۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
باب اول در صحرا به شروع سفر از اروپا مىپردازد. باب دوم «قلعه نمره اوّل و رود سيحون»، باب سيم در قلعه نمره دويم، باب چهارم در قلعه پرسكى، باب پنجم قلعه جولك، باب ششم شهر تركستان، باب هفتم از تركستان تا چمكند، باب هشتم در چمكند، باب نهم ورود به شهر تاشكند، باب دهم در تاشكند، باب يازدهم در فقره گوسفند، باب دوازدهم در تاشكند، باب سيزدهم در باب تاشكند... | باب اول در صحرا به شروع سفر از اروپا مىپردازد. باب دوم «قلعه نمره اوّل و رود سيحون»، باب سيم در قلعه نمره دويم، باب چهارم در قلعه پرسكى، باب پنجم قلعه جولك، باب ششم شهر تركستان، باب هفتم از تركستان تا چمكند، باب هشتم در چمكند، باب نهم ورود به شهر تاشكند، باب دهم در تاشكند، باب يازدهم در فقره گوسفند، باب دوازدهم در تاشكند، باب سيزدهم در باب تاشكند... | ||
ابواب كتاب بر اساس منازلى كه | ابواب كتاب بر اساس منازلى كه مؤلف از تهران پيموده است تا به تركستان رسيده است، چيده شده است. مؤلف سفرنامه وقتى كه گزارش سفر را بازگو مىكند، با دقت زياد تمام جزئياتى را كه در طول مسير مىبيند، بيان مىكند؛ همانند: «... چونكه منزل بسيار نزديك بود و كالسكهچيان در حين رفتن به خيال اينكه به ورود منزل پول عرقى خواهند گرفت، تصنيف روسى را به زبان شكسته خود آهسته آهسته مىخواندند و هر چه نزديكتر مىشديم آواز خود را بلندتر مىكردند تا اينكه به منزل رسيديم كه در جلوش تل برفى حايل بود و كالسكهچيان مرا راهنمائى كردند، به اطاق كوچكى كه وسعتش پنج ذرع در سه ذرع بود و دربى داشت بسيار پست كه با نمد مستور بود و چيزى كه در آن اطاق ديدم يك بخارى بزرگ و يك عدد تخت كه مفروش بود، از قالى كهنه و قواعد رفتار ملايم با كالسكهچيان و فهرست منازل از آنجا تا به قلعه نمره اوّل بر روى ديوار او كشيده و بعضى اسباب اسب و كالسكه. و ضابط آن منزل شخصى بود سرانگشتان بريده و از گريختگان شهر خيوق بود و زبان روسى را خوب مىدانست و بسيار زيرك و بافراست بود...». | ||
از جمله مواردى كه براى | از جمله مواردى كه براى مؤلف جالب توجه بوده شرايط آب و هوايى منطق ماوراءالنهر بوده كه آن را اين گونه وصف مىكند: «از قلعه نمره اوّل تا به چشمه مبداء رود سيحون كه قطعه زمينى وسيع ممتد است، همه اراضى مثمره و حاصلخيز است و از رود سيحون مشروب مىگرداند و سواحل رودخانههاى آريس و بوكونى [بوغونى] و كلس و چرچيك نيز در هنگام طغيان آب آنها آن اراضى را نيز مشروب مىگردند و بسى حاصلخيزند و حتى اين كه شنيدم كه در آن سمت رود چرچيك در امتداد رود اكنون نيز مزارع شلتوك بسيار است؛ ولى مسافت قليلى از چكمند تا به تاشكند كوهستانى واقع است كه محل زراعت نيست و بكلى نيز از نباتات طبيعى عارى است و در آن سمت رود سيحون تا به شهر خجند اراضى بايرند؛ ولى ممكن الزّراعه مىباشند...». | ||
در اين سفرنامه دو باب درباره صنايع و تجارت در ماوراءالنهر اختصاص پيدا كرده كه اطلاعات خوبى در اين موارد در اختيار قرار مىدهد؛ همانند: «بىبضاعتى ساكنين آنجا و عدم سررشته از شيمى و طبيعى و اشكال بسيار در تحصيل اسباب و قلة هيزم و چوب ممكن نمىشود و مرايشان را كه چند نفرى جمع گشته كارخانه بزرگى ترتيب دهند؛ ولى با جود اين همه موانع مذكوره باز اهالى تركستان چه ساكنين شهرى و چه متوقفين در قراء هر يك به قدر قوّه كارخانه فراهم آوردهاند، از قبيل نمدمالى و كلاه نمدى و امثال آن.» | در اين سفرنامه دو باب درباره صنايع و تجارت در ماوراءالنهر اختصاص پيدا كرده كه اطلاعات خوبى در اين موارد در اختيار قرار مىدهد؛ همانند: «بىبضاعتى ساكنين آنجا و عدم سررشته از شيمى و طبيعى و اشكال بسيار در تحصيل اسباب و قلة هيزم و چوب ممكن نمىشود و مرايشان را كه چند نفرى جمع گشته كارخانه بزرگى ترتيب دهند؛ ولى با جود اين همه موانع مذكوره باز اهالى تركستان چه ساكنين شهرى و چه متوقفين در قراء هر يك به قدر قوّه كارخانه فراهم آوردهاند، از قبيل نمدمالى و كلاه نمدى و امثال آن.» |
ویرایش