پرش به محتوا

الوصول إلی كفاية الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «'
جز (جایگزینی متن - 'آيت‌الله،' به 'آيت‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «')
خط ۵۳: خط ۵۳:
يكى از مباحث بسيار مهمّ جلد اوّل، طلب و اراده است؛ به اين معنا كه آيا طلب عين اراده است كما اينكه به عدليه و معتزله نسبت داده شده است و يا اينكه طلب غير از اراده است همان‌طورى كه به معتزله منسوب است؟ شارح، ابتدا بيان مى‌كند كه واژه طلب مقول بالاشتراك بوده و داراى سه معناست: 1. طلب، از صفات نفس بوده و از كيفيّات نفسانى است. 2. طلب انشايى كه منتزع از مقام اظهار اراده با لفظ يا كتابت يا اشاره است. 3. مفهوم طلب كه جامع بين دو نوع اوّلى است. به نظر شارح و مصنّف طلبى كه معناى امر است، طلب حقيقى و به حمل شايع صناعى نيست، بلكه طلب انشايى است.
يكى از مباحث بسيار مهمّ جلد اوّل، طلب و اراده است؛ به اين معنا كه آيا طلب عين اراده است كما اينكه به عدليه و معتزله نسبت داده شده است و يا اينكه طلب غير از اراده است همان‌طورى كه به معتزله منسوب است؟ شارح، ابتدا بيان مى‌كند كه واژه طلب مقول بالاشتراك بوده و داراى سه معناست: 1. طلب، از صفات نفس بوده و از كيفيّات نفسانى است. 2. طلب انشايى كه منتزع از مقام اظهار اراده با لفظ يا كتابت يا اشاره است. 3. مفهوم طلب كه جامع بين دو نوع اوّلى است. به نظر شارح و مصنّف طلبى كه معناى امر است، طلب حقيقى و به حمل شايع صناعى نيست، بلكه طلب انشايى است.


جلد دوّم، از مقدمه واجب شروع شده و تا«فى اقتضاء النهى للفساد» ادامه دارد. به نظر شارح، بحث مقدّمه واجب از مسائل اصولى است، نه فقهى، زيرا داراى ملاك مسئله اصولى است و ملاك مسئله اصولى آن است كه در استنباط احكام خمسه، كبراى قياس قرار مى‌گيرد.
جلد دوّم، از مقدمه واجب شروع شده و تا «فى اقتضاء النهى للفساد» ادامه دارد. به نظر شارح، بحث مقدّمه واجب از مسائل اصولى است، نه فقهى، زيرا داراى ملاك مسئله اصولى است و ملاك مسئله اصولى آن است كه در استنباط احكام خمسه، كبراى قياس قرار مى‌گيرد.


جلد سوّم، از مقصد سوّم كه در باره مفاهيم است، آغاز شده و تا حجيّت شهرت ادامه دارد. در باب تجرّى و انقياد، شارح، تصريح مى‌كند كه همان عقلى كه در باب اطاعت و عصيان به‌طور استقلال حكم به استحقاق مثوبت و عقوبت مى‌كند، همان عقل در باب انقياد و تجرّى حكم مى‌نمايد كه عبدمنقاد، مستحق مدح و مثوبت و عبدمتجرّى، مستحق ذم و عقوبت است، زيرا عبدمتجرّى در صدد طغيان نسبت به مولا برآمده است.
جلد سوّم، از مقصد سوّم كه در باره مفاهيم است، آغاز شده و تا حجيّت شهرت ادامه دارد. در باب تجرّى و انقياد، شارح، تصريح مى‌كند كه همان عقلى كه در باب اطاعت و عصيان به‌طور استقلال حكم به استحقاق مثوبت و عقوبت مى‌كند، همان عقل در باب انقياد و تجرّى حكم مى‌نمايد كه عبدمنقاد، مستحق مدح و مثوبت و عبدمتجرّى، مستحق ذم و عقوبت است، زيرا عبدمتجرّى در صدد طغيان نسبت به مولا برآمده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش