۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
اين كتاب در دو جلد تألیف شده است. جلد اول، مشتمل بر پيشگفتارى به قلم مصحح؛ آقاى حسين خديوجم، يادداشتى درباره | اين كتاب در دو جلد تألیف شده است. جلد اول، مشتمل بر پيشگفتارى به قلم مصحح؛ آقاى حسين خديوجم، يادداشتى درباره مؤلف به قلم ايرج افشار، خطبه كتاب و شرح وقايع تا سال 1277ق. است. جلد دوم نيز مشتمل بر مقدمه مؤلف و ذكر وقايع سالهاى 1278 و 1279ق. است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
جلد نخست اين كتاب، با تاريخچه ايل قاجار و وقايع مربوط به محمدحسن خان قاجار و آقا محمدخان تا جلوس ناصرالدين شاه، به اجمال آغاز مىشود و سپس ذكر حقايق اخبار سال به سال از 1265 تا 1277ق. ادامه مىيابد. | جلد نخست اين كتاب، با تاريخچه ايل قاجار و وقايع مربوط به محمدحسن خان قاجار و آقا محمدخان تا جلوس ناصرالدين شاه، به اجمال آغاز مىشود و سپس ذكر حقايق اخبار سال به سال از 1265 تا 1277ق. ادامه مىيابد. مؤلف گزارش وقايع را از جلوس ناصرالدين شاه به بعد، با شرح و بسط بيشترى ادامه مىدهد. اهم مطالب جلد اول، مشتمل است بر وقايع شورش خراسان و عزيمت حسامالسلطنه به خراسان، ظهور باب، قتل اميركبير، صدراعظمى ميرزا آقاخان نورى، سوءقصد بابيه به ناصرالدين شاه، طغيان تركمانان در هرات، عهدنامه تفويض حكومت بندرعباس به امام مسقط در 1272ق.، فتح هرات در 1273ق.، تجاوز انگليسىها به خليج فارس، عهدنامه ايران و انگليس در همان سال، عهدنامه ايران و آمريكا، تعيين وزراى دهگانه در 1275ق.، و جنگ با تركمانان در 1277ق. | ||
جلد دوم حقايق الاخبار، در واقع شامل سالهاى 1278 و 1279ق. است، پس از آن | جلد دوم حقايق الاخبار، در واقع شامل سالهاى 1278 و 1279ق. است، پس از آن مؤلف صرفا به توضيح درباره بزرگان و حاكمان فارس و شرح حال خود تا 1284ق. پرداخته است. بدين ترتيب جلد دوم، شامل وقايع خراسان و فارس، ولايتعهدى مظفرالدين ميرزا، حمله دوست محمدخان براى تصرف هرات و سبزوار و اصل و نسب و تاريخچه طايفه مكرى از قرن دهم تا زمان مؤلف است. شرح حال بزرگان و حاكمان فارس كه در جلد دوم ذكر شده است، شامل مؤيدالدوله، ميرزا محمد قوامالدوله و حاجى قوامالملك شيرازى است. خورموجى در پايان كتاب ماجراى ارائه كتاب خود به ناصرالدين شاه و وقايعى را كه تا 1284ق. براى او اتفاق افتاده نوشته است. او پس از تألیف وقايع در سالهاى 1278-1279ق. به قصد ملاقات با شاه و نشان دادن نسخهاى از كتاب به تهران آمد؛ ولى در همان هنگام نامهاى از حكمران شيراز مبنى بر شكايت از او به دربار رسيد و در نتيجه او موفق به ديدار شاه نشد و او را بىدرنگ به شيراز بردند. پس از چهل روز با وساطت بزرگان آن جا از او رفع تهمت شد و به آباده نزد مؤيدالدوله، حاكم فارس رفت. مؤيدالدوله اظهار پشيمانى كرد و پس از آن خورموجى به شيراز رفت و از آن جا به علت صدمات راه بيمار شد و چندى در شيراز ماند و بهبود يافت. آخرين مطلبى كه خورموجى در كتاب خود ذكر كرده است، در مورد سفر ديگر باره او به تهران، در سال 1283ق. است. او در فاصله اين چند سال، چيزى درباره زندگى خود ذكر نكرده است. در اين سال نسخهاى از كتاب حقايق الاخبار ناصرى به نظر شاه رسيد؛ ولى بار ديگر شكايت حاكم جديد فارس، حسامالسلطنه، و ارسال نامهاى از جانب او به تهران مواجه شد و مجددا به شيراز فرستاده شد؛ ولى اين مرتبه نيز چون، به گفته خودش، خلافى جز نوشتن حقايق نداشت، رهايى يافت. در صفحه آخر كتاب قصيدهاى كوتاه از ميرزا ايمن کرمانى «در تاريخ ختم كتاب» آمده است. | ||
== ويژگى == | == ويژگى == | ||
ويژگى اين كتاب چنانكه از نامش برمىآيد، ذكر حقايق تاريخى است. | ويژگى اين كتاب چنانكه از نامش برمىآيد، ذكر حقايق تاريخى است. مؤلف چنانكه خود اشاره كرده، كوشيده است تا برخلاف بعضى از اكابر مورخين معاصر كه براى خوشايند صاحبان مناصب، بعضى از وقايع را خلاف واقع ضبط كردهاند، آن چه را از مشاهير ثقات و معتبران و روات شينده بىغرضانه، بنويسد؛ اما او خود نيز در ذكر بعضى حقايق اخبار، با همه سعى در حقايقنگارى، ناگزير از رعايت جانب احتياط بوده است. از جمله در ذكر حقايق اخبار مربوط به اميركبير، ضمن ستايش جوهر ذاتى و كاردانى و حسن راى و كمال فطنت او كه در مقام صدارت مملكت را در سلك نظام در مىآورد و آيين عدل و انصاف مىگستراند، ناگزير با عباراتى مانند اين كه طبيعت غيور سلطنت نتوانست تجبر و تبختر او را تحمل كند، سعى مىكند كه شاه را تبرئه كند و گناه را همه به گردن حسّاد و اضداد بيندازد كه عاقبت با دلايل و براهين به لباسهاى رنگين و سخنان شيرين توانستند شاهنشاه اسلام پناه را بر آن دارند كه برحسب صوابديد امنا و امرا، فنايش را بر بقا مرجّح بداند. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش