۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
بنابراين، مسأله عدالت از زمانى خود را در تاريخ نشان مىدهد كه مذاهب و گروههاى اسلامى به وجود آمد و هر چه بر تشكل و تعصب آنها افزوده مىشد، ديدگاهها نيز بيشتر شكل مىگرفت. مسايلى؛ چون جبر و اختيار، و اين كه آيا ايمان جزو عمل صالح است؟ آيا مرتكب گناه كبيره كافر است؟ و حدوث و قدم كلام الهى در اين عصر مطرح شد. يكى از مسايلى كه در اين عصر پديد آمد، نظريه عدالت صحابه است كه از بحثهاى بسيار حساس آن زمان و از مهمترين اختلافات بين معتزله واهل حديث بوده است. | بنابراين، مسأله عدالت از زمانى خود را در تاريخ نشان مىدهد كه مذاهب و گروههاى اسلامى به وجود آمد و هر چه بر تشكل و تعصب آنها افزوده مىشد، ديدگاهها نيز بيشتر شكل مىگرفت. مسايلى؛ چون جبر و اختيار، و اين كه آيا ايمان جزو عمل صالح است؟ آيا مرتكب گناه كبيره كافر است؟ و حدوث و قدم كلام الهى در اين عصر مطرح شد. يكى از مسايلى كه در اين عصر پديد آمد، نظريه عدالت صحابه است كه از بحثهاى بسيار حساس آن زمان و از مهمترين اختلافات بين معتزله واهل حديث بوده است. | ||
لازم به يادآورى است كه نقش حكام بنىاميه، به ويژه معاويه را در پايهريزى و شكليابى اين ديدگاهها نمىتوان ناديده گرفت. پس مقطع تاريخى روى كار آمدن عثمان، نفوذ مروانيان در اطراف خليفه، نفوذ بنىاميه در قلمرو شام، قتل عثمان، درگيرىهاى مروانيان و امويان در صفين و جمل و نهروان با على(ع) و بسيارى از صحابهاى كه پيرامون آن حضرت حضور داشتند و در نهايت شهادت [[امام على(ع)]] و فرزند بزرگوارش امام حسن (ع) قابل تأمل و از حساسيت بسيارى برخوردار مىباشد. | لازم به يادآورى است كه نقش حكام بنىاميه، به ويژه معاويه را در پايهريزى و شكليابى اين ديدگاهها نمىتوان ناديده گرفت. پس مقطع تاريخى روى كار آمدن عثمان، نفوذ مروانيان در اطراف خليفه، نفوذ بنىاميه در قلمرو شام، قتل عثمان، درگيرىهاى مروانيان و امويان در صفين و جمل و نهروان با على (ع) و بسيارى از صحابهاى كه پيرامون آن حضرت حضور داشتند و در نهايت شهادت [[امام على (ع)]] و فرزند بزرگوارش امام حسن (ع) قابل تأمل و از حساسيت بسيارى برخوردار مىباشد. | ||
يكى از ويژگىهاى اين دوره كه در نهايت به حكومت و سلطنت همه جانبه بنى اميه انجاميد. اين بود كه بنى اميه و طرفداران آنان از اين تفكرات بهره كافى را مىگرفتند تا در برابر مخالفان خود پايههاى حكومت و سلطنت خويش را تثبيت كنند. چنان كه معتقدان به عدالت، رفتار معاويه را نظير، مسموم كردن امام حسن، مالك اشتر، و كشتن حجر بن عدى، محمد بن ابىبكر و دهها تن ديگر همچنين جنگهاى او با حضرت على(ع) و امام حسن (ع) با توسل به نظريه عدالت صحابه توجيه نمود و در اين رهگذر در برابر انتقاد به آنان به خود نوعى مصونيت مىبخشيد. | يكى از ويژگىهاى اين دوره كه در نهايت به حكومت و سلطنت همه جانبه بنى اميه انجاميد. اين بود كه بنى اميه و طرفداران آنان از اين تفكرات بهره كافى را مىگرفتند تا در برابر مخالفان خود پايههاى حكومت و سلطنت خويش را تثبيت كنند. چنان كه معتقدان به عدالت، رفتار معاويه را نظير، مسموم كردن امام حسن، مالك اشتر، و كشتن حجر بن عدى، محمد بن ابىبكر و دهها تن ديگر همچنين جنگهاى او با حضرت على (ع) و امام حسن (ع) با توسل به نظريه عدالت صحابه توجيه نمود و در اين رهگذر در برابر انتقاد به آنان به خود نوعى مصونيت مىبخشيد. | ||
آرى هيچ طرح و نقشهاى همچون نظريه عدالت صحابه نمىتوانست چنين مصونيتى را ايجاد نمايد، همچنان كه هيچ نظريهاى مانند آن نمىتوانست جايگاه صحابه را هم طراز جايگاه اهلبيت قرار دهد. | آرى هيچ طرح و نقشهاى همچون نظريه عدالت صحابه نمىتوانست چنين مصونيتى را ايجاد نمايد، همچنان كه هيچ نظريهاى مانند آن نمىتوانست جايگاه صحابه را هم طراز جايگاه اهلبيت قرار دهد. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
كثرت اختلافات | كثرت اختلافات | ||
از مجموع نظرات اهل سنت در عدالت صحابه اختلافات و ترديدهاى بسيارى به دست مىآيد. از نظر اهل سنت همه صحابه داراى وصف عدالت هستند؛ اما در معناى عدالت اختلاف شديدى دارند، تا جايى كه در مورد بعضى از صحابه حجيت و اعتبار و عدالت را تا مرز عصمت و مصونيت از خطا بالا مىبرند، و اين در حالى است كه اهل سنت عصمت را در نبى(ص) و انبياء عليهم السلام به طور مطلق نمىپذيرد و آن را در ابلاغ احكام لازم مىداند. در مورد حجيت سنت شيخين چنين عقيدهاى دارند و آن را مصون از خطا مىدانند و همه را مكلف به اطاعت از سنت آنان مىدانند و نوعى عصمت و امامت و حق تشريع را بر ايشان اثبات مىنمايند، و مىگويند اجتهاد اين دو مثل اجتهاد خود پيامبر (ص) است و كسى هم حق مخالفت ندارد، با اين كه هيچ نص و دليل قاطعى بر آن نيست. | از مجموع نظرات اهل سنت در عدالت صحابه اختلافات و ترديدهاى بسيارى به دست مىآيد. از نظر اهل سنت همه صحابه داراى وصف عدالت هستند؛ اما در معناى عدالت اختلاف شديدى دارند، تا جايى كه در مورد بعضى از صحابه حجيت و اعتبار و عدالت را تا مرز عصمت و مصونيت از خطا بالا مىبرند، و اين در حالى است كه اهل سنت عصمت را در نبى (ص) و انبياء عليهم السلام به طور مطلق نمىپذيرد و آن را در ابلاغ احكام لازم مىداند. در مورد حجيت سنت شيخين چنين عقيدهاى دارند و آن را مصون از خطا مىدانند و همه را مكلف به اطاعت از سنت آنان مىدانند و نوعى عصمت و امامت و حق تشريع را بر ايشان اثبات مىنمايند، و مىگويند اجتهاد اين دو مثل اجتهاد خود پيامبر (ص) است و كسى هم حق مخالفت ندارد، با اين كه هيچ نص و دليل قاطعى بر آن نيست. | ||
از سوى ديگر حجيت و اعتبار و عدالت بعض ديگر از صحابه را تا حد يك مجتهد و يا در حد يك راوى حديث كه امكان خطا در آن هست، پايين مىآورند. | از سوى ديگر حجيت و اعتبار و عدالت بعض ديگر از صحابه را تا حد يك مجتهد و يا در حد يك راوى حديث كه امكان خطا در آن هست، پايين مىآورند. | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
در پايان كتاب دو بحث ديگر مطرح شده، يكى در مورد وحدت و لزوم آن است، على رغم وجوب حركت به سمت وحدت در بين امت اسلامى، بايد اين وحدت در مدار صحيح و حق باشد، زيرا وحدت در مدار باطل و فسق قطعا امرى مذموم است. بنابراين بايد ابتدا حق را شناخت و اين با رأى اكثريت بما هو اكثر شناخته نمىشود، بلكه بايد با دلايل قطعى و چنگ زدن به حبل الهى كه همانا كتاب خدا و عترت پاك رسول اكرم است، به آن هدف رسيد. | در پايان كتاب دو بحث ديگر مطرح شده، يكى در مورد وحدت و لزوم آن است، على رغم وجوب حركت به سمت وحدت در بين امت اسلامى، بايد اين وحدت در مدار صحيح و حق باشد، زيرا وحدت در مدار باطل و فسق قطعا امرى مذموم است. بنابراين بايد ابتدا حق را شناخت و اين با رأى اكثريت بما هو اكثر شناخته نمىشود، بلكه بايد با دلايل قطعى و چنگ زدن به حبل الهى كه همانا كتاب خدا و عترت پاك رسول اكرم است، به آن هدف رسيد. | ||
بحث ديگر فتوحات اسلامى است، كه مورد توجه اهل سنت قرار گرفته است، در اين جا بايد به دو سؤال مهم پاسخ داده شود: كه چرا اين فتوحات ادامه نيافتند؟ و چرا حكومت عدل اسلامى در غير از پنج سال خلافت على(ع) تا كنون محقق نشده است؟ | بحث ديگر فتوحات اسلامى است، كه مورد توجه اهل سنت قرار گرفته است، در اين جا بايد به دو سؤال مهم پاسخ داده شود: كه چرا اين فتوحات ادامه نيافتند؟ و چرا حكومت عدل اسلامى در غير از پنج سال خلافت على (ع) تا كنون محقق نشده است؟ | ||
== معرفى نسخه== | == معرفى نسخه== |
ویرایش