۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - '؛ا' به '؛ ا') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
هر گاه نيز با قياسى رو به رو مىشد كه نمىتوانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمىخاست و به مسجد مىرفت و نماز مىگزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مىشد تا بر وى گشوده مىگشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز مىگشت، چراغ پيش روى مىنهاد و به خواندن و نوشتن مشغول مىشد؛ هرگاه كه خواب بر چشمانش چيره مىشد يا احساس ناتوانى در تن خود مىكرد، پيالهاى شراب مىنوشيد (برخى معتقدند كه در اينجا شراب مطلق نوشيدنى است) و توان خود را باز مىيافت و بار ديگر به خواندن مىپرداخت. | هر گاه نيز با قياسى رو به رو مىشد كه نمىتوانست به «حد اوسط» آن دست يابد، برمىخاست و به مسجد مىرفت و نماز مىگزارد و از خداوند حل مشكل خويش را خواستار مىشد تا بر وى گشوده مىگشت. آنگاه شب هنگام به خانه باز مىگشت، چراغ پيش روى مىنهاد و به خواندن و نوشتن مشغول مىشد؛ هرگاه كه خواب بر چشمانش چيره مىشد يا احساس ناتوانى در تن خود مىكرد، پيالهاى شراب مىنوشيد (برخى معتقدند كه در اينجا شراب مطلق نوشيدنى است) و توان خود را باز مىيافت و بار ديگر به خواندن مىپرداخت. | ||
به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مىبرد، خود آن مسائل را در خواب مىديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مىشد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مىرفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مىگويد: «آنچه در آن زمان مىدانستم، به همان گونه است كه اكنون مىدانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزودهام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، طبيعيات و رياضيات چيرهدست بوده است و آنگاه بر الهيات روى آورده و به خواندن کتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعة) [[ارسطو]] پرداخته و حتى به گفتۀ خودش 40 بار آن را خوانده بوده، چنانكه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمىفهميده است. وى از خود نااميد شده و به خود مىگفته است «اين کتابى است كه راهى به سوى فهميدن آن نيست» تا اينكه روزى در بازار کتاب فروشان، مردى کتابى را به بهاى ارزان بر او عرضه مىكند كه وى پس از ترديد آن را | به گفتۀ خودش «هرگاه خوابش مىبرد، خود آن مسائل را در خواب مىديد و بسيارى از آنها بر وى روشن و آشكار مىشد.» ابن سينا بدين شيوه پيش مىرفت تا بر همۀ دانشها آگاهى يافت و به اندازۀ توانايى انسانى، بر آنها چيره گرديد، چنانكه خود مىگويد: «آنچه در آن زمان مىدانستم، به همان گونه است كه اكنون مىدانم و تا به امروز چيزى بر آن نيفزودهام.» ابن سينا در اين هنگام نزديك به 18 سال داشته، در منطق، طبيعيات و رياضيات چيرهدست بوده است و آنگاه بر الهيات روى آورده و به خواندن کتاب متافيزيك (ما بعد الطبيعة) [[ارسطو]] پرداخته و حتى به گفتۀ خودش 40 بار آن را خوانده بوده، چنانكه متن آن را از بر داشته، اما هنوز محتوا و مقصود آن را نمىفهميده است. وى از خود نااميد شده و به خود مىگفته است «اين کتابى است كه راهى به سوى فهميدن آن نيست» تا اينكه روزى در بازار کتاب فروشان، مردى کتابى را به بهاى ارزان بر او عرضه مىكند كه وى پس از ترديد آن را مىخرد؛ اين همان کتاب ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در بارۀ اغراض ما بعد الطبيعة بوده است. پس از خواندن آن مقصود و محتواى آن کتاب بر وى روشن مىشود. | ||
==ورود به دنياى سياست== | ==ورود به دنياى سياست== |
ویرایش