پرش به محتوا

چهارده رساله: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «'
جز (جایگزینی متن - '»ك' به '» ک')
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «')
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


فصل پايانى اين رساله در رابطه با حكمت تكليف است خداوند متعال چون روح آدمى را به عالم ملك فرستاد براى مصالح و مهمّات روح پنج حسّ ظاهرى را همراه با خيال و وهم و شهوت و غضب با وى همراه كرد.در اين نشئه،حس و خيال نقدا بهره‌مند مى‌شوند ولى عقل بعد از مرگ به بهرۀ لازم مى‌رسد صاحب شريعت تكليف بربندگان لازم نمود تا انسان به عالم غيب راه پيدا كند و بهرۀ معنوى و لذّت روحانى و عقلانى خود را از آنجا كسب نمايد پس عبادات و تكاليف ظاهرى عنوان معرفت‌باطنى بشمار مى‌آيد.
فصل پايانى اين رساله در رابطه با حكمت تكليف است خداوند متعال چون روح آدمى را به عالم ملك فرستاد براى مصالح و مهمّات روح پنج حسّ ظاهرى را همراه با خيال و وهم و شهوت و غضب با وى همراه كرد.در اين نشئه،حس و خيال نقدا بهره‌مند مى‌شوند ولى عقل بعد از مرگ به بهرۀ لازم مى‌رسد صاحب شريعت تكليف بربندگان لازم نمود تا انسان به عالم غيب راه پيدا كند و بهرۀ معنوى و لذّت روحانى و عقلانى خود را از آنجا كسب نمايد پس عبادات و تكاليف ظاهرى عنوان معرفت‌باطنى بشمار مى‌آيد.
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در پايان رساله جمله‌اى دارد به اين مضمون«آخر مراتب البشرية اول المراتب الملكيّه»يعنى آخرين مرتبۀ كمال انسانى عبارت از اول مرتبه فرشتگان است وى معتقد است كه فرشتگان برانسان برترى دارند وى در كتاب«المطالب العاليه»بيست دليل عقلى و نقلى بر اين مطلب اقامه مى‌كند درحاليكه اكثر محققان براين باورند كه انسان برفرشتگان برترى دارد.
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در پايان رساله جمله‌اى دارد به اين مضمون «آخر مراتب البشرية اول المراتب الملكيّه»يعنى آخرين مرتبۀ كمال انسانى عبارت از اول مرتبه فرشتگان است وى معتقد است كه فرشتگان برانسان برترى دارند وى در كتاب«المطالب العاليه»بيست دليل عقلى و نقلى بر اين مطلب اقامه مى‌كند درحاليكه اكثر محققان براين باورند كه انسان برفرشتگان برترى دارد.


«اصول الدين و تحصيل الحقّ»رسالۀ ديگرى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به رشتۀ تحرير درآورده است وى دراين رساله
«اصول الدين و تحصيل الحقّ»رسالۀ ديگرى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به رشتۀ تحرير درآورده است وى دراين رساله
خط ۳۹۳: خط ۳۹۳:




رساله مبداء و معاد كه به كلمات عشرۀ ابهرى معروف است از ده كلمه تشكيل يافته جالب توجّه اينكه ابهرى در پايان هر كلمه مطالبى را تحت عنوان«سرّ»براى طالبان علم ارائه مى‌دهد كه از اهمّيت فوق‌العاده‌اى برخوردار مى‌باشد.
رساله مبداء و معاد كه به كلمات عشرۀ ابهرى معروف است از ده كلمه تشكيل يافته جالب توجّه اينكه ابهرى در پايان هر كلمه مطالبى را تحت عنوان «سرّ»براى طالبان علم ارائه مى‌دهد كه از اهمّيت فوق‌العاده‌اى برخوردار مى‌باشد.


كلمه اوّل:
كلمه اوّل:
خط ۴۰۴: خط ۴۰۴:
در كلمۀ دوّم به بحث مقولات عشر مى‌پردازد بدين ترتيب كه ممكن الوجود يا جوهر است و يا عرض.
در كلمۀ دوّم به بحث مقولات عشر مى‌پردازد بدين ترتيب كه ممكن الوجود يا جوهر است و يا عرض.
سپس به بيان جواهر پنج‌گانه پرداخته و در نهايت اعراض نه‌گانه را مورد بررسى قرار مى‌دهد در پايان كلمه دوّم
سپس به بيان جواهر پنج‌گانه پرداخته و در نهايت اعراض نه‌گانه را مورد بررسى قرار مى‌دهد در پايان كلمه دوّم
تحت عنوان«سرّ»به عقل فعّال اشاره مى‌كند كه نفوس انسانى را از قوّه به فعليّت درمى‌آورد و در اثرتجلّى و ظهور عقل فعال بر قواى باطنى انسان است كه علوم و معارف قابل درك و فهم مى‌باشد.
تحت عنوان «سرّ»به عقل فعّال اشاره مى‌كند كه نفوس انسانى را از قوّه به فعليّت درمى‌آورد و در اثرتجلّى و ظهور عقل فعال بر قواى باطنى انسان است كه علوم و معارف قابل درك و فهم مى‌باشد.


كلمه سوّم:
كلمه سوّم:
خط ۵۱۱: خط ۵۱۱:
فصل سوّم:
فصل سوّم:


[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] در فصل سوّم تحت عنوان«استبصار نفس»به بحث معرفة النفس مى‌پردازد كه از اهميت زيادى برخوردار است‌وى ابتداء به اثبات نفس مى‌پردازد و در قالب«استبصار و برهان»مجرّد بودن آنرا ثابت مى‌كند البتّه با كمى دقت معلوم مى‌شود كه بيشتر براهين مخصوص بو على است كه معمولا حكماء از آن استفاده مى‌كنند.
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] در فصل سوّم تحت عنوان «استبصار نفس»به بحث معرفة النفس مى‌پردازد كه از اهميت زيادى برخوردار است‌وى ابتداء به اثبات نفس مى‌پردازد و در قالب«استبصار و برهان»مجرّد بودن آنرا ثابت مى‌كند البتّه با كمى دقت معلوم مى‌شود كه بيشتر براهين مخصوص بو على است كه معمولا حكماء از آن استفاده مى‌كنند.
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] بر موجود بودن نفس پيش از بدن اعتقادى ندارد و بر مدّعاى خود دليل اقامه مى‌كند به نظر وى،نفس
[[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] بر موجود بودن نفس پيش از بدن اعتقادى ندارد و بر مدّعاى خود دليل اقامه مى‌كند به نظر وى،نفس
پيش از بدن موجود نمى‌شود بلكه هر دو باهم بوجود مى‌آيند و رابطه و علاقه ميان آنها علاقۀ عشقى است نه شوقى،
پيش از بدن موجود نمى‌شود بلكه هر دو باهم بوجود مى‌آيند و رابطه و علاقه ميان آنها علاقۀ عشقى است نه شوقى،
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش