۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
ابوحيان در«البصائر و الذخائر» نسبت به صوفيه، نظر انتقادآميز دارد و در عين حال، علاقه نشان مىدهد. انتقادش به تندروىهاى اعتقادى بعضى صوفيان يا صوفىنمايان است، ولى پرمدعايى عوام متصوفه را به مسخره مىگيرد كه اگر هر چه دارى براى يكىشان خرج كنى، مىگويد: تو كى هستى؟ اين همه را به تو امر كردهاند. | ابوحيان در«البصائر و الذخائر» نسبت به صوفيه، نظر انتقادآميز دارد و در عين حال، علاقه نشان مىدهد. انتقادش به تندروىهاى اعتقادى بعضى صوفيان يا صوفىنمايان است، ولى پرمدعايى عوام متصوفه را به مسخره مىگيرد كه اگر هر چه دارى براى يكىشان خرج كنى، مىگويد: تو كى هستى؟ اين همه را به تو امر كردهاند. | ||
در اين كتاب، بر قضيه بداء و تقيه و غيبت ايراد مىگيرد و همچون زيديه قديم براى حضرت على(ع) بين صحابه، موقعيت خاصى قايل است. | در اين كتاب، بر قضيه بداء و تقيه و غيبت ايراد مىگيرد و همچون زيديه قديم براى حضرت على (ع) بين صحابه، موقعيت خاصى قايل است. | ||
وى، مىگويد: [[امام على(ع)]] درياى علم است و قرين هدايت... ولى شيعه او در حق او، بسى اختلاف برپا مىكنند و به اوامر و نواهى او كمتر گوش مىدهند و پيدايش افراط غاليان را در مقابل تفريط خوارج مىداند و از [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] سخنى نقل مىكند كه چون از وى پرسيدند چرا صحابه پيغمبر با هم چونان برادران تنى بودند و با على چونان برادر ناتنى، پاسخ داد: از آن روى كه [[امام على(ع)]] به تنهايى، فضايل همگى ايشان را جمع داشت. | وى، مىگويد: [[امام على (ع)]] درياى علم است و قرين هدايت... ولى شيعه او در حق او، بسى اختلاف برپا مىكنند و به اوامر و نواهى او كمتر گوش مىدهند و پيدايش افراط غاليان را در مقابل تفريط خوارج مىداند و از [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] سخنى نقل مىكند كه چون از وى پرسيدند چرا صحابه پيغمبر با هم چونان برادران تنى بودند و با على چونان برادر ناتنى، پاسخ داد: از آن روى كه [[امام على (ع)]] به تنهايى، فضايل همگى ايشان را جمع داشت. | ||
ارادت ابوحيان به اولين امام معصوم، چنان است كه در نصيحت و زهد وقتى مىخواهد قلمفرسايى كند، جلوهاى از عبارات«نهج البلاغة» در كلامش ظاهر مىگردد و نيز در حكايتى، از مكر معاويه و در حكايت ديگرى، از حكومت توأم با فشار او ياد مىكند و در داستانى هزلآميز، ارادتمندان معاويه را به مسخره مىگيرد. | ارادت ابوحيان به اولين امام معصوم، چنان است كه در نصيحت و زهد وقتى مىخواهد قلمفرسايى كند، جلوهاى از عبارات«نهج البلاغة» در كلامش ظاهر مىگردد و نيز در حكايتى، از مكر معاويه و در حكايت ديگرى، از حكومت توأم با فشار او ياد مىكند و در داستانى هزلآميز، ارادتمندان معاويه را به مسخره مىگيرد. |
ویرایش