۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليفات' به 'تأليفات') |
جز (جایگزینی متن - 'صدرالدين قونوى' به 'صدرالدين قونوى ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
وى انتقالدهنده مكتب عرفانى اصفهان به حوزه تهران بوده و فتح باب عرفانيات در تهران از وى آغاز شده است. مىگويند سلسله اساتيدش به ملاعلى نورى و آقامحمد بيدآبادى و سپس تا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و از وى تا شيخ الرئيس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىرسد. | وى انتقالدهنده مكتب عرفانى اصفهان به حوزه تهران بوده و فتح باب عرفانيات در تهران از وى آغاز شده است. مىگويند سلسله اساتيدش به ملاعلى نورى و آقامحمد بيدآبادى و سپس تا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و از وى تا شيخ الرئيس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىرسد. | ||
او پس از تحصيل حكمت نزد آقا ميرزا حسن نورى و حاج محمد جعفر لاهيجى، شروع به تحصيل در عرفان نظرى و آثار محىالدين و صدرالدين قونوى نزد آقا سيد رضى لاريجانى كرد و پس از استاد، بر كرسى تدريس عرفان و آثار محى الدين عربى نشست. وى بيشترين استفاده را از عارف بزرگوار آقا سيّد رضى لاريجانى برد. | او پس از تحصيل حكمت نزد آقا ميرزا حسن نورى و حاج محمد جعفر لاهيجى، شروع به تحصيل در عرفان نظرى و آثار محىالدين و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] نزد آقا سيد رضى لاريجانى كرد و پس از استاد، بر كرسى تدريس عرفان و آثار محى الدين عربى نشست. وى بيشترين استفاده را از عارف بزرگوار آقا سيّد رضى لاريجانى برد. | ||
ايشان احاديث و رواياتى كه مقام و منزلت والاى اهل بيت(ع) را بيان مىكردند، قبول كرده و به معانى احاديث كه از ظواهر آنها فهميده مىشود، پايبند بودند. علاوه بر اين، نسبت به فقيهان احترام زيادى قائل بود و آنها را دوست مىداشت و در بسيارى از مسائل شرعى به آنها رجوع مىنمود.مىگويند متقابلاً فقهاى عظام به اهل حكمت و عرفان احترام نهاده از امثال او در بعض موارد كه مورد هجمه متعصبين و متحجرين قرار مىگرفتند، دفاع كرده و از مقامات عالى آنان ياد نمودهاند. ولى به هر حال، بر اساس عوامانه كردن دين توسط برخى از فقها به دليل عدم تفقّه در جامعيت دين؛ حكم به تكفير حكما و عرفامىكردند. به طورى كه در مورد ايشان برخى بر سر منابر، حكم به تكفيرمىنمودند. | ايشان احاديث و رواياتى كه مقام و منزلت والاى اهل بيت(ع) را بيان مىكردند، قبول كرده و به معانى احاديث كه از ظواهر آنها فهميده مىشود، پايبند بودند. علاوه بر اين، نسبت به فقيهان احترام زيادى قائل بود و آنها را دوست مىداشت و در بسيارى از مسائل شرعى به آنها رجوع مىنمود.مىگويند متقابلاً فقهاى عظام به اهل حكمت و عرفان احترام نهاده از امثال او در بعض موارد كه مورد هجمه متعصبين و متحجرين قرار مىگرفتند، دفاع كرده و از مقامات عالى آنان ياد نمودهاند. ولى به هر حال، بر اساس عوامانه كردن دين توسط برخى از فقها به دليل عدم تفقّه در جامعيت دين؛ حكم به تكفير حكما و عرفامىكردند. به طورى كه در مورد ايشان برخى بر سر منابر، حكم به تكفيرمىنمودند. |
ویرایش