده به اسلام علی بن ابی‌طالب(ع)) به رد روایت مزبور می‌پردازد و چند صفحه درباره زهری توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص21-17</ref>.
   
   
روایت سوم از ابوهریره است. در این روایت بیان شده که رسول‌الله(ص) بر روی کوه حرا بودند که کوه شروع به حرکت کرد. ایشان خطاب به حرا فرمودند: ای حرا بایست که اینان که بر روی تو ایستاده‌اند، نبی یا صدّیق یا شهید هستند و افرادی که روی کوه ایستاده بودند، پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، طلحه، زبیر و سعد بن ابی‌وقّاص بودند. این روایت از باب فضائل طلحه و زبیر کتاب «فضائل الصحابة» نقل شده است. نویسنده بر این روایت، هم ایراد متنی دارد و هم ایراد سندی. ایراد محتوایی آن، این است که سعد بن ابی‌وقّاص در قصرش به مرض طاعون درگذشت؛ درحالی‌که در روایت از جمله شهدا به حساب آمده است. ایراد سندی آن هم به دلیل وجود اسماعیل بن ابی‌قبیس و دیگران در طریق آن<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>.
روایت سوم از ابوهریره است. در این روایت بیان شده که رسول‌الله(ص) بر روی کوه حرا بودند که کوه شروع به حرکت کرد. ایشان خطاب به حرا فرمودند: ای حرا بایست که اینان که بر روی تو ایستاده‌اند، نبی یا صدّیق یا شهید هستند و افرادی که روی کوه ایستاده بودند، پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، طلحه، زبیر و سعد بن ابی‌وقّاص بودند. این روایت از باب فضائل طلحه و زبیر کتاب «فضائل الصحابة» نقل شده است. نویسنده بر این روایت، هم ایراد متنی دارد و هم ایراد سندی. ایراد محتوایی آن، این است که سعد بن ابی‌وقّاص در قصرش به مرض طاعون درگذشت؛ درحالی‌که در روایت از جمله شهدا به حساب آمده است. ایراد سندی آن هم به دلیل وجود اسماعیل بن ابی‌قبیس و دیگران در طریق آن<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>.


روایت چهارم در ذکر فضیلت عثمان است. در این حدیث بیان شده که پیامبر خدا(ص) در زمان بیماری فرمودند: دوست داشتم بعضی از یارانم پیشم باشند. به ایشان عرض شد آیا ابوبکر را صدا بزنیم؟ ایشان سکوت کردند و درباره عمر نیز همین کار را کردند، اما وقتی گفتند عثمان را صدا بزنیم، فرمودند: بله. در این دیدار، پیامبر (ص) و عثمان خلوت کردند و رنگ صورت عثمان از سخنانی که از پیامبر می‌شنید، دگرگون می‌شد. بعدها ابوسهله غلام عثمان گفته بود که عثمان در یوم الدار گفته که پیامبر خدا(ص) وظیفه‌ای را بر دوش من نهاده که آن را انجام می‌دهم و علی(ع) در کلامش فرموده‌اند: من نیز بر آن صبر می‌کنم. نویسنده این روایت را به دلیل وجود قیس بن ابی‌حازم در طریق آن جرح می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص27-25</ref>.
روایت چهارم در ذکر فضیلت عثمان است. در این حدیث بیان شده که پیامبر خدا (ص) در زمان بیماری فرمودند: دوست داشتم بعضی از یارانم پیشم باشند. به ایشان عرض شد آیا ابوبکر را صدا بزنیم؟ ایشان سکوت کردند و درباره عمر نیز همین کار را کردند، اما وقتی گفتند عثمان را صدا بزنیم، فرمودند: بله. در این دیدار، پیامبر (ص) و عثمان خلوت کردند و رنگ صورت عثمان از سخنانی که از پیامبر می‌شنید، دگرگون می‌شد. بعدها ابوسهله غلام عثمان گفته بود که عثمان در یوم الدار گفته که پیامبر خدا (ص) وظیفه‌ای را بر دوش من نهاده که آن را انجام می‌دهم و علی(ع) در کلامش فرموده‌اند: من نیز بر آن صبر می‌کنم. نویسنده این روایت را به دلیل وجود قیس بن ابی‌حازم در طریق آن جرح می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص27-25</ref>.


روایت پنجم، حدیثی است که در آن، مهربان‌ترین فرد از امت پیامبر (ص)، ابوبکر، جدی‌ترین شخص در امور الهی، عمر و باحیاترین آنان، عثمان معرفی شده است. نویسنده، این روایت را از چند جای مختلف نقل کرده و در سند هریک خدشه می‌کند و آن را حدیثی ساختگی می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص37-28</ref>.
روایت پنجم، حدیثی است که در آن، مهربان‌ترین فرد از امت پیامبر (ص)، ابوبکر، جدی‌ترین شخص در امور الهی، عمر و باحیاترین آنان، عثمان معرفی شده است. نویسنده، این روایت را از چند جای مختلف نقل کرده و در سند هریک خدشه می‌کند و آن را حدیثی ساختگی می‌داند<ref>ر.ک: همان، ص37-28</ref>.
خط ۶۹: خط ۶۹:
روایت هفتم هم به‌خاطر بغض راویان با اهل‌بیت(ع)، مردود است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
روایت هفتم هم به‌خاطر بغض راویان با اهل‌بیت(ع)، مردود است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
   
   
هشتمین روایت که طبرانی آن را از معاذ بن جبل نقل کرده، دلالت بر هم‌رتبگی سه خلیفه اول با پیامبر خدا(ص) دارد. این روایت هم به دلیل وجود عمرو بن واقد در طریق آن به مشکل روایات قبلی دچار است.
هشتمین روایت که طبرانی آن را از معاذ بن جبل نقل کرده، دلالت بر هم‌رتبگی سه خلیفه اول با پیامبر خدا (ص) دارد. این روایت هم به دلیل وجود عمرو بن واقد در طریق آن به مشکل روایات قبلی دچار است.


در روایت نهم آمده که پیامبر خدا(ص) فرمود: خداوند من را به دوستی چهار تن از اصحابم امر کرده و من آنان را دوست می‌دارم: ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) <ref>ر.ک: همان، ص46</ref>. وجود سلیمان بن عیسی سجزی در طریق این حدیث، باعث ضعف آن است<ref>ر.ک: همان</ref>.
در روایت نهم آمده که پیامبر خدا (ص) فرمود: خداوند من را به دوستی چهار تن از اصحابم امر کرده و من آنان را دوست می‌دارم: ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) <ref>ر.ک: همان، ص46</ref>. وجود سلیمان بن عیسی سجزی در طریق این حدیث، باعث ضعف آن است<ref>ر.ک: همان</ref>.


محتوای دهمین روایت، بشارت بهشت و خلافت پس از پیامبر (ص) به خلفای سه‌گانه است. از جمله کسانی که به کذب و جعلی بودن این روایت تصریح کرده‌، ذهبی است. ابن حجر هم گفته: اگر چنین روایتی صحیح بود، عمر نمی‌بایست خلافت پس از خود را به نظر شورا واگذار می‌کرد؛ زیرا این امر با تصریح پیامبر (ص) به خلافت عثمان پس از خودشان سازگاری ندارد<ref>ر.ک: همان، ص51-48</ref>.
محتوای دهمین روایت، بشارت بهشت و خلافت پس از پیامبر (ص) به خلفای سه‌گانه است. از جمله کسانی که به کذب و جعلی بودن این روایت تصریح کرده‌، ذهبی است. ابن حجر هم گفته: اگر چنین روایتی صحیح بود، عمر نمی‌بایست خلافت پس از خود را به نظر شورا واگذار می‌کرد؛ زیرا این امر با تصریح پیامبر (ص) به خلافت عثمان پس از خودشان سازگاری ندارد<ref>ر.ک: همان، ص51-48</ref>.


در حدیث یازدهم، نقل شده که پیامبر خدا(ص)، از جانب خداوند مأمور شده که ابوبکر را همچون پدر، عمر را راهنما، عثمان را تکیه‌گاه و پشتیبان و علی را پشتوانه قرار دهد<ref>ر.ک: همان، ص53-52</ref>.
در حدیث یازدهم، نقل شده که پیامبر خدا (ص)، از جانب خداوند مأمور شده که ابوبکر را همچون پدر، عمر را راهنما، عثمان را تکیه‌گاه و پشتیبان و علی را پشتوانه قرار دهد<ref>ر.ک: همان، ص53-52</ref>.


حدیث دوازدهم، درباره دعای پیامبر (ص) در حق خلفای سه‌گانه و امیرالمؤمنین (ع) است، به‌خاطر ویژگی‌هایی که هریک داشته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.
حدیث دوازدهم، درباره دعای پیامبر (ص) در حق خلفای سه‌گانه و امیرالمؤمنین (ع) است، به‌خاطر ویژگی‌هایی که هریک داشته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش