۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صدر الدين ' به 'صدرالدين ') |
جز (جایگزینی متن - 'صدرالدين قونوى' به 'صدرالدين قونوى ') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
شارح، همه عبارات متن را در شرح نياورده و آنچه را آورده، گاه، با تغييراتى همراه است و در مجموع، متن و شرح را بهگونهاى به هم آميخته كه جز با علايم و نشانهها تفكيك آنها از يكديگر ممكن نيست. | شارح، همه عبارات متن را در شرح نياورده و آنچه را آورده، گاه، با تغييراتى همراه است و در مجموع، متن و شرح را بهگونهاى به هم آميخته كه جز با علايم و نشانهها تفكيك آنها از يكديگر ممكن نيست. | ||
شارح، در تبيين قواعد كشفى به لسان عقل، سعى بليغى نموده و كوشيده است تا هماهنگى عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد و ازاينرو، كتاب را «مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» ناميده و در اين جهت، به قدوة العارفين، صدرالدين قونوى تأسى نموده است، زيرا او نيز در بسيارى از آثار خود هماهنگى عرفان و برهان را نشان داده است. | شارح، در تبيين قواعد كشفى به لسان عقل، سعى بليغى نموده و كوشيده است تا هماهنگى عرفان و برهان و عقل و دل و شهود و نظر را نشان دهد و ازاينرو، كتاب را «مصباح الأنس بين المعقول و المشهود» ناميده و در اين جهت، به قدوة العارفين، [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] تأسى نموده است، زيرا او نيز در بسيارى از آثار خود هماهنگى عرفان و برهان را نشان داده است. | ||
شارح، كتاب را با مقدمهاى زيبا و پربار شروع مىكند و بعد از حمد و درود، به انگيزه خود در شرح، اشاره مىكند و مىگويد: «چون از پراكندگى علماى ظاهر نفرت داشتم، زيرا كثرت شك و ترديد هواهاى ابناى علوم، به اندازهاى رسيد كه تطابق روشهاى ايشان، اميد نمىرفت و به موافقت بين علماى سلف و خلف در پردهبردارى از حقايق عقيده و گشودن لغزشهاى موجود در شريعت، اميدى نبود. همين، مرا برانگيخت تا عميقا به حقيقت مذاهب توحيد ذات و صفات بنگرم». به همين خاطر، شارح، وادى اوهام را رها كرده و خواسته به آسمان حقيقت ارتقا پيدا كند، پس سر به آستان عارفان نهاد و انديشه خود را در وادى حقايق و معارف ايشان جولان داد، لذا كتاب «مفتاح غيب الجمع و الوجود» را براى تفكر و انديشه و شرح برگزيد و در اين شرح از كلمات جناب قونوى و اساتيد و شاگردان او بهره گرفت. | شارح، كتاب را با مقدمهاى زيبا و پربار شروع مىكند و بعد از حمد و درود، به انگيزه خود در شرح، اشاره مىكند و مىگويد: «چون از پراكندگى علماى ظاهر نفرت داشتم، زيرا كثرت شك و ترديد هواهاى ابناى علوم، به اندازهاى رسيد كه تطابق روشهاى ايشان، اميد نمىرفت و به موافقت بين علماى سلف و خلف در پردهبردارى از حقايق عقيده و گشودن لغزشهاى موجود در شريعت، اميدى نبود. همين، مرا برانگيخت تا عميقا به حقيقت مذاهب توحيد ذات و صفات بنگرم». به همين خاطر، شارح، وادى اوهام را رها كرده و خواسته به آسمان حقيقت ارتقا پيدا كند، پس سر به آستان عارفان نهاد و انديشه خود را در وادى حقايق و معارف ايشان جولان داد، لذا كتاب «مفتاح غيب الجمع و الوجود» را براى تفكر و انديشه و شرح برگزيد و در اين شرح از كلمات جناب قونوى و اساتيد و شاگردان او بهره گرفت. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
شارح، علاوه بر آرا و انديشههاى شخصى، منابع زير را نيز مورد استفاده قرار داده است: | شارح، علاوه بر آرا و انديشههاى شخصى، منابع زير را نيز مورد استفاده قرار داده است: | ||
#آثار و تأليفات صدرالدين | #آثار و تأليفات [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] ، بهخصوص كتاب «الفكوك»؛ | ||
#آثار محيى الدين، بهخصوص «الفتوحات المكية» و «فصوص الحكم»؛ | #آثار محيى الدين، بهخصوص «الفتوحات المكية» و «فصوص الحكم»؛ | ||
#شرح مؤيد الدين جَنْدى بر فصوص الحكم؛ | #شرح مؤيد الدين جَنْدى بر فصوص الحكم؛ |
ویرایش