نهاية الدراية في شرح الكفاية (ط. بیروت): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «'
جز (جایگزینی متن - 'شيخ انصارى' به 'شيخ انصارى ')
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «')
خط ۷۹: خط ۷۹:
كتاب، تا قبل از حواشى جزء اوّل - كه در جلد سوم، به چاپ رسيده است - شرح«كفاية الأصول» مرحوم آخوند است، اما از اين قسمت به بعد و همين‌طور مباحث قاعده فراغ و تجاوز، أصالة الصحة و قاعده يد، نظريات مؤلف است.
كتاب، تا قبل از حواشى جزء اوّل - كه در جلد سوم، به چاپ رسيده است - شرح«كفاية الأصول» مرحوم آخوند است، اما از اين قسمت به بعد و همين‌طور مباحث قاعده فراغ و تجاوز، أصالة الصحة و قاعده يد، نظريات مؤلف است.


در اين قسمت‌ها مؤلف علاوه بر مآخذ قبل، از نظريات مرحوم نايينى و مرحوم [[همدانی، رضا بن محمد هادی|آقا رضا همدانى]]  صاحب«تعليقه بر رسائل» نيز استفاده كرده كه نشان از تحقيقات جديد مؤلف دارد.
در اين قسمت‌ها مؤلف علاوه بر مآخذ قبل، از نظريات مرحوم نايينى و مرحوم [[همدانی، رضا بن محمد هادی|آقا رضا همدانى]]  صاحب «تعليقه بر رسائل» نيز استفاده كرده كه نشان از تحقيقات جديد مؤلف دارد.


محققين، در بسيارى موارد، از تعليقات مؤلف، به دليل احاطه‌اى كه بر حواشى و تعليقات استادش، آخوند خراسانى بر رسائل داشته، براى تبيين مطالب«كفايه» استفاده مى‌كنند و حتى گاهى ايشان متن تعليقه را با كتاب تصحيح مى‌فرمايد.
محققين، در بسيارى موارد، از تعليقات مؤلف، به دليل احاطه‌اى كه بر حواشى و تعليقات استادش، آخوند خراسانى بر رسائل داشته، براى تبيين مطالب «كفايه» استفاده مى‌كنند و حتى گاهى ايشان متن تعليقه را با كتاب تصحيح مى‌فرمايد.


از طرفى با توجه به دقت ايشان، گاهى با خواندن متن «نهاية الدراية»، مطالب«كفايه»، به‌گونه‌اى ديگر درك مى‌شود كه يكى از اين نمونه‌ها بحث تمايز بين علوم مى‌باشد.
از طرفى با توجه به دقت ايشان، گاهى با خواندن متن «نهاية الدراية»، مطالب «كفايه»، به‌گونه‌اى ديگر درك مى‌شود كه يكى از اين نمونه‌ها بحث تمايز بين علوم مى‌باشد.


احاطه مؤلف صرفا بر نظريات استادش نبوده، بلكه بر نظريات [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] نيز احاطه كامل داشته و گاهى عبارت‌های «فرائد الأصول» شيخ را تصحيح كرده و نظر اصلى ايشان را بيان مى‌فرمايد، مانند آنچه در صفحه 49 از جلد دوم سطر 11 آمده است.
احاطه مؤلف صرفا بر نظريات استادش نبوده، بلكه بر نظريات [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ اعظم انصارى]] نيز احاطه كامل داشته و گاهى عبارت‌های «فرائد الأصول» شيخ را تصحيح كرده و نظر اصلى ايشان را بيان مى‌فرمايد، مانند آنچه در صفحه 49 از جلد دوم سطر 11 آمده است.


در جلد اول، مؤلف، مكررا نظريات [[رشتی، حبیب‎ الله بن محمد علی|ميرزا حبيب الله رشتى]] ، صاحب«بدائع الأفكار»، را مطرح كرده و بررسى مى‌نمايد و با توجه به دشوارى متن «بدائع الأفكار» و نظريات مطرح شده در آن، اين جلد از كتاب نيز داراى متن علمى‌تر و پيچيده‌ترى است.
در جلد اول، مؤلف، مكررا نظريات [[رشتی، حبیب‎ الله بن محمد علی|ميرزا حبيب الله رشتى]] ، صاحب «بدائع الأفكار»، را مطرح كرده و بررسى مى‌نمايد و با توجه به دشوارى متن «بدائع الأفكار» و نظريات مطرح شده در آن، اين جلد از كتاب نيز داراى متن علمى‌تر و پيچيده‌ترى است.


در اين جلد، علاوه بر نظريات ميرزاى رشتى، از نظريات صاحب«فصول»، شيخ محمد تقى اصفهانى، صاحب«هداية المسترشدين»، (به تعبير مؤلف، صاحب حاشيه بر معالم)، شيخ على نهاوندى صاحب«تشريح الأصول»، سيد يزدى صاحب«حاشيه مكاسب»، شيخ هادى تهرانى صاحب«محجة العلماء» و ديگر بزرگان مطرح و بررسى مى‌شود، اما در جلد دوم و سوم، جز در بحث اقل و اكثر ارتباطى، متأسفانه نظريات اين بزرگان به ندرت مطرح شده و فقط به نظريات شيخ اعظم و مرحوم آخوند خراسانى بسنده شده است.
در اين جلد، علاوه بر نظريات ميرزاى رشتى، از نظريات صاحب «فصول»، شيخ محمد تقى اصفهانى، صاحب «هداية المسترشدين»، (به تعبير مؤلف، صاحب حاشيه بر معالم)، شيخ على نهاوندى صاحب «تشريح الأصول»، سيد يزدى صاحب «حاشيه مكاسب»، شيخ هادى تهرانى صاحب «محجة العلماء» و ديگر بزرگان مطرح و بررسى مى‌شود، اما در جلد دوم و سوم، جز در بحث اقل و اكثر ارتباطى، متأسفانه نظريات اين بزرگان به ندرت مطرح شده و فقط به نظريات شيخ اعظم و مرحوم آخوند خراسانى بسنده شده است.


از ديگر نكاتى كه در جلد اول، رعايت شده، آن است كه عموم منابعى كه اسامى آنها به كنايه در متن ذكر شده، به وسيله حواشى مشخص شده‌اند، اما در جلد دوم و به‌خصوص قسمت برائت، نام صاحبان مآخذ مشخص نشده و به‌صورت كنايه ذكر شده‌اند.
از ديگر نكاتى كه در جلد اول، رعايت شده، آن است كه عموم منابعى كه اسامى آنها به كنايه در متن ذكر شده، به وسيله حواشى مشخص شده‌اند، اما در جلد دوم و به‌خصوص قسمت برائت، نام صاحبان مآخذ مشخص نشده و به‌صورت كنايه ذكر شده‌اند.


از نكات مهم در متن كتاب، برخورد محترمانه مرحوم كمپانى با نظريات استادش آخوند صاحب«كفايه» است. چه بسا ايشان به نظريات استادش اشكال داشته و آن را رد كرده است، امّا در ابتدا به نظر نمى‌رسد كه اين، اشكال بر [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|مرحوم آخوند]] باشد و تصور مى‌شود كه توضيح و شرح نظريه اوست، زيرا مؤلف از عبارت«يرد عليه» و نظاير آن استفاده نكرده و از الفاظ محترمانه استفاده شده است و اين، از نكات مهم اخلاقى و تربيتى براى طلاب و محصلين علوم دينى و غير دينى است.
از نكات مهم در متن كتاب، برخورد محترمانه مرحوم كمپانى با نظريات استادش آخوند صاحب «كفايه» است. چه بسا ايشان به نظريات استادش اشكال داشته و آن را رد كرده است، امّا در ابتدا به نظر نمى‌رسد كه اين، اشكال بر [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|مرحوم آخوند]] باشد و تصور مى‌شود كه توضيح و شرح نظريه اوست، زيرا مؤلف از عبارت«يرد عليه» و نظاير آن استفاده نكرده و از الفاظ محترمانه استفاده شده است و اين، از نكات مهم اخلاقى و تربيتى براى طلاب و محصلين علوم دينى و غير دينى است.


مرحوم كمپانى، علاوه بر نظريات [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|استادش آخوند خراسانى]]، و [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]] ، به نظريات بزرگان ديگرى از علماى اصول و فلسفه، همچون [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بو على سينا، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، علامه قطب الدين محمد رازى و... متعرض شده است.
مرحوم كمپانى، علاوه بر نظريات [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|استادش آخوند خراسانى]]، و [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]] ، به نظريات بزرگان ديگرى از علماى اصول و فلسفه، همچون [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] بو على سينا، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، علامه قطب الدين محمد رازى و... متعرض شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش