پرش به محتوا

جزیره خارک درّ یتیم خلیج فارس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف '
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف')
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ')
خط ۴۲: خط ۴۲:




مولف در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفت‌هايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مى‌شد، از خانه‌ها و نخل‌هايش گرفته كه مزاحم فرودگاه‌ها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعه‌كاران هيچ‌كاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخل‌ها را مى‌انداختند و خانه‌ها را خراب مى‌كردند و صاحبان آن را به پولى راضى مى‌كردند تا به جاى آن همه مهمانسرا بسازند يا خوابگاه يا زمين تنيس. و گرچه خبر خوشى نيست. ما خبر تازه اين دفتر آن است كه زمانه خارك كه ما مى‌شناسيم بسر آمد...).
مؤلف  در بخشى از كتاب به تحولات و پيشرفت‌هايى كه ناشى از اكتشافات و صادرات نفت و مواد نفتى اشاره دارد. وى در سفر كوتاه خود به جزيره آغاز اين تحول را به چشم ديده است: (...خارك از دم جاروب بولدوزرهاى بزرگ روفته مى‌شد، از خانه‌ها و نخل‌هايش گرفته كه مزاحم فرودگاه‌ها و باراندازها بودند تا بزهايش كه دست و پا گير شده بودند و حتى ساكنانش در چنان گرم بازار متخصصان و مهندسان و مقاطعه‌كاران هيچ‌كاره بودند، گيچ و گول مانده بودند. نخل‌ها را مى‌انداختند و خانه‌ها را خراب مى‌كردند و صاحبان آن را به پولى راضى مى‌كردند تا به جاى آن همه مهمانسرا بسازند يا خوابگاه يا زمين تنيس. و گرچه خبر خوشى نيست. ما خبر تازه اين دفتر آن است كه زمانه خارك كه ما مى‌شناسيم بسر آمد...).


بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به افسانه‌ها و لهجه‌ها).
بهمين جهت است كه آل احمد ضرور ديده در دفترى آنچه را كه هنوز به جاى مانده يادداشت كند و كتابى فراهم آورد كه (گزارش نسبتا دقيقى باشد از گذران امروز مردم آن جزيره و نگاهى بگذشته آن و نگاه ديگرى به رسوم و آداب محلى و به افسانه‌ها و لهجه‌ها).
خط ۴۹: خط ۴۹:




كتاب در يك جلد، بدون ساختار مشخصى، منتشر شده است و مولف در اين كتاب سعى كرده كه وضعيت مردمان ساكن در جزيره اعم از بوميان و كارگران را بروى كاغذ بياورد.
كتاب در يك جلد، بدون ساختار مشخصى، منتشر شده است و مؤلف  در اين كتاب سعى كرده كه وضعيت مردمان ساكن در جزيره اعم از بوميان و كارگران را بروى كاغذ بياورد.


كتاب حاوى فهرست مطالب و متن مى‌باشد و متن كتاب، شامل فصولى از قرار ذيل است:
كتاب حاوى فهرست مطالب و متن مى‌باشد و متن كتاب، شامل فصولى از قرار ذيل است:


فصل اول، همان مقدمه مولف مى‌باشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفته‌اند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبد نپتون يا ناهيد، دخمه‌هاى مسيحى و قبرستان‌هاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرين‌ديدار نام دارد.
فصل اول، همان مقدمه مؤلف  مى‌باشد، در فصل دوم به نام و تاريخ جزيره پرداخته است، در فصل سوم و چهارم از زندگى بوميان در زندگى مهندسان و كارگرانى كه به تازگى بدانجا رفته‌اند، سخن رفته؛ فصل پنجم شرح مفصلى است، درباره گورهاى كنده از سنگ برسم هخامنشيان، معبد نپتون يا ناهيد، دخمه‌هاى مسيحى و قبرستان‌هاى مسلمانان؛ و فصل ششم، درباره تاريخ خارك است از اسلام تا به امروز و فصل هفتم آخرين‌ديدار نام دارد.


فصل هشتم به افسانه و روايت اختصاص داده شده و در آن سه افسانه به لهجه محلى و يك افسانه به فارسى نقل شده و آنگاه در فصل نهم، به بعد به فرهنگ نام متفرعات خرما، انواع ماهى‌ها، بادهاى محلى، گياه‌ها، درختان، چرندگان، پرندگان، مقبره‌ها و قبرستان‌ها آورده شده است. و سرانجام با ده ضميمه كه شامل گزارش ادوارد آيوز، ماجراهاى «كنيپ هازن» رئيس دار التجاره هلندى‌ها در خارك، گزارش ديگرى از كاپتن استيف، نظر هرتسفلد و دكتر گيرشمن درباره خارك باستان، گزارشى از نويسنده فارس‌نامه ناصرى، متن سخن‌رانى دكتر گيرشمن، جال خارك خاندان مهلب، آنچه فرزدق سروده و ترجمه آن، مولف ضميمه آخر را به ميرمهنا و عاقبت او پرداخته است. سپس در پايان داستانى از حضرت سليمان كه در قصص الانبياء جويرى آمده است.
فصل هشتم به افسانه و روايت اختصاص داده شده و در آن سه افسانه به لهجه محلى و يك افسانه به فارسى نقل شده و آنگاه در فصل نهم، به بعد به فرهنگ نام متفرعات خرما، انواع ماهى‌ها، بادهاى محلى، گياه‌ها، درختان، چرندگان، پرندگان، مقبره‌ها و قبرستان‌ها آورده شده است. و سرانجام با ده ضميمه كه شامل گزارش ادوارد آيوز، ماجراهاى «كنيپ هازن» رئيس دار التجاره هلندى‌ها در خارك، گزارش ديگرى از كاپتن استيف، نظر هرتسفلد و دكتر گيرشمن درباره خارك باستان، گزارشى از نويسنده فارس‌نامه ناصرى، متن سخن‌رانى دكتر گيرشمن، جال خارك خاندان مهلب، آنچه فرزدق سروده و ترجمه آن، مؤلف  ضميمه آخر را به ميرمهنا و عاقبت او پرداخته است. سپس در پايان داستانى از حضرت سليمان كه در قصص الانبياء جويرى آمده است.


مولف در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مى‌گويد:
مؤلف  در قسمتى از كتاب خود در مورد كارگران شركت نفت چنين مى‌گويد:


اما امروز بوميان خارك پيشه‌هاى قديم را رها كرده‌اند يا كارگر نفت شده‌اند و يا راه مهاجرت پيش گرفته‌اند. گذشته از آن ديگر ساكنان خارك فقط بوميان جزيره نيستند، بلكه جماعتى از مهندسين و تكنيسين‌ها گذارشان بدانجا افتاده است. اين چادرنشينان عهد نفت در اردوگاهى زندگى مى‌كنند كه هسته شهر صنعتى آينده خارك خواهد بود: 700 نفرند پانصد نفر كارگر و بقيه مهندس و كارمند. صد نفرشان هلندى و انگليسى و امريكايى هستند و بقيه ايرانى همه مرد:
اما امروز بوميان خارك پيشه‌هاى قديم را رها كرده‌اند يا كارگر نفت شده‌اند و يا راه مهاجرت پيش گرفته‌اند. گذشته از آن ديگر ساكنان خارك فقط بوميان جزيره نيستند، بلكه جماعتى از مهندسين و تكنيسين‌ها گذارشان بدانجا افتاده است. اين چادرنشينان عهد نفت در اردوگاهى زندگى مى‌كنند كه هسته شهر صنعتى آينده خارك خواهد بود: 700 نفرند پانصد نفر كارگر و بقيه مهندس و كارمند. صد نفرشان هلندى و انگليسى و امريكايى هستند و بقيه ايرانى همه مرد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش