پرش به محتوا

فصوص الحكم (فارابي): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «'
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «')
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «')
خط ۵۳: خط ۵۳:
كتاب «فصوص الحكمة»، در بين مورخان فلسفه اسلامى و كسانى كه در مقام كاوش در سير تفكر فلسفى اسلامى بوده‌اند، هياهويى برپا كرده است. هنوز به درستى معلوم نيست كه اين كتاب، واقعاً از آن حكيم ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است يا متعلق به [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، ابوعلى سينا يا از آن مؤلف ديگرى است. با آن‌كه صحت انتساب اين كتاب به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، در اين اواخر مورد ترديد قرار گرفته، دليلى كه اقامه شده، كافى به نظر نمى‌رسد و بيشتر احتمال آن است كه اين كتاب، از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] يا دست كم از يكى از شاگردان وى بوده باشد.
كتاب «فصوص الحكمة»، در بين مورخان فلسفه اسلامى و كسانى كه در مقام كاوش در سير تفكر فلسفى اسلامى بوده‌اند، هياهويى برپا كرده است. هنوز به درستى معلوم نيست كه اين كتاب، واقعاً از آن حكيم ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] است يا متعلق به [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، ابوعلى سينا يا از آن مؤلف ديگرى است. با آن‌كه صحت انتساب اين كتاب به [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، در اين اواخر مورد ترديد قرار گرفته، دليلى كه اقامه شده، كافى به نظر نمى‌رسد و بيشتر احتمال آن است كه اين كتاب، از [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] يا دست كم از يكى از شاگردان وى بوده باشد.


مباحث كتاب از حيث تقسيم‌بندى علوم به «الهيات خاص» يا«الهيات بالمعنى الاخص» مربوط مى‌شود؛ يعنى بحث از دلايل اثبات وجود خدا، صفات و افعال او. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در اين كتاب، بحثى از«امور عامه» يا«الهيات عام»، به ميان نمى‌آورد و محور بحث‌ها، همان شناخت خداوند و صفات كماليه او و نسبتى است كه با جهان و آفريده‌ها دارد؛ به عبارت روشن‌تر، در كتاب «فصوص»، بحث از علت و معلول، حادث و قديم، ثابت و سيال، عينى و ذهنى، واحد و كثير، قوه و فعل، به ميان نمى‌آيد، زيرا اين مطالب، در رديف مسائل الهيات عام يا متافيزيك و فلسفه اولى قرار مى‌گيرند، نه خداشناسى و بحث از ذات و صفات و افعال بارى تعالى.
مباحث كتاب از حيث تقسيم‌بندى علوم به «الهيات خاص» يا «الهيات بالمعنى الاخص» مربوط مى‌شود؛ يعنى بحث از دلايل اثبات وجود خدا، صفات و افعال او. [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] در اين كتاب، بحثى از«امور عامه» يا «الهيات عام»، به ميان نمى‌آورد و محور بحث‌ها، همان شناخت خداوند و صفات كماليه او و نسبتى است كه با جهان و آفريده‌ها دارد؛ به عبارت روشن‌تر، در كتاب «فصوص»، بحث از علت و معلول، حادث و قديم، ثابت و سيال، عينى و ذهنى، واحد و كثير، قوه و فعل، به ميان نمى‌آيد، زيرا اين مطالب، در رديف مسائل الهيات عام يا متافيزيك و فلسفه اولى قرار مى‌گيرند، نه خداشناسى و بحث از ذات و صفات و افعال بارى تعالى.


«الهيات عام» يا امور عامه يا ما بعد الطبيعه يا فلسفه اولى، فلسفه عليا و به قول بو على در «دانش‌نامه علايى»، علم پيشين و دانش برين، همه نام‌هايى براى فلسفه نظرى هستند كه در عرف امروزيان، متافيزيك، نام گرفته است كه موضوع آن سخن گفتن از احكام و عوارض هستى مطلق يا«موجود بما هو موجود» است؛ به تعبير ديگر، الهيات عام، همان دانش فراگير و پرگستره فلسفه است كه فيلسوفان مسلمان در نسل‌هاى متوالى، همواره در تعريف آن و تعيين و گزينش موضوع آن، وفاق و همسان انديشى داشته و چنين گفته‌اند: «فلسفه، عبارت است از علم به احوال موجود از آن جهت كه موجود است، نه از آن جهت كه تعيّن خاص دارد؛ مثلاً، جسم يا كم، يا كيف، يا انسان، يا گياه و غيره است».
«الهيات عام» يا امور عامه يا ما بعد الطبيعه يا فلسفه اولى، فلسفه عليا و به قول بو على در «دانش‌نامه علايى»، علم پيشين و دانش برين، همه نام‌هايى براى فلسفه نظرى هستند كه در عرف امروزيان، متافيزيك، نام گرفته است كه موضوع آن سخن گفتن از احكام و عوارض هستى مطلق يا «موجود بما هو موجود» است؛ به تعبير ديگر، الهيات عام، همان دانش فراگير و پرگستره فلسفه است كه فيلسوفان مسلمان در نسل‌هاى متوالى، همواره در تعريف آن و تعيين و گزينش موضوع آن، وفاق و همسان انديشى داشته و چنين گفته‌اند: «فلسفه، عبارت است از علم به احوال موجود از آن جهت كه موجود است، نه از آن جهت كه تعيّن خاص دارد؛ مثلاً، جسم يا كم، يا كيف، يا انسان، يا گياه و غيره است».


«الهيات خاص» يا«الهيات بالمعنى الاخص»، آن چيزى است كه امروزه غربيان از آن به «تئولوژى» تعبير مى‌كنند و در زبان فارسی «خدا شناسى»گفته مى‌شود. پس از نظر حكيمان اسلامى، الهيات خاص، بحث در زمينه شناخت خداوند و صفات و افعال اوست. حكيمان مسلمان اين علم را باارزش‌ترين علم‌ها در باره باارزش‌ترين معلوم‌ها، مى‌دانند.
«الهيات خاص» يا «الهيات بالمعنى الاخص»، آن چيزى است كه امروزه غربيان از آن به «تئولوژى» تعبير مى‌كنند و در زبان فارسی «خدا شناسى»گفته مى‌شود. پس از نظر حكيمان اسلامى، الهيات خاص، بحث در زمينه شناخت خداوند و صفات و افعال اوست. حكيمان مسلمان اين علم را باارزش‌ترين علم‌ها در باره باارزش‌ترين معلوم‌ها، مى‌دانند.


علاقه خاص [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به تصوف، بيش از هر جا در اين كتاب آشكار مى‌شود. از ظاهر كتاب چنين برمى‌آيد كه براى بيان اصول فلسفه مشايى نوشته شده، ولى در باطن مشتمل بر يك دوره عرفان است و به همين منظور است كه در زمان حاضر در ايران تدريس مى‌شود. در قرن‌هاى متوالى، چندين شرح و تفسير بر اين كتاب نوشته شده كه مهم‌ترين آنها شرح اسماعيل حسينى فارانى است و اين خود، گواه آن است كه اين كتاب چه تأثير عظيمى در جهان اسلامى داشته است.
علاقه خاص [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به تصوف، بيش از هر جا در اين كتاب آشكار مى‌شود. از ظاهر كتاب چنين برمى‌آيد كه براى بيان اصول فلسفه مشايى نوشته شده، ولى در باطن مشتمل بر يك دوره عرفان است و به همين منظور است كه در زمان حاضر در ايران تدريس مى‌شود. در قرن‌هاى متوالى، چندين شرح و تفسير بر اين كتاب نوشته شده كه مهم‌ترين آنها شرح اسماعيل حسينى فارانى است و اين خود، گواه آن است كه اين كتاب چه تأثير عظيمى در جهان اسلامى داشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش