۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
جز (جایگزینی متن - 'ب«' به 'ب «') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در اين توافقنامه، هم مواد كالا و هم عمليات ساختن بر عهدهى سازنده است و اگر مواد از شخص پيشنهاد دهنده باشد، در اين صورت، توافق مزبور نوعى اجاره است و اگر چيزى را كه پيشنهاد دهنده خواهان آن است، بالفعل ساخته و آماده شده، نزد سازنده، موجود است، در اين صورت توافق مزبور نوعى خريد و فروش خواهد بود. اين سخن بدان معناست كه استصناع به لحاظ ماده، مانند خريد و فروش و به لحاظ كارى كه بايد انجام گيرد، مانند اجاره است. | در اين توافقنامه، هم مواد كالا و هم عمليات ساختن بر عهدهى سازنده است و اگر مواد از شخص پيشنهاد دهنده باشد، در اين صورت، توافق مزبور نوعى اجاره است و اگر چيزى را كه پيشنهاد دهنده خواهان آن است، بالفعل ساخته و آماده شده، نزد سازنده، موجود است، در اين صورت توافق مزبور نوعى خريد و فروش خواهد بود. اين سخن بدان معناست كه استصناع به لحاظ ماده، مانند خريد و فروش و به لحاظ كارى كه بايد انجام گيرد، مانند اجاره است. | ||
مؤلف، در ادامه، ضمن يادآورى نظرات اهل سنّت، به بررسى آراى فقهاى شيعه در اين باب پرداخته است. ايشان، از [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در باب سلم | مؤلف، در ادامه، ضمن يادآورى نظرات اهل سنّت، به بررسى آراى فقهاى شيعه در اين باب پرداخته است. ايشان، از [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در باب سلم كتاب «خلاف» نقل مىكند كه قائل به بطلان عقد استصناع نزد فقهاى شيعه مىباشد و خود، پنج توجيه براى صحت استصناع ذكر كرده و در ادامه به توضيح آنها مىپردازد. اين توجيهات، عبارتند از: 1. استصناع، عقد مستقلى است كه مانند ديگر عقود لازم براى دو طرف عقد الزامآور است. 2. استصناع، يكى از اقسام عقد بيع است. 3. استصناع، يكى از اقسام عقد اجاره يا شبه اجاره مانند جعاله است. 4. استصناع، تركيبى از چند عقد است. 5. استصناع، عقد نيست، بلكه امر به ساختن است به نحو تضمينى. | ||
و... | و... | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
غنا در قرآن، دومين استثنا است. در روايت ابوبصير چنين آمده: به امام باقر(ع) عرض كردم: گاه كه قرآن مىخوانم و صداى خود را بلند مىكنم، شيطان مرا وسوسه مىكند كه براى خانوادهات و مردم ريا مىكنى. امام(ع) فرمود: اى ابومحمّد! نه خيلى بلند بخوان و نه آهسته؛ بهگونهاى بخوان كه خانوادهات صدايت را بشنوند و هنگام قرائت در صداى خود ترجيع كن، زيرا خداوند عز و جل صداى نيكو را كه در آن ترجيع زيبا باشد، دوست دارد. | غنا در قرآن، دومين استثنا است. در روايت ابوبصير چنين آمده: به امام باقر(ع) عرض كردم: گاه كه قرآن مىخوانم و صداى خود را بلند مىكنم، شيطان مرا وسوسه مىكند كه براى خانوادهات و مردم ريا مىكنى. امام(ع) فرمود: اى ابومحمّد! نه خيلى بلند بخوان و نه آهسته؛ بهگونهاى بخوان كه خانوادهات صدايت را بشنوند و هنگام قرائت در صداى خود ترجيع كن، زيرا خداوند عز و جل صداى نيكو را كه در آن ترجيع زيبا باشد، دوست دارد. | ||
سومين استثنا، غناى آوازهخوان در عروسى است كه باز در روايتى از ابوبصير بدان تصريح شده كه مىگويد: از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در بارهى مزد زنان آوازهخوان پرسيدم، فرمود: آوازهخوانى كه ميان مردان مىخواند، كسبش حرام است، امّا مزد كسانى كه به مجالس عروسى دعوت مىشوند، اشكالى ندارد؛ در همين باره خداوند عزّ و جل مىفرمايد: «و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل الله»؛ برخى از مردم كسانىاند كه سخنان بيهوده مىخرند تا از راه خدا گمراه گردند. چهارمين و آخرين استثنا، غناى بدون موسيقى است. مؤلف، مىفرمايد: مقتضاى اين استثنا آن است كه غنا بدون موسيقى حتى در غير امثال قرآن جايز است. اين معنا، مطابق مدلول روايت على بن جعفر است كه در كتاب خويش از برادرش نقل مىكند؛ وى مىگويد: از امام(ع) در بارهى غنا پرسيدم كه آيا در عيد فطر و عيد قربان و ايّام شادى جايز است؟ فرمود: اگر با مزماز همراه نباشد، اشكال ندارد. مبحث دوم مؤلف، راجع به حكم موسيقى است كه براى اثبات حرمت موسيقى، چند راه وجود دارد: اول، تمسك به رواياتى است كه در بارهى موسيقى وارد شده است، مانند رواياتى كه در باب صدم از | سومين استثنا، غناى آوازهخوان در عروسى است كه باز در روايتى از ابوبصير بدان تصريح شده كه مىگويد: از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در بارهى مزد زنان آوازهخوان پرسيدم، فرمود: آوازهخوانى كه ميان مردان مىخواند، كسبش حرام است، امّا مزد كسانى كه به مجالس عروسى دعوت مىشوند، اشكالى ندارد؛ در همين باره خداوند عزّ و جل مىفرمايد: «و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل الله»؛ برخى از مردم كسانىاند كه سخنان بيهوده مىخرند تا از راه خدا گمراه گردند. چهارمين و آخرين استثنا، غناى بدون موسيقى است. مؤلف، مىفرمايد: مقتضاى اين استثنا آن است كه غنا بدون موسيقى حتى در غير امثال قرآن جايز است. اين معنا، مطابق مدلول روايت على بن جعفر است كه در كتاب خويش از برادرش نقل مىكند؛ وى مىگويد: از امام(ع) در بارهى غنا پرسيدم كه آيا در عيد فطر و عيد قربان و ايّام شادى جايز است؟ فرمود: اگر با مزماز همراه نباشد، اشكال ندارد. مبحث دوم مؤلف، راجع به حكم موسيقى است كه براى اثبات حرمت موسيقى، چند راه وجود دارد: اول، تمسك به رواياتى است كه در بارهى موسيقى وارد شده است، مانند رواياتى كه در باب صدم از ابواب «ما يكتسب به» كتاب وسايل آمده است و نيز روايات ديگر؛ براى مثال اسحق بن جرير مىگويد: از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شنيدم كه فرمود: شيطانى به نام قفندر هست و زمانى كه در خانه مردى چهل روز، بربط نواخته شود و مردان به خانهى او بيايند، آن شيطان اعضاى بدن خويش را بر اعضاى صاحب خانه مىگذارد و سپس در آن مىدمد؛ از آن پس، غيرت مرد از ميان مىرود و حتى اگر به زنان او دستدرازى كنند، هيچ غيرتى نمىورزد. | ||
راه دوم: تمسك به رواياتى كه در بارهى تحريم ملاهى وارد شده است. | راه دوم: تمسك به رواياتى كه در بارهى تحريم ملاهى وارد شده است. |
ویرایش