۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
وی با پیشبینی اینکه پژوهشگران غیر ماهر در مطالعه «حكمة الإشراق» با چالش مواجه خواهند شد، جایگاه مطالعه کتاب را مشخص کرده و در مقدمه چنین مینویسد: این کتاب باید بعد از کتاب تلویحات و قبل از کتاب «حكمة الإشراق» خوانده شود؛ زیرا مادامی که انسان در علوم بحثى مهارت پیدا نکرده نمىتواند وارد بحث و تحقیق در حکمت اشراق گردد<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیزده؛ مقدمه مؤلف، ص2</ref>. | وی با پیشبینی اینکه پژوهشگران غیر ماهر در مطالعه «حكمة الإشراق» با چالش مواجه خواهند شد، جایگاه مطالعه کتاب را مشخص کرده و در مقدمه چنین مینویسد: این کتاب باید بعد از کتاب تلویحات و قبل از کتاب «حكمة الإشراق» خوانده شود؛ زیرا مادامی که انسان در علوم بحثى مهارت پیدا نکرده نمىتواند وارد بحث و تحقیق در حکمت اشراق گردد<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه سیزده؛ مقدمه مؤلف، ص2</ref>. | ||
وی رمزوار به چـگونگى انـتقال حـکمت اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره مىکند؛ چنانکه از این اشارات برمىآید در نـظر او حـکمت حقیقى یکى است و حکیمانى که نام مىبرد همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بودهاند. خمیره «حکمت خالده» که اساس آن از سوى هـرمس، والدالحـکماء، از طریق وحى و مکاشفه دریافت شده، بهوسیله دو سلسله از حکیمان ادامه یافته اسـت: دانـایان یونان و فرزانگان ایران. پس از اسلام ذوالنون مصرى در شاخه یونـانى و فـیثاغورسى و بـایزید بسطامى در شاخه ایرانى و خسروانى وارثان معنوى این حـکمت مـىشوند. خمیرهاى از حکماى خسروانى با طریقهاى از جریان فیثاغورسى و یونانى به هم مىپیوندند و به حـکیمانى مـىرسد که به «سکینه» یا مقام تمکین و یقـین و آرامـش قلبى دسـت یافتهاند<ref>مرادخانی، زهرا، ص42</ref> . | وی رمزوار به چـگونگى انـتقال حـکمت اشراق از عهد باستان تا زمان خود اشاره مىکند؛ چنانکه از این اشارات برمىآید در نـظر او حـکمت حقیقى یکى است و حکیمانى که نام مىبرد همه شارحان یک حقیقت و مفسران یک پیام بودهاند. خمیره «حکمت خالده» که اساس آن از سوى هـرمس، والدالحـکماء، از طریق وحى و مکاشفه دریافت شده، بهوسیله دو سلسله از حکیمان ادامه یافته اسـت: دانـایان یونان و فرزانگان ایران. پس از اسلام ذوالنون مصرى در شاخه یونـانى و فـیثاغورسى و بـایزید بسطامى در شاخه ایرانى و خسروانى وارثان معنوى این حـکمت مـىشوند. خمیرهاى از حکماى خسروانى با طریقهاى از جریان فیثاغورسى و یونانى به هم مىپیوندند و به حـکیمانى مـىرسد که به «سکینه» یا مقام تمکین و یقـین و آرامـش قلبى دسـت یافتهاند<ref>مرادخانی، زهرا، ص42</ref>. | ||
سهروردی مىگوید: انسان در زمره حـکیمان بـشمار نمىآید، مگر اینکه بر خمیره مقدس حکمت دست یابد و بر خـلع بـدن و عروج به عالم انوار توانا بـاشد و نیز نام حکیم جـز دربـاره کسى که مشاهده امور علوى کنـد و ذوق و تـألّه داشته باشد، به کار نمىرود<ref>همان، ص42</ref> . | سهروردی مىگوید: انسان در زمره حـکیمان بـشمار نمىآید، مگر اینکه بر خمیره مقدس حکمت دست یابد و بر خـلع بـدن و عروج به عالم انوار توانا بـاشد و نیز نام حکیم جـز دربـاره کسى که مشاهده امور علوى کنـد و ذوق و تـألّه داشته باشد، به کار نمىرود<ref>همان، ص42</ref>. | ||
شیخ در آغاز فصلها بهجاى اینکه موضوعات مورد بحث را تعریف کند و سپس اقسام و احکام آن را مورد بررسى و تحقیق قرار دهد، معمولاً با نقادى از نقطه نظرات منطقدانان درباره تعریف موضوعات منطق و تبیین احکام آنها آغاز مىکند و آنها را به چالش مىگیرد و پس از بیان نقطه ضعف آنها، نظر مختار خود را مطرح مىکند<ref>مقدمه مصحح، صفحه پانزده</ref>. | شیخ در آغاز فصلها بهجاى اینکه موضوعات مورد بحث را تعریف کند و سپس اقسام و احکام آن را مورد بررسى و تحقیق قرار دهد، معمولاً با نقادى از نقطه نظرات منطقدانان درباره تعریف موضوعات منطق و تبیین احکام آنها آغاز مىکند و آنها را به چالش مىگیرد و پس از بیان نقطه ضعف آنها، نظر مختار خود را مطرح مىکند<ref>مقدمه مصحح، صفحه پانزده</ref>. |
ویرایش