پرش به محتوا

ديوان الحلاج: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «'
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
جز (جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «')
خط ۷۵: خط ۷۵:
حلاج، بر اثر تهذيب نفس و رياضتى كه در پيش مى‌گيرد، مورد عنايت و الهام واقع مى‌شود و حالى برايش فراهم مى‌آيد كه بيانش در قالب الفاظ عادى نمى‌گنجد و به ناچار از زبان رمز بهره مى‌گيرد. تعبير«انا الحق» كه وى آن را در شعر عرفانى گنجانيد، از جمله اين رمزهاست.
حلاج، بر اثر تهذيب نفس و رياضتى كه در پيش مى‌گيرد، مورد عنايت و الهام واقع مى‌شود و حالى برايش فراهم مى‌آيد كه بيانش در قالب الفاظ عادى نمى‌گنجد و به ناچار از زبان رمز بهره مى‌گيرد. تعبير«انا الحق» كه وى آن را در شعر عرفانى گنجانيد، از جمله اين رمزهاست.


وى، عبارت«اناالحق» را كه جنبه رمزى دارد، در اشعارش به كار مى‌برد و در باب گرايش توحيدى و بندگى به درگاه خداوند يكتا، براى غير خدا وجودى نمى‌شناسد و«وحدت وجود» را عنوان مى‌كند و در تبيين ارتباط خداوند با آفريده‌ها و خود، از حلول لاهوت در ناسوت؛ يعنى«وحدت حلولى» سخن مى‌گويد و چون جهان و خودش را مظهر تجلى ذات بارى تعالى مى‌داند، «وحدت تجلّى» را عنوان مى‌نمايد.
وى، عبارت«اناالحق» را كه جنبه رمزى دارد، در اشعارش به كار مى‌برد و در باب گرايش توحيدى و بندگى به درگاه خداوند يكتا، براى غير خدا وجودى نمى‌شناسد و«وحدت وجود» را عنوان مى‌كند و در تبيين ارتباط خداوند با آفريده‌ها و خود، از حلول لاهوت در ناسوت؛ يعنی «وحدت حلولى» سخن مى‌گويد و چون جهان و خودش را مظهر تجلى ذات بارى تعالى مى‌داند، «وحدت تجلّى» را عنوان مى‌نمايد.


حلاّج، نخستين شاعر صوفى است كه به تعبير«انا» به‌عنوان يك مفهوم خاص در شعر صوفيانه پرداخت و تلاش كرد بين ضمير متكلم«انا» و ضمير مخاطب«انت» پيوند برقرار سازد. پيوندى كه مشخصه‌ى برجسته‌ى شعر اوست و در سروده‌هايش موارد اين پيوند يا اتحاد و يگانگى را به شرح زير بيان مى‌كند:
حلاّج، نخستين شاعر صوفى است كه به تعبير«انا» به‌عنوان يك مفهوم خاص در شعر صوفيانه پرداخت و تلاش كرد بين ضمير متكلم«انا» و ضمير مخاطب«انت» پيوند برقرار سازد. پيوندى كه مشخصه‌ى برجسته‌ى شعر اوست و در سروده‌هايش موارد اين پيوند يا اتحاد و يگانگى را به شرح زير بيان مى‌كند:


1. حلاج براى خويش در برابر خداوند، وجودى مستقل نمى‌شناسد؛ ازاين‌رو، با كلماتى از قبيل ضمير منفصل«انا»، ضمير متصل فاعلى«تُ» و ياى متكلّم«ى»، اصل وحدت را مطرح مى‌كند.
1. حلاج براى خويش در برابر خداوند، وجودى مستقل نمى‌شناسد؛ ازاين‌رو، با كلماتى از قبيل ضمير منفصل«انا»، ضمير متصل فاعلی «تُ» و ياى متكلّم«ى»، اصل وحدت را مطرح مى‌كند.
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''انا مَن أهوى و مَن أهوى انا''|2=''نحنُ روحان حللنا بدنا''}}
{{ب|''انا مَن أهوى و مَن أهوى انا''|2=''نحنُ روحان حللنا بدنا''}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش