پرش به محتوا

ترجمه تاریخ یمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «'
جز (جایگزینی متن - 'ز(' به 'ز (')
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «')
خط ۶۲: خط ۶۲:
در مورد اشعار فارسى كتاب، گذشته از چند بيت كه از شاهنامه فردوسى يا گرشاسب نامه اسدى است مأخذ باقى اشعار بر نگارنده مجهول بود تا آنكه اخيرا متوجّه شدم كه جرفادقانى در خود كتاب اشاره كرده است كه شعرهاى فارسى از معين اسلام على بن محمّد ابى الغيث مستوفى ابوالقاسم علىّ بن حسين وزير جمال الدّين آى ابه الغ باربك است(رك:ص 440).
در مورد اشعار فارسى كتاب، گذشته از چند بيت كه از شاهنامه فردوسى يا گرشاسب نامه اسدى است مأخذ باقى اشعار بر نگارنده مجهول بود تا آنكه اخيرا متوجّه شدم كه جرفادقانى در خود كتاب اشاره كرده است كه شعرهاى فارسى از معين اسلام على بن محمّد ابى الغيث مستوفى ابوالقاسم علىّ بن حسين وزير جمال الدّين آى ابه الغ باربك است(رك:ص 440).


اين كتاب از نظر احتواى لغات اصيل و استعمالات خاص نيز مستندى قوى است، از قبيل:دستكار به معنى مصنوع و ساخته، فرمانروان و فرمانروانى به معنى فرمانروا و فرمانروايى (نظير جويان، جويا، گنجان، گنجا، گواران، گوارا) كه به نظر مى‌رسد استعمال جرفادقانى درست‌تر يا لااقل اصيل‌تر باشد. همچنين«بتازگى»به معنى مجددا، بهامون آوردن به معنى ويران كردن، پا افشردن به معنى پافشارى و مداومت، دل نمودگى به معنى اظهار مردانگى و جوانمردى كه در اين كتاب و نيز در كليله به كار رفته، رگ باز گرفتن به معنى سستى و كاهلى، سربازى كردن به معنى سرباختن، نگوسار به معنى نگونسار، سبزا رنگ به معنى سبز رنگ و نظاير آنها كه همه اين گونه لغات فهرست وار در پايان كتاب آمده است.
اين كتاب از نظر احتواى لغات اصيل و استعمالات خاص نيز مستندى قوى است، از قبيل:دستكار به معنى مصنوع و ساخته، فرمانروان و فرمانروانى به معنى فرمانروا و فرمانروايى (نظير جويان، جويا، گنجان، گنجا، گواران، گوارا) كه به نظر مى‌رسد استعمال جرفادقانى درست‌تر يا لااقل اصيل‌تر باشد. همچنين «بتازگى»به معنى مجددا، بهامون آوردن به معنى ويران كردن، پا افشردن به معنى پافشارى و مداومت، دل نمودگى به معنى اظهار مردانگى و جوانمردى كه در اين كتاب و نيز در كليله به كار رفته، رگ باز گرفتن به معنى سستى و كاهلى، سربازى كردن به معنى سرباختن، نگوسار به معنى نگونسار، سبزا رنگ به معنى سبز رنگ و نظاير آنها كه همه اين گونه لغات فهرست وار در پايان كتاب آمده است.


== ملحقات كتاب ==
== ملحقات كتاب ==
خط ۷۱: خط ۷۱:
اين خاتمه،حوادث و وقايع مربوط به زمان نويسنده(اواخر قرن ششم)را بيان مى‌كند كه از نظر تاريخى بسيار با ارزش است. در آغاز وقايع، حادثه قران كواكب كه انورى نيز آن را پيشگويى كرده و چوبش را خورده بود و پيدايش طوفان سخت و زلزله و نابودى همه موجودات را ذكر مى‌كند، آن‌گاه توضيح مى‌دهد كه يكى از معارف خراسان روايت معروف پيغمبر را كه پرسيدند: متى القيامة؟ فرمود، القيامة، و چند بار تكرار كرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد 582 به دست آورد و بدين ترتيب مردم از ديار خود آواره شدند، ولى به قول جرفادقانی «تقدير بارى تعالى چنان افتاد كه مدت يك ماه برگ بر درخت نجنبيد و خرمنها بر صحرا بماند».
اين خاتمه،حوادث و وقايع مربوط به زمان نويسنده(اواخر قرن ششم)را بيان مى‌كند كه از نظر تاريخى بسيار با ارزش است. در آغاز وقايع، حادثه قران كواكب كه انورى نيز آن را پيشگويى كرده و چوبش را خورده بود و پيدايش طوفان سخت و زلزله و نابودى همه موجودات را ذكر مى‌كند، آن‌گاه توضيح مى‌دهد كه يكى از معارف خراسان روايت معروف پيغمبر را كه پرسيدند: متى القيامة؟ فرمود، القيامة، و چند بار تكرار كرد، به حساب جمل انداخت و از آن عدد 582 به دست آورد و بدين ترتيب مردم از ديار خود آواره شدند، ولى به قول جرفادقانی «تقدير بارى تعالى چنان افتاد كه مدت يك ماه برگ بر درخت نجنبيد و خرمنها بر صحرا بماند».


جرفادقانى در اين«خاتمه»به ساده نويسى و نثر مرسل گراييده و عباراتى فصيح و دلپذير آورده است،چنانكه غالبا از صنعت موازنه و ارداف و تسجيع و ترصيع عارى است، و از اين حيث با ترجمه تاريخ يمينى فرق بسيارى دارد.
جرفادقانى در اين «خاتمه»به ساده نويسى و نثر مرسل گراييده و عباراتى فصيح و دلپذير آورده است،چنانكه غالبا از صنعت موازنه و ارداف و تسجيع و ترصيع عارى است، و از اين حيث با ترجمه تاريخ يمينى فرق بسيارى دارد.


2-ملحقه ديگر «آخر يمينى» است كه عتبى آن را در پايان كتاب خود آورده و در آن از شخصى به نام ابوالحسن بغوى كه از امرا بوده بدگويى كرده است. مترجم اين قسمت ابواسماعيل سعيد بن ابى المفاخر اصفهانى معروف به سكّرى است، و ترجمه در نيمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. كاتب نسخه «شع»ابواسماعيل را كه به انديشه برابرى با جرفادقانى افتاده و به ترجمه «آخر يمينى» مبادرت جسته است سخت سرزنش كرده و او را شايسته اين كار ندانسته است و حق با اوست.
2-ملحقه ديگر «آخر يمينى» است كه عتبى آن را در پايان كتاب خود آورده و در آن از شخصى به نام ابوالحسن بغوى كه از امرا بوده بدگويى كرده است. مترجم اين قسمت ابواسماعيل سعيد بن ابى المفاخر اصفهانى معروف به سكّرى است، و ترجمه در نيمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. كاتب نسخه «شع»ابواسماعيل را كه به انديشه برابرى با جرفادقانى افتاده و به ترجمه «آخر يمينى» مبادرت جسته است سخت سرزنش كرده و او را شايسته اين كار ندانسته است و حق با اوست.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
8 - نسخه چاپى كه به اهتمام بهاء الدّوله بهمن ميرزا فرزند فتحعلى شاه قاجار و تصحيح حبيب الدّين محمّد گلپايگانى در طهران به سال 1272 به چاپ سنگى طبع شده و متن عربى مرثيه نصر بن ناصر الدّين را ندارد، ولى ترجمه آن توسّط خود مصحّح انجام شده و بدان الحاق گرديده است و خاتمه يمينى را نيز ندارد.در اين نسخه شرح برخى لغات و توضيح مطالب در هامش آمده است.
8 - نسخه چاپى كه به اهتمام بهاء الدّوله بهمن ميرزا فرزند فتحعلى شاه قاجار و تصحيح حبيب الدّين محمّد گلپايگانى در طهران به سال 1272 به چاپ سنگى طبع شده و متن عربى مرثيه نصر بن ناصر الدّين را ندارد، ولى ترجمه آن توسّط خود مصحّح انجام شده و بدان الحاق گرديده است و خاتمه يمينى را نيز ندارد.در اين نسخه شرح برخى لغات و توضيح مطالب در هامش آمده است.


9 - نسخه چاپى كه به كوشش آقاى على قويم به سال 1334 ه.ش.به چاپ سربى با حواشى لازم در تهران طبع شده و متن عربى مرثيه را ندارد و ترجمه آن را از چاپ حبيب الدّين گلپايگانى نقل كرده است،خاتمه يمينى را نيز نياورده و در مقابل رساله ديگرى به عنوان«ذكر عاقبت امر محرر اين رساله(ابونصر عتبى)پس از فراغت از شرح حالات سلطان يمين الدّوله محمود و بيان آنچه شمس الكفاة خواجه احمد بن الحسن ميمندى در حقّ من از ايفاء مكرمت و اعطاء حقّ خدمت قصد كرده بود»همراه با رساله «بثّ الشّكوى»بر كتاب افزوده.اين رساله از تاريخ عتبى توسط حاج ميرزا على ثقة الاسلام تبريزى ترجمه شده است.
9 - نسخه چاپى كه به كوشش آقاى على قويم به سال 1334 ه.ش.به چاپ سربى با حواشى لازم در تهران طبع شده و متن عربى مرثيه را ندارد و ترجمه آن را از چاپ حبيب الدّين گلپايگانى نقل كرده است،خاتمه يمينى را نيز نياورده و در مقابل رساله ديگرى به عنوان «ذكر عاقبت امر محرر اين رساله(ابونصر عتبى)پس از فراغت از شرح حالات سلطان يمين الدّوله محمود و بيان آنچه شمس الكفاة خواجه احمد بن الحسن ميمندى در حقّ من از ايفاء مكرمت و اعطاء حقّ خدمت قصد كرده بود»همراه با رساله «بثّ الشّكوى»بر كتاب افزوده.اين رساله از تاريخ عتبى توسط حاج ميرزا على ثقة الاسلام تبريزى ترجمه شده است.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش