۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '»و' به '» و') |
جز (جایگزینی متن - '»ك' به '» ک') |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل،كتابى به نام«فهم السنن»را به محاسبى نسبت مىدهد و از آن مطلبى را نقل مىكند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب«البرهان»است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام«فهم السنن»نقل مىكند و كتاب را به محاسبى نسبت مىدهد،در حالى كه به گفتۀ دكتر يوسف عبدالرحمن مرعشلى در هامش كتاب«البرهان»،صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكردهاند. | زرقانى در صفحۀ 242 كتاب مناهل،كتابى به نام«فهم السنن»را به محاسبى نسبت مىدهد و از آن مطلبى را نقل مىكند.اين اشتباه ناشى از اعتماد نويسنده به نسخۀ موجود از كتاب«البرهان»است.زركشى در كتاب مذكور همين سخن را از كتابى به نام«فهم السنن»نقل مىكند و كتاب را به محاسبى نسبت مىدهد،در حالى كه به گفتۀ دكتر يوسف عبدالرحمن مرعشلى در هامش كتاب«البرهان»،صاحبان تراجم كتابى به اين نام از او ثبت نكردهاند. | ||
احتمالا منظور زركشى،كتاب«فهم القرآن»اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بىدقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مىنويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سورهاى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است[7].بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشتهاند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب«دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقهندارد.حتى صاحب«فصل | احتمالا منظور زركشى،كتاب«فهم القرآن»اثر محاسبى بوده است و اين اشتباه ناشى از بىدقتى ناسخان كتاب زركشى است.نمونۀ ديگر:مؤلف مىنويسد:برخى از شيعيان معتقدند در قرآن سورهاى به نام ولايت بوده كه به كلى حذف شده است[7].بدون شك وى اين قول را از كسانى اخذ كرده كه نسبت به شيعه عناد داشتهاند،زيرا قول مذكور اولين بار در كتاب«دبستان المذاهب»آمده كه نويسندۀ آن شخص مجهولى است و در هيچ يك از منابع معتبر شيعى سابقهندارد.حتى صاحب«فصل الخطاب» که سعى وافرى در اثبات تحريف قرآن داشته،خود معترف است كه هيچ اثرى از اين مطلب در كتب شيعه نيافته است. | ||
نمونۀ ديگر:مؤلف ضمن آن كه قول تحريف قرآن را به شيعه نسبت مىدهد، به احاديثى كه برخى از راويان شيعه نقل كردهاند استناد مىكند.اشتباهات مؤلف در ذكر نام راويان(نظير محمد بن نصر، به جاى احمد بن ابى نصر بزنطى)و نيز استنباط خطاى وى از متن حديث، به خوبى نشان مىدهد كه زرقانى به منابع شيعى، از جمله «اصول | نمونۀ ديگر:مؤلف ضمن آن كه قول تحريف قرآن را به شيعه نسبت مىدهد، به احاديثى كه برخى از راويان شيعه نقل كردهاند استناد مىكند.اشتباهات مؤلف در ذكر نام راويان(نظير محمد بن نصر، به جاى احمد بن ابى نصر بزنطى)و نيز استنباط خطاى وى از متن حديث، به خوبى نشان مىدهد كه زرقانى به منابع شيعى، از جمله «اصول كافى» که حديث مذكور در آن ثبت است[8]، مستقيما مراجعهاى نداشته و اعتماد وى بر اقوال و نقلهاى عالمان اهل سنت است. | ||
نمونۀ ديگر:زرقانى در تعداد نامهاى قرآن مىنويسد:«صاحب تبيان(شيخ طاهر جزايرى)با گشاده دستى نود و چند اسم براى قرآن نام بردهاند»[9].اين رأى را كه زرقانى به شيخ طاهر جزايرى كه از عالمان معاصر وى است نسبت مىدهد، از آن على بن احمد بن حسن تحبيبى حرالى(637 ق)است. | نمونۀ ديگر:زرقانى در تعداد نامهاى قرآن مىنويسد:«صاحب تبيان(شيخ طاهر جزايرى)با گشاده دستى نود و چند اسم براى قرآن نام بردهاند»[9].اين رأى را كه زرقانى به شيخ طاهر جزايرى كه از عالمان معاصر وى است نسبت مىدهد، از آن على بن احمد بن حسن تحبيبى حرالى(637 ق)است. |
ویرایش