پرش به محتوا

تاریخ طبرستان و رویان و مازندران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر ('
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (')
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
خط ۶۷: خط ۶۷:
پيش‌گفتار، به ذكر خصوصيات دو چاپ قبلى و ويژگى چاپ اخير، كه در آن تمام سنوات و شهور از اصل عربى به فارسى برگردانده شده، اشاره دارد.
پيش‌گفتار، به ذكر خصوصيات دو چاپ قبلى و ويژگى چاپ اخير، كه در آن تمام سنوات و شهور از اصل عربى به فارسى برگردانده شده، اشاره دارد.


مقدم مشكور، به ذكر خصوصيات سرزمينى كه بين دو ولايت گرگان و گيلان، در كنار درياى خزر قرار دارد و در تواريخ باستانى بنام‌هاى طبرستان و مازندران و احياناً رويان خوانده مى‌شده، پرداخته و بيان مى‌كند: در كتاب اوستا، از ديوان مازن يا مازايناديو ياد شده و به عقيد دارمستر صورت اصلى مازندران، مزن‌تر(به سوى مازن)؛ مانند شوشتر مى‌باشد؛ ولى نلدكه(تتبعات ايرانى ج2 ص 178) مى‌نويسد كه مازندران به معنى «در مازن» است.
مقدم مشكور، به ذكر خصوصيات سرزمينى كه بين دو ولايت گرگان و گيلان، در كنار درياى خزر قرار دارد و در تواريخ باستانى بنام‌هاى طبرستان و مازندران و احياناً رويان خوانده مى‌شده، پرداخته و بيان مى‌كند: در كتاب اوستا، از ديوان مازن يا مازايناديو ياد شده و به عقيد دارمستر صورت اصلى مازندران، مزن‌تر (به سوى مازن)؛ مانند شوشتر مى‌باشد؛ ولى نلدكه(تتبعات ايرانى ج2 ص 178) مى‌نويسد كه مازندران به معنى «در مازن» است.


در ادامه به نقش و جايگاه اسلام در طبرستان پرداخته و بيان مى‌كند كه اسلام، در اوايل قرن دوم هجرى، جايگزين دين مزديسنا و آتش‌پرستى در آنجا شده و حكام عرب آن، همه سنى مذهب بودند؛ ولى چندى نمى‌گذرد كه داعيان علوى بر قسمتى از مازندران تسلط يافته و به اشاع مذهب تشيع و به خصوص تبليغ عقايد مذهب زيديه مى‌پردازند.
در ادامه به نقش و جايگاه اسلام در طبرستان پرداخته و بيان مى‌كند كه اسلام، در اوايل قرن دوم هجرى، جايگزين دين مزديسنا و آتش‌پرستى در آنجا شده و حكام عرب آن، همه سنى مذهب بودند؛ ولى چندى نمى‌گذرد كه داعيان علوى بر قسمتى از مازندران تسلط يافته و به اشاع مذهب تشيع و به خصوص تبليغ عقايد مذهب زيديه مى‌پردازند.
خط ۸۹: خط ۸۹:
در بيان حكومت ملوك رستمدار، از اولاد جاماسب(نرسى، بهواط، سرخاب و...)، دابويه(فرخان ذوالمنااقب، داذمهر و...) كه به علت ظلم در روزگار اندكى منقضى شدند و بادوسپان (اصفهبد بادوسپانبن جيل، خورزاد، عبدالله بن ونداد و...) كه از آنان به عنوان حكامى با عدل و رأفت ياد شده و تا زمان مؤلف نيز بر سركار بودند، نام برده شده و طريق ظهور و افولشان بيان مى‌شود.
در بيان حكومت ملوك رستمدار، از اولاد جاماسب(نرسى، بهواط، سرخاب و...)، دابويه(فرخان ذوالمنااقب، داذمهر و...) كه به علت ظلم در روزگار اندكى منقضى شدند و بادوسپان (اصفهبد بادوسپانبن جيل، خورزاد، عبدالله بن ونداد و...) كه از آنان به عنوان حكامى با عدل و رأفت ياد شده و تا زمان مؤلف نيز بر سركار بودند، نام برده شده و طريق ظهور و افولشان بيان مى‌شود.


ذكر انساب ملوك رستمدار، نسب كيومرث بن بيستون، كه بعد از مرگ تيمور در سال 808ق حكومت را بدست مى‌گيرد، را يك به يك تا آدم ابوالبشر(ع) برشمرده، از قارن نامى كه در زمان او حاكم طبرستان شده نام برده و به ذكر نام اولاد او از جمله الندا و مازيار و نحو حكومت آنان مى‌پردازد.
ذكر انساب ملوك رستمدار، نسب كيومرث بن بيستون، كه بعد از مرگ تيمور در سال 808ق حكومت را بدست مى‌گيرد، را يك به يك تا آدم ابوالبشر (ع) برشمرده، از قارن نامى كه در زمان او حاكم طبرستان شده نام برده و به ذكر نام اولاد او از جمله الندا و مازيار و نحو حكومت آنان مى‌پردازد.


ذكر احوال نايبان خلفاء از امرايى كه در زمان خلفاء به طبرستان فرستاد شده، از جمله مصقله بن هبير شيبانى در زمان اميرالمومنين (ع)، يزيد بن المهلب در زمان سليمان بن عبدالملك، ابوالخصيب در زمان منصور و... و حوادث آن ايام، نام برده شده و بيان مى‌كند. اولين كسى كه در زمان اسلام به طبرستان آمد، حسن بن على(ع) و در زمان خليفه دوم بود. مؤلف ساخته شدن مسجد جامع آمل بدست مالك اشتر را صحيح ندانسته و آن را منسوب به شخصى مالكى مذهب مى‌داند كه نبيره‌هاى او تا زمان وى در لارقصران مى‌زيسته‌اند.
ذكر احوال نايبان خلفاء از امرايى كه در زمان خلفاء به طبرستان فرستاد شده، از جمله مصقله بن هبير شيبانى در زمان اميرالمومنين (ع)، يزيد بن المهلب در زمان سليمان بن عبدالملك، ابوالخصيب در زمان منصور و... و حوادث آن ايام، نام برده شده و بيان مى‌كند. اولين كسى كه در زمان اسلام به طبرستان آمد، حسن بن على(ع) و در زمان خليفه دوم بود. مؤلف ساخته شدن مسجد جامع آمل بدست مالك اشتر را صحيح ندانسته و آن را منسوب به شخصى مالكى مذهب مى‌داند كه نبيره‌هاى او تا زمان وى در لارقصران مى‌زيسته‌اند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش