پرش به محتوا

شهرستانی، محمد بن عبدالکریم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'و«' به 'و «'
جز (جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «')
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «')
خط ۹۶: خط ۹۶:
افزون بر اين به نظر مى‌رسد شهرستانى با نوشتن كتاب«مصارع الفلاسفه» و تاج المعالى نقيب ترمذ كه گفته‌اند از شهرستانى خواست كتابى در رد نظريات ابوعلى سينا بنويسد،قصد انتقام از ابوعلى سينا را داشته،چه اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بر خلاف عمو و پدرش كه گرايش اسماعيلى داشتند به اسماعيليان نپيوست و با اين كار ضربه‌اى سهمگين بر باطنيان فرود آورد.
افزون بر اين به نظر مى‌رسد شهرستانى با نوشتن كتاب«مصارع الفلاسفه» و تاج المعالى نقيب ترمذ كه گفته‌اند از شهرستانى خواست كتابى در رد نظريات ابوعلى سينا بنويسد،قصد انتقام از ابوعلى سينا را داشته،چه اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] بر خلاف عمو و پدرش كه گرايش اسماعيلى داشتند به اسماعيليان نپيوست و با اين كار ضربه‌اى سهمگين بر باطنيان فرود آورد.


در تمام آثار بر جاى مانده از شهرستانى دلايل و شواهد روشن كننده گرايش مذهبى شهرستانى به وفور يافت مى‌شود، اما اين نشانه‌ها در آن نوشته‌ها و گفته‌هايى كه در دربار سلطان سنجر و يا به درخواست نزديكان سلطان نوشته شده، بسيار كمرنگ‌تر از آثارى است كه شهرستانى به شكل سخنرانى و تفسير، بدون رعايت خواسته حكومت سامان داده است.دلايل و قراينى كه در تفسير«مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» و «مجلس خوارزم» وجود دارد، به هيچ روى قابل مقايسه با«الملل و النحل» و «مصارع الفلاسفه» و«نهاية الاقدام»نيست.در جاى جاى تفسير«مفاتيح»،شهرستانى به روشنى وابستگى مذهبى و فرقه‌اى خويش را نشان مى‌دهد و نظر خود را آشكارا ابراز مى دارد.
در تمام آثار بر جاى مانده از شهرستانى دلايل و شواهد روشن كننده گرايش مذهبى شهرستانى به وفور يافت مى‌شود، اما اين نشانه‌ها در آن نوشته‌ها و گفته‌هايى كه در دربار سلطان سنجر و يا به درخواست نزديكان سلطان نوشته شده، بسيار كمرنگ‌تر از آثارى است كه شهرستانى به شكل سخنرانى و تفسير، بدون رعايت خواسته حكومت سامان داده است.دلايل و قراينى كه در تفسير«مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» و «مجلس خوارزم» وجود دارد، به هيچ روى قابل مقايسه با«الملل و النحل» و «مصارع الفلاسفه» و «نهاية الاقدام»نيست.در جاى جاى تفسير«مفاتيح»،شهرستانى به روشنى وابستگى مذهبى و فرقه‌اى خويش را نشان مى‌دهد و نظر خود را آشكارا ابراز مى دارد.


دلايل موجود در آثار شهرستانى را به دو دسته مى‌توان تقسيم كرد:
دلايل موجود در آثار شهرستانى را به دو دسته مى‌توان تقسيم كرد:
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
«قال الصابرون على البلاء الشاكرون للنعماء:ان امام الائمة فى الصبر و الصلوة امير المؤمنين علىّ رضى الله عنه،حيث قال ان للمحن نهايات و لها غايات،فشأن المؤمن أن يصبر و يستغفر حتى ينقضى ايامها، و لقد كان عليه السلام مقبلا على شأنه، راضيا بزمانه،صابرا على ما يصيبه من المحن، مشغولا بالعبادة على ما تنوبه من الفتن، و كان المخاطب ب‍'''«يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلاة»'''هو، و لقد قال النبى(ص)كلّ ما ورد فى القرآن'''«يا ايها الذين آمنوا»'''فعلىّ رأسه بل و الله هو الوافى بموجب الخطاب، و هو الخارج عن التكليف التى تضمّنه الخطاب،فمن أدّى ما كلّف كان هو المعنىّ بالخطاب.»
«قال الصابرون على البلاء الشاكرون للنعماء:ان امام الائمة فى الصبر و الصلوة امير المؤمنين علىّ رضى الله عنه،حيث قال ان للمحن نهايات و لها غايات،فشأن المؤمن أن يصبر و يستغفر حتى ينقضى ايامها، و لقد كان عليه السلام مقبلا على شأنه، راضيا بزمانه،صابرا على ما يصيبه من المحن، مشغولا بالعبادة على ما تنوبه من الفتن، و كان المخاطب ب‍'''«يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلاة»'''هو، و لقد قال النبى(ص)كلّ ما ورد فى القرآن'''«يا ايها الذين آمنوا»'''فعلىّ رأسه بل و الله هو الوافى بموجب الخطاب، و هو الخارج عن التكليف التى تضمّنه الخطاب،فمن أدّى ما كلّف كان هو المعنىّ بالخطاب.»


اين باورها و اعتقادات شهرستانى در اولين اثر او«الملل و النحل»نيز ريشه دارد، او پس از آوردن ماجراى جنگ صفين و جمل در زمان حكومت على(ع)مى نويسد:«و بالجملة كان علىّ رضى الله مع الحق و الحق معه.»
اين باورها و اعتقادات شهرستانى در اولين اثر او «الملل و النحل»نيز ريشه دارد، او پس از آوردن ماجراى جنگ صفين و جمل در زمان حكومت على(ع)مى نويسد:«و بالجملة كان علىّ رضى الله مع الحق و الحق معه.»


ب.شهرستانى و اهل بيت
ب.شهرستانى و اهل بيت
خط ۲۲۶: خط ۲۲۶:




از نشانه‌ها،دلايل و شواهد بسيارى كه در آثار شهرستانى به خصوص تفسير گران سنگ او«مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» وجود دارد و ما تنها به بخشى از آنها اشاره كرديم نتيجه مى‌گيريم نويسنده «مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار»به مذهب شيعه وابسته بوده است.اكنون اين سؤال مطرح است كه شهرستانى از ميان فرقه‌هاى متعدد شيعه مانند اماميه،كيسانيه،زيديه، اسماعيليه و...به كدام يك وابستگى و دلبستگى داشته است؟آيا او يك مفسر كيسانى يا امامى و يا زيدى است و يا مفسرى است پيرو باطنيان كه با عقايد و باورهاى آنها،آيات قرآن را تفسير مى‌كند؟
از نشانه‌ها،دلايل و شواهد بسيارى كه در آثار شهرستانى به خصوص تفسير گران سنگ او «مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار» وجود دارد و ما تنها به بخشى از آنها اشاره كرديم نتيجه مى‌گيريم نويسنده «مفاتيح الاسرار و مصابيح الابرار»به مذهب شيعه وابسته بوده است.اكنون اين سؤال مطرح است كه شهرستانى از ميان فرقه‌هاى متعدد شيعه مانند اماميه،كيسانيه،زيديه، اسماعيليه و...به كدام يك وابستگى و دلبستگى داشته است؟آيا او يك مفسر كيسانى يا امامى و يا زيدى است و يا مفسرى است پيرو باطنيان كه با عقايد و باورهاى آنها،آيات قرآن را تفسير مى‌كند؟


دلايل و شواهد بسيارى شهرستانى را از بزرگان و به اصطلاح از داعيان اسماعيليه نشان مى‌دهد.در جاى جاى آثار او به خصوص تفسير وى كه در محيطى تقريبا امن و به دور از ترس و وحشت از اهل سنت نوشته شده و نسبت به آثار ديگرش كمتر حكايت از تقيه دارد،نشانه‌هايى از وابستگى و دلبستگى نويسنده مفاتيح الاسرار به اسماعيليه، باطنيه، تعليميه و ملاحده وجود دارد؛نشانه‌هايى كه تنها در صورت آشنايى با عقايد و باورهاى خاص اسماعيليه و مقايسه آن با ديدگاه‌ها و انديشه‌هاى شهرستانى در خور رديابى است.برخى از اين نشانه‌ها عبارتند از:
دلايل و شواهد بسيارى شهرستانى را از بزرگان و به اصطلاح از داعيان اسماعيليه نشان مى‌دهد.در جاى جاى آثار او به خصوص تفسير وى كه در محيطى تقريبا امن و به دور از ترس و وحشت از اهل سنت نوشته شده و نسبت به آثار ديگرش كمتر حكايت از تقيه دارد،نشانه‌هايى از وابستگى و دلبستگى نويسنده مفاتيح الاسرار به اسماعيليه، باطنيه، تعليميه و ملاحده وجود دارد؛نشانه‌هايى كه تنها در صورت آشنايى با عقايد و باورهاى خاص اسماعيليه و مقايسه آن با ديدگاه‌ها و انديشه‌هاى شهرستانى در خور رديابى است.برخى از اين نشانه‌ها عبارتند از:
خط ۲۹۲: خط ۲۹۲:
شهرستانى در تفسير خود از اين واژه بسيار سود مى‌برد.او مانند اسماعيليه از دور آدم،نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد(ص)و از وصى هر دور سخن مى‌گويد. و از دور وصايت و امامت پس از دور نبوت ياد مى‌كند.
شهرستانى در تفسير خود از اين واژه بسيار سود مى‌برد.او مانند اسماعيليه از دور آدم،نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد(ص)و از وصى هر دور سخن مى‌گويد. و از دور وصايت و امامت پس از دور نبوت ياد مى‌كند.


از ديگر اصطلاحات اسماعيليه كه در بحث امامت بسيار مطرح مى‌شود واژه «مستودع» و«مستقر»است؛براى نمونه برخى از اسماعيليه بعضى از ائمه خود را از امامان مستودع به شمار مى‌آورند و گروهى را از امامان مستقر، مثلا گروهى از باطنيان امام حسن(ع)را امام مستودع مى‌خوانند كه بايستى امامت را به امام مستقر يعنى امام حسين(ع) مى‌رساند.
از ديگر اصطلاحات اسماعيليه كه در بحث امامت بسيار مطرح مى‌شود واژه «مستودع» و «مستقر»است؛براى نمونه برخى از اسماعيليه بعضى از ائمه خود را از امامان مستودع به شمار مى‌آورند و گروهى را از امامان مستقر، مثلا گروهى از باطنيان امام حسن(ع)را امام مستودع مى‌خوانند كه بايستى امامت را به امام مستقر يعنى امام حسين(ع) مى‌رساند.


شهرستانى نيز از اين دو واژه در مورد داوود و طالوت استفاده كرده، مى‌نويسد: «و كان الرجل الوحيد و الامام الاعظم و الصابر الثابت فى القوم داود(ع)و كان طالوت كالمستودع لا كالمستقر نبوة.»
شهرستانى نيز از اين دو واژه در مورد داوود و طالوت استفاده كرده، مى‌نويسد: «و كان الرجل الوحيد و الامام الاعظم و الصابر الثابت فى القوم داود(ع)و كان طالوت كالمستودع لا كالمستقر نبوة.»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش