پرش به محتوا

پند‌نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۲ مارس ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «'
جز (جایگزینی متن - 'ر«' به 'ر «')
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «')
خط ۷۳: خط ۷۳:
پندنامه را گنجينه‌اى از آموزه‌هاى اخلاقى بايد به شمار آورد، زيرا اندرزهايى در باره آداب معاشرت(سلوك) در بر دارد. عطار، افزون بر نعت حضرت محمد(ص) و ستايش ائمه مجتهدين و مناجات با خداوند و آوردن عذر گناه در آغاز اين منظومه، به بيان شر نفس و نكوهش آن مى‌پردازد و در باره «مذمت غيبت» و «فوايد خاموشى» سخن مى‌راند. بر «عمل خالص» تأكيد مى‌كند و از«سيرت ملوك» و «فساد پادشاهى» گزارش مى‌دهد و بر «حسن خلق» تأكيد مى‌كند. ديگر بخش‌هاى اين منظومه هر يك در باره چيزى از خصال نيكو يا رذايل نفس انسانى يا توضيح و مفهوم‌شناسى آنها و راهنمايى در باره فراچنگ آوردن خصال نيكو و زدودن خصال بد است. مانند«در اوصاف نيك‌بختى»، «در مذمت دنيا و دنيا دوستى»، «در اوصاف تواضع درويشان»، «در صفت رياضت»، «در مجاهدت نفس»، «در تعريف فقر»، «در مذمت مشورت با جاهلان»، «در وصف دانش» و...
پندنامه را گنجينه‌اى از آموزه‌هاى اخلاقى بايد به شمار آورد، زيرا اندرزهايى در باره آداب معاشرت(سلوك) در بر دارد. عطار، افزون بر نعت حضرت محمد(ص) و ستايش ائمه مجتهدين و مناجات با خداوند و آوردن عذر گناه در آغاز اين منظومه، به بيان شر نفس و نكوهش آن مى‌پردازد و در باره «مذمت غيبت» و «فوايد خاموشى» سخن مى‌راند. بر «عمل خالص» تأكيد مى‌كند و از«سيرت ملوك» و «فساد پادشاهى» گزارش مى‌دهد و بر «حسن خلق» تأكيد مى‌كند. ديگر بخش‌هاى اين منظومه هر يك در باره چيزى از خصال نيكو يا رذايل نفس انسانى يا توضيح و مفهوم‌شناسى آنها و راهنمايى در باره فراچنگ آوردن خصال نيكو و زدودن خصال بد است. مانند«در اوصاف نيك‌بختى»، «در مذمت دنيا و دنيا دوستى»، «در اوصاف تواضع درويشان»، «در صفت رياضت»، «در مجاهدت نفس»، «در تعريف فقر»، «در مذمت مشورت با جاهلان»، «در وصف دانش» و...


آنچه را عارفان پيش از عطار، مانند ابونصر سراج، در كتاب«اللمع»، ابوبكر كلابادى در «التعرّف» و [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشيرى]] در رساله معروف خود و خواجه عبداللّه انصارى در «[[منازل السائرين]]» و حجة الاسلام محمّد غزالى در «احياء علوم الدّين»، آورده‌اند، شيخ فريد الدين عطار آنها را به شعر در «پندنامه» خود آورده و در آن، هم صناعت شعر را پاس داشته و هم خود را از برخى از قيدها و تكلف‌هاى شاعرى بر كنار داشته است.
آنچه را عارفان پيش از عطار، مانند ابونصر سراج، در كتاب «اللمع»، ابوبكر كلابادى در «التعرّف» و [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشيرى]] در رساله معروف خود و خواجه عبداللّه انصارى در «[[منازل السائرين]]» و حجة الاسلام محمّد غزالى در «احياء علوم الدّين»، آورده‌اند، شيخ فريد الدين عطار آنها را به شعر در «پندنامه» خود آورده و در آن، هم صناعت شعر را پاس داشته و هم خود را از برخى از قيدها و تكلف‌هاى شاعرى بر كنار داشته است.


== جغرافياى كتاب ==
== جغرافياى كتاب ==
خط ۹۶: خط ۹۶:
ب) انتساب  
ب) انتساب  


در باره درستى انتساب«پندنامه» به عطار بسيار سخن گفته‌اند:
در باره درستى انتساب «پندنامه» به عطار بسيار سخن گفته‌اند:


#استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع الزّمان فروزانفر]] در شرح احوال و نقد و تحليل آثار عطّار، در صحّت انتساب«پندنامه» به عطار ساكت است؛ يعنى آن را نه رد مى‌كند و نه مى‌پذيرد؛
#استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|بديع الزّمان فروزانفر]] در شرح احوال و نقد و تحليل آثار عطّار، در صحّت انتساب «پندنامه» به عطار ساكت است؛ يعنى آن را نه رد مى‌كند و نه مى‌پذيرد؛
#ابن يوسف شيرازى در فهرست كتب خطى مجلس شوراى اسلامى يا كليّات عطّار(1126)، در رديف پنجمين، نسبت«پندنامه» را به وى مى‌پذيرد و صفحه 275 تا 291 آن مجموعه را به او منسوب مى‌داند؛
#ابن يوسف شيرازى در فهرست كتب خطى مجلس شوراى اسلامى يا كليّات عطّار(1126)، در رديف پنجمين، نسبت«پندنامه» را به وى مى‌پذيرد و صفحه 275 تا 291 آن مجموعه را به او منسوب مى‌داند؛
#استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] در جست‌وجو در احوال و آثار فريد الدّين عطار نيشابورى، با رد كردن انتساب برخى از منظومه‌ها به عطار نيشابورى، مانند«بلبل‌نامه» و «بى‌سرنامه»، «ترجمة الاحاديث» يا«مواعظ» و «جوهر الذّات» و «حلاج‌نامه» يا«منصورنامه» و يا«هيلاج‌نامه» و «خياطنامه» و... نامى از«پندنامه» نمى‌برد و مى‌توان گفت درستى انتساب اين كتاب را به وى مى‌پذيرد؛
#استاد [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] در جست‌وجو در احوال و آثار فريد الدّين عطار نيشابورى، با رد كردن انتساب برخى از منظومه‌ها به عطار نيشابورى، مانند«بلبل‌نامه» و «بى‌سرنامه»، «ترجمة الاحاديث» يا«مواعظ» و «جوهر الذّات» و «حلاج‌نامه» يا«منصورنامه» و يا«هيلاج‌نامه» و «خياطنامه» و... نامى از«پندنامه» نمى‌برد و مى‌توان گفت درستى انتساب اين كتاب را به وى مى‌پذيرد؛
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش