۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
جز (جایگزینی متن - '»م' به '» م') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ابن تيميه علاوه بر مذهب حنبلى كه مذهب وى بود، بهتحقيق در مذاهب فقهى و علم كلام و اصول اعتقادات نيز پرداخت و برخلاف اكثر معاصران خود فلسفه و حكمت هم آموخت و با اديان يهود و مسيحيت آشنا شد.كسى كه آثار او را مطالعه مىكند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حديث و كلام و لغت و تفسير مىبيند، انتظار دارد كه در بلندنظرى و تعصّبستيزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقهگرائىهاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقايد مذهب خانوادگى خود(حنبلى)محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات كلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله كرده است. | ابن تيميه علاوه بر مذهب حنبلى كه مذهب وى بود، بهتحقيق در مذاهب فقهى و علم كلام و اصول اعتقادات نيز پرداخت و برخلاف اكثر معاصران خود فلسفه و حكمت هم آموخت و با اديان يهود و مسيحيت آشنا شد.كسى كه آثار او را مطالعه مىكند و اطلاعات او را در معارف اسلامى از فقه و حديث و كلام و لغت و تفسير مىبيند، انتظار دارد كه در بلندنظرى و تعصّبستيزى فردى برجسته باشد و گرد تعصبات و فرقهگرائىهاى زمان خود نگردد، اما او در حدود عقايد مذهب خانوادگى خود(حنبلى)محدود و محصور مانده و در مجادلات و مباحثات كلامى از راه انصاف به دور افتاده و به مخالفان خود با سلاح اتهام حمله كرده است. | ||
ابن تيميه آنچه را خوانده و ياد گرفته است،در دفاع از اصول حنابله و محدثان بهكار مىبرد و فقط آنان را اهل نظر يا به تعبير | ابن تيميه آنچه را خوانده و ياد گرفته است،در دفاع از اصول حنابله و محدثان بهكار مىبرد و فقط آنان را اهل نظر يا به تعبير خودش«نظّار» مىخواند و بزرگان انديشۀ جهان و حكماى بزرگ اسلام را به باد انتقادهاى سخت و عنيف مىگيرد و حتى بر اشعرى و غزالى و [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بىمحابا مىتازد و تنها در بعضى از مسائل فقهى از خود استقلال رأى نشان مىدهد. | ||
ابن تيميه متكلمان را اهل بدعت مىداند و مىگويد فلاسفه و متكلمان حقيقتى را ثابت نكردهاند و اصولى را كه بنياد نهادهاند با حقيقت متناقض و متعارض است و آنها اين اصول را بر آنچه پيامبر اسلام آورده، مقدم مىدارند.به گفته ابن تيميه اين گروهها عقل را با نص و ظاهر قرآن و حديث معارض مىدانند.او در اينباره چهار اصل بيان مىكند كه محور همۀ عقائد و آراء اوست: | ابن تيميه متكلمان را اهل بدعت مىداند و مىگويد فلاسفه و متكلمان حقيقتى را ثابت نكردهاند و اصولى را كه بنياد نهادهاند با حقيقت متناقض و متعارض است و آنها اين اصول را بر آنچه پيامبر اسلام آورده، مقدم مىدارند.به گفته ابن تيميه اين گروهها عقل را با نص و ظاهر قرآن و حديث معارض مىدانند.او در اينباره چهار اصل بيان مىكند كه محور همۀ عقائد و آراء اوست: |
ویرایش