۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اند.' به 'اند.') |
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
"تحفه العالم" اثرى است به زبان فارسى درباره اوصاف و احوال شاه سلطان حسين صفوى در دو سال نخست سلطنت او. | "تحفه العالم" اثرى است به زبان فارسى درباره اوصاف و احوال شاه سلطان حسين صفوى در دو سال نخست سلطنت او. | ||
هدف | هدف مؤلف از نگارش اين كتاب معرفى شخصيت شاه سلطان حسين و ويژگىها و خصلتهاى اوست، آن هم نه از روى اغراقهاى منشيانه و چاپلوسانه، بلكه با اين باور كه صفات پادشاهى كه بر تخت كهن ايران تكيه زده، صفاتى است كه هيچ پادشاهى در جهان ندارد و به همين دليل اين صفات متفرد و ممتاز بوده و به واسطه آن بر جميع پادشاهان عالم برترى دارد. نام آن را تحفة العالم گذارده است. | ||
اين رساله در اوايل جلوس شاه سلطان حسين بر مسند سلطنت نگاشته شده است. شاه سليمان در روزهاى پايانى سال 1105ق. درگذشت و فرزندش شاه سلطان حسين در آغاز روزهاى سال 1106ق. بر تخت سلطنت جلوس كرد. فندرسكى در اين كتاب به چهار تاريخ اشاره مىكند كه نشان مىدهد، فصلهاى كتاب را در يك فاصله زمانى نزديك به يك سال و نيم نوشته است. بنابراين كتاب در سالهاى 1106 يا 1107ق. نگاشته شده است. | اين رساله در اوايل جلوس شاه سلطان حسين بر مسند سلطنت نگاشته شده است. شاه سليمان در روزهاى پايانى سال 1105ق. درگذشت و فرزندش شاه سلطان حسين در آغاز روزهاى سال 1106ق. بر تخت سلطنت جلوس كرد. فندرسكى در اين كتاب به چهار تاريخ اشاره مىكند كه نشان مىدهد، فصلهاى كتاب را در يك فاصله زمانى نزديك به يك سال و نيم نوشته است. بنابراين كتاب در سالهاى 1106 يا 1107ق. نگاشته شده است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در زمان جلوس شاه سلطان حسين بر مسند سلطنت، ميرزا ابوطالب يك روحانى تحصيل كرده در دانشهاى رايج فقه و كلام و همين طور، شاعر و اديب بوده و مورد توجه شاه سليمان صفوى بوده است. اما پس از روى كار آمدن شاه سلطان حسين، مورد بىمهرى واقع شده و نظرش آن است كه شمارى از امرا- كه محبوبيت وى را نزد شاه سليمان مىدانستند- تلاش داشتند تا اجازه آشنايى ميان او و شاه جديد را ندهند. در اين جا، وى با نگارش اين كتاب تلاش كرده است تا تصويرى از شاه به دست دهد، كتابى كه فصلى از آن با عنوان ذرّه و آفتاب درباره رابطه او با شاه جديد است. | در زمان جلوس شاه سلطان حسين بر مسند سلطنت، ميرزا ابوطالب يك روحانى تحصيل كرده در دانشهاى رايج فقه و كلام و همين طور، شاعر و اديب بوده و مورد توجه شاه سليمان صفوى بوده است. اما پس از روى كار آمدن شاه سلطان حسين، مورد بىمهرى واقع شده و نظرش آن است كه شمارى از امرا- كه محبوبيت وى را نزد شاه سليمان مىدانستند- تلاش داشتند تا اجازه آشنايى ميان او و شاه جديد را ندهند. در اين جا، وى با نگارش اين كتاب تلاش كرده است تا تصويرى از شاه به دست دهد، كتابى كه فصلى از آن با عنوان ذرّه و آفتاب درباره رابطه او با شاه جديد است. | ||
مؤلف در اين كتاب كوشيده است تا ويژگىهاى شاه را كه به باور وى، ممتاز و منحصر به فرد است، تحرير كند. وى در همان آغاز اشاره مىكند كه قصدش از بيان اين صفات ثناگرى اغراق گونه نيست، زيرا اين قبيل مدح و ثناگويى كار علما و سادات كه نويسنده خود از آن طايفه است، نيست؛ بلكه صفاتى واقعى است كه وى در صدد بيان آنهاست. با اين حال مىتوان اين كار وى را نوعى هنرنمايى ادبى از طرف خود او بدانيم. اين شگفتى وقتى بيشتر است كه او حتى قيافه شاه سلطان حسين را در زيبايى بىنظير وصف مىكند و پس از شرحى درباره جزئيات آن، فتبارك الله احسن الخالقين مىگويد. | |||
اشاره شد كه هدف اصلى نويسنده آن است تا ويژگىهاى شاه سلطان حسين را بيان كند. مىدانيم كه شاه مذكور در منابع متاخر عصر صفوى، به شاهى ضعيفالنفس شهرت يافته و از آنجايى كه اين سلسله در زمان وى و با سلطنت او سقوط كرد، اين خصلت به نام وى ثبت شده است. مجموع آنچه در تحفة العالم آمده نشان از آن دارد كه شاه، سلطنت را از آن تند و تيزى دوران پيش از خود تبديل به نوعى اقتدار سست و آرام كرد. به طورى كه بسيارى مخالفان بيرونى را نسبت به اين دولت و كشور جسور ساخت. صد البته كه اين ويژگى نوعى ويژگى رفتارى و درونى براى شاهى بود كه در حرمسرا بزرگ شده و بعد از بيرون آمدن نيز تغيير چندانى در رفتارهاى سياسى و اجتماعى خود نداد. با اين حال، شاه سلطان حسين شخصا مردى متدين بود و اين رفتار او كه به نوعى جبلّى و ذاتى و مربوط به تربيتش بود، ربطى به تدين وى نداشت. رفتار شريعتگرايانه او را در رعايت ظواهر شرعى در جامعه، فندرسكى به تفصيل در صفت اول و بعد از آن شرح داده است. | اشاره شد كه هدف اصلى نويسنده آن است تا ويژگىهاى شاه سلطان حسين را بيان كند. مىدانيم كه شاه مذكور در منابع متاخر عصر صفوى، به شاهى ضعيفالنفس شهرت يافته و از آنجايى كه اين سلسله در زمان وى و با سلطنت او سقوط كرد، اين خصلت به نام وى ثبت شده است. مجموع آنچه در تحفة العالم آمده نشان از آن دارد كه شاه، سلطنت را از آن تند و تيزى دوران پيش از خود تبديل به نوعى اقتدار سست و آرام كرد. به طورى كه بسيارى مخالفان بيرونى را نسبت به اين دولت و كشور جسور ساخت. صد البته كه اين ويژگى نوعى ويژگى رفتارى و درونى براى شاهى بود كه در حرمسرا بزرگ شده و بعد از بيرون آمدن نيز تغيير چندانى در رفتارهاى سياسى و اجتماعى خود نداد. با اين حال، شاه سلطان حسين شخصا مردى متدين بود و اين رفتار او كه به نوعى جبلّى و ذاتى و مربوط به تربيتش بود، ربطى به تدين وى نداشت. رفتار شريعتگرايانه او را در رعايت ظواهر شرعى در جامعه، فندرسكى به تفصيل در صفت اول و بعد از آن شرح داده است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
با اين همه نبايد تصور كرد كه اين اثر تنها مربوط به اين شاه صفوى است، بلكه اطلاعات فراوانى از ديگر شاهان صفوى و همين طور مسائل اجتماعى و سياسى موجود در جامعه صفوى در عصر اخير آن دارد. | با اين همه نبايد تصور كرد كه اين اثر تنها مربوط به اين شاه صفوى است، بلكه اطلاعات فراوانى از ديگر شاهان صفوى و همين طور مسائل اجتماعى و سياسى موجود در جامعه صفوى در عصر اخير آن دارد. | ||
در ميان اين شش جزو فصلى هم با نام ذره و آفتاب هست كه | در ميان اين شش جزو فصلى هم با نام ذره و آفتاب هست كه مؤلف در آن رابطه خودش را با شاه سلطان حسين بيان كرده است. | ||
== ويژگىها == | == ويژگىها == | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
3-اهميت ادبى | 3-اهميت ادبى | ||
اما در بعد ادبى اين اثر تركيبى از نثر و نظم با شيوه خاصى است كه نويسنده دنبال كرده و معمولا صفت و موصوفها در يك جمله بسيار طولانى است. | اما در بعد ادبى اين اثر تركيبى از نثر و نظم با شيوه خاصى است كه نويسنده دنبال كرده و معمولا صفت و موصوفها در يك جمله بسيار طولانى است. مؤلف حجم زيادى از اشعار خود را كه احتمالا در اثرى با نام غزوات حيدرى كه توسط وى نگاشته شده؛ اما نسخهاى از آن به دست نيامده، آورده، در اين كتاب ذكر كرده است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش