۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
مكاتيب صوفيه هميشه حاوى نكات و مسائلى مربوط به سلوك و احوال خلق و اصول عرفان و تصوّف بوده و نامههايى كه صوفيه به هم مىنوشتهاند، اغلب متضمّن سؤال و جواب و تقاضاى حل مشكلى از مشكلات سالك بوده است. بايد گفت كه مكاتيب هيچيك از عرفا، از لحاظ شامل بودن احوال طريقت و سلوك و از لحاظ چاشنى ذوق به پاى نامههاى عين القضات نمىرسد. | مكاتيب صوفيه هميشه حاوى نكات و مسائلى مربوط به سلوك و احوال خلق و اصول عرفان و تصوّف بوده و نامههايى كه صوفيه به هم مىنوشتهاند، اغلب متضمّن سؤال و جواب و تقاضاى حل مشكلى از مشكلات سالك بوده است. بايد گفت كه مكاتيب هيچيك از عرفا، از لحاظ شامل بودن احوال طريقت و سلوك و از لحاظ چاشنى ذوق به پاى نامههاى عين القضات نمىرسد. | ||
از نامههايى كه عين القضات براى مريدان خود نوشته مىتوان فهميد كه مجالس وى و طريقه ارشاد او همان است كه در نامههايش منعكس شده، زيرا اين نامهها براى مريدان وى، وسيلهاى بوده است كه پس از اخذ تعليم و كسب فيض از محضر مرشد، به وسيله آنها بتوانند از نَفس پير خود مدد گرفته و به افكار و آراى پيشواى خود آگاهى يابند. عين القضات، از فلسفى بودن و پختگى مطالب عرفانى نامهها باخبر بوده و پيوسته در مكاتيب خود مريدان را يادآور مىشده كه در نوشتههايش خوب تأمّل كنند و نامههاى مبهم را همراه خود به خانقاه بياورند تا شرح و توضيح لازم را حضوراً براى آنها بيان نمايد. وى، مريدان را با آوردن تعبيرات«اى دوست» | از نامههايى كه عين القضات براى مريدان خود نوشته مىتوان فهميد كه مجالس وى و طريقه ارشاد او همان است كه در نامههايش منعكس شده، زيرا اين نامهها براى مريدان وى، وسيلهاى بوده است كه پس از اخذ تعليم و كسب فيض از محضر مرشد، به وسيله آنها بتوانند از نَفس پير خود مدد گرفته و به افكار و آراى پيشواى خود آگاهى يابند. عين القضات، از فلسفى بودن و پختگى مطالب عرفانى نامهها باخبر بوده و پيوسته در مكاتيب خود مريدان را يادآور مىشده كه در نوشتههايش خوب تأمّل كنند و نامههاى مبهم را همراه خود به خانقاه بياورند تا شرح و توضيح لازم را حضوراً براى آنها بيان نمايد. وى، مريدان را با آوردن تعبيرات«اى دوست» و «اى عزيز»، به طريق محاوره مخاطب ساخته و به شيوه سؤال و جواب دقايق و رموز را با روشنگرى و قدرت هر چه تمامتر بيان كرده است. | ||
عين القضات، براى مريدان خود معلّم اخلاق و پير طريقت بود و برعكس وعاظ زمان خود و معلّمين اخلاق كه فقط در فروع دين و جزئيّات امور اخلاقى غرق بودند، به اصول اخلاقى توجّه داشت. مريدانش را به هدف اصلى زندگى توجّه مىداد و اين مسئله را گاه به اختصار و زمانى به تفصيل در مكتوباتش ذكر مىكرد. در اين نامهها، جنبهى اخلاقى بيشتر از هر مفهومى جلب نظر مىكند. وى، در پايان نامهها، بهقدر ميسور نكات اخلاقى دقيقى را يادآور مىشود و لزوم انجام آنها را تأكيد مىنمايد. هميشه به آخرت و سعادت ابدى انديشيدن، جهان را ناچيز انگاشتن، ترك تعلّق، يارى و معونت همنوعان، اصلاح اخلاقهاى ناستوده، تحريض به نماز و دعا و مناجات، صدقه و دعاى خير به همه بندگان خداى تعالى، از جمله مفاهيمى است كه در اين مورد به كار گرفته شده است. در هر مكتوب، ضمن نصيحت كلّى به ترك دنيا براى آخرت، دلبستگى به دنيا را ناپسند مىداند و آنها را از فريب و ناپايدارى دنيا برحذر مىدارد و توجه مريدان را به اصلاح برخى اخلاق ناپسند و افكار بيهوده جلب مىكند. وى معتقد بود كه اصلاح بشر بدون يارى حقّ ممكن نيست. | عين القضات، براى مريدان خود معلّم اخلاق و پير طريقت بود و برعكس وعاظ زمان خود و معلّمين اخلاق كه فقط در فروع دين و جزئيّات امور اخلاقى غرق بودند، به اصول اخلاقى توجّه داشت. مريدانش را به هدف اصلى زندگى توجّه مىداد و اين مسئله را گاه به اختصار و زمانى به تفصيل در مكتوباتش ذكر مىكرد. در اين نامهها، جنبهى اخلاقى بيشتر از هر مفهومى جلب نظر مىكند. وى، در پايان نامهها، بهقدر ميسور نكات اخلاقى دقيقى را يادآور مىشود و لزوم انجام آنها را تأكيد مىنمايد. هميشه به آخرت و سعادت ابدى انديشيدن، جهان را ناچيز انگاشتن، ترك تعلّق، يارى و معونت همنوعان، اصلاح اخلاقهاى ناستوده، تحريض به نماز و دعا و مناجات، صدقه و دعاى خير به همه بندگان خداى تعالى، از جمله مفاهيمى است كه در اين مورد به كار گرفته شده است. در هر مكتوب، ضمن نصيحت كلّى به ترك دنيا براى آخرت، دلبستگى به دنيا را ناپسند مىداند و آنها را از فريب و ناپايدارى دنيا برحذر مىدارد و توجه مريدان را به اصلاح برخى اخلاق ناپسند و افكار بيهوده جلب مىكند. وى معتقد بود كه اصلاح بشر بدون يارى حقّ ممكن نيست. | ||
از جمله دستورات اخلاقى كه در نامهها به مريدان داده است، يكى خدمت كردن به مردان الهى است، تشويق به انجام نماز، دعا در روز جمعه براى احوال قلبى و معنوى و يك روز در هفته روزه داشتن و در پايان اغلب مكاتيب، به احسان و صدقه و نيكى به مردم سفارش مىكند. هنگام بحث از علم معامله و اخلاق و سلوك، مطالب را به اختصار برگزار مىكند و سالك را به كتابهاى«قوت القلوب» ابوطالب مكّى | از جمله دستورات اخلاقى كه در نامهها به مريدان داده است، يكى خدمت كردن به مردان الهى است، تشويق به انجام نماز، دعا در روز جمعه براى احوال قلبى و معنوى و يك روز در هفته روزه داشتن و در پايان اغلب مكاتيب، به احسان و صدقه و نيكى به مردم سفارش مىكند. هنگام بحث از علم معامله و اخلاق و سلوك، مطالب را به اختصار برگزار مىكند و سالك را به كتابهاى«قوت القلوب» ابوطالب مكّى و «احياء العلوم» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزالى]] حواله مىكند. نثر مكتوبات بسيار ساده و بىتكلّف است و ذوق سرشار نويسنده، آن را از هر قيدى رهايى داده است و در واقع، نثرى است به زبان امروز؛ حتى در برخى موارد، سادهتر. نويسنده، تمام سعيش بر بيان حقايق بوده و به عالم الفاظ توجهى نداشته است. بسيارى از نامهها، با«بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز شدهاند. برخى از نامهها، با«و السّلام» پايان پذيرفتهاند و در برخى از آنها، بعد از«و السّلام»، جمله «و الحمد لله ربّ العالمين» نيز ذكر شده است و در بعضى ديگر از آنها بعد از جمله «و الحمد لله ربّ العالمين»، بر پيامبر و خاندانش درود فرستاده شده است. آيات و احاديث و اشعار فارسى و عربى فراوان، بهصورت تمثيل يا استشهاد و يا بهعنوان موضوع اصلى در آن به كار رفته و اين خود، نمايانگر احاطه نويسنده بر مفاهيم قرآنى و احاديث و تبحّر وى در علوم ادبى مىباشد و البته عين القضات، براى اين نامهها و نفوذ و تأثير آنها ارزش بسيارى قائل بوده است. | ||
در خلال نثر، از آيات و احاديث، بهصورتهاى گوناگون استفاده شده است. غالباً چند آيه يا حديث را در كنار هم به كار برده است. گاهى نيز جملات عربى به اول و آخر آيات اضافه كرده و در كنار آن، از ادبيّات عرب هم به ميزان بسيار بهره گرفته است؛ گاه، بهصورت تكواژهها و گاه، بهصورت تركيبات عربى. همچنين جملات دعايى نيز اغلب به عربى ذكر شدهاند؛ به همين سبب، فراوان، با نثر ملمع روبهرو هستيم. پارهاى لغات نادر و كمياب كه امروزه كمتر به كار مىروند و براى فهم آنها بايد به فرهنگها و لغتنامه مراجعه كرد، مورد استفاده واقع شده است. بخش اعظم اين لغات، عربى هستند، البته بايد يادآورى كرد كه اين اصطلاحات و لغات و تركيبات، اغلب، در مصطلحات و محاورات مردم آن روز معمول و جارى بوده است و اين امر، از فصاحت و بلاغت نامهها چيزى كم و يا فهم آن را مشكل نكرده است. | در خلال نثر، از آيات و احاديث، بهصورتهاى گوناگون استفاده شده است. غالباً چند آيه يا حديث را در كنار هم به كار برده است. گاهى نيز جملات عربى به اول و آخر آيات اضافه كرده و در كنار آن، از ادبيّات عرب هم به ميزان بسيار بهره گرفته است؛ گاه، بهصورت تكواژهها و گاه، بهصورت تركيبات عربى. همچنين جملات دعايى نيز اغلب به عربى ذكر شدهاند؛ به همين سبب، فراوان، با نثر ملمع روبهرو هستيم. پارهاى لغات نادر و كمياب كه امروزه كمتر به كار مىروند و براى فهم آنها بايد به فرهنگها و لغتنامه مراجعه كرد، مورد استفاده واقع شده است. بخش اعظم اين لغات، عربى هستند، البته بايد يادآورى كرد كه اين اصطلاحات و لغات و تركيبات، اغلب، در مصطلحات و محاورات مردم آن روز معمول و جارى بوده است و اين امر، از فصاحت و بلاغت نامهها چيزى كم و يا فهم آن را مشكل نكرده است. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
نكته قابل توجّه اينكه بعد از دقّت نظر و ارزيابى نامهها، به مواردى دست مىيابيم كه روشنگر سير تاريخ انديشه مردم اين سرزمين است كه در نامههاى او تجلّى پيدا كرده است. بهطور كلى، موضوعات مهمّى كه از نظر ديد تاريخى و اجتماعى در اين مكتوبات مىتواند حائز اهميّت باشد، چنين است: | نكته قابل توجّه اينكه بعد از دقّت نظر و ارزيابى نامهها، به مواردى دست مىيابيم كه روشنگر سير تاريخ انديشه مردم اين سرزمين است كه در نامههاى او تجلّى پيدا كرده است. بهطور كلى، موضوعات مهمّى كه از نظر ديد تاريخى و اجتماعى در اين مكتوبات مىتواند حائز اهميّت باشد، چنين است: | ||
1. سفارش به دورى از ظلم و ستم و توجّه به تهىدستان و مظلومان جامعه: «اى برادر عزيز! ايّدك الله بتوفيق طاعته، چندانكه توانى ظلم مكن و با ظالمان يكى مباش | 1. سفارش به دورى از ظلم و ستم و توجّه به تهىدستان و مظلومان جامعه: «اى برادر عزيز! ايّدك الله بتوفيق طاعته، چندانكه توانى ظلم مكن و با ظالمان يكى مباش و «اَلا لعنة الله على الظالمين» را فراموش مكن و تا مىتوانى راحتى به درويشان رسان»؛ | ||
2. پند و اندرز به كارگزاران: «اى عزيز! بدان كه در دنيا تو را كامل الدّوله مىخوانند، به اميد آنكه در ملكوت نيز فردا تو را همين لقب باشد»؛ | 2. پند و اندرز به كارگزاران: «اى عزيز! بدان كه در دنيا تو را كامل الدّوله مىخوانند، به اميد آنكه در ملكوت نيز فردا تو را همين لقب باشد»؛ |
ویرایش