۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم(عج)'''، ترجمهاى است فارسى به قلم سيد محمدتقى آيتاللهى از اثر عربى حسين جاسم. | '''تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم(عج)'''، ترجمهاى است فارسى به قلم سيد محمدتقى آيتاللهى از اثر عربى حسين جاسم. | ||
اين كتاب پژوهشى است تحليلى و مستند به منابع كهن شيعى در بررسى زمينههاى تاريخى و محيطى غيبت صغراى امام زمان(عج). | اين كتاب پژوهشى است تحليلى و مستند به منابع كهن شيعى در بررسى زمينههاى تاريخى و محيطى غيبت صغراى امام زمان (عج). | ||
اين اثر در واقع مكمل كتاب «تشيع در مسير تاريخ» است كه تحليلى بر علل و موجبات پيدايش تشيع و سير تكوين آن در اسلام مىباشد. | اين اثر در واقع مكمل كتاب «تشيع در مسير تاريخ» است كه تحليلى بر علل و موجبات پيدايش تشيع و سير تكوين آن در اسلام مىباشد. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ارائه تصوير روشنى از سازمان مخفى وكالت كه با پيروانى در سراسر جهان اسلام، با اعتقاد به امامت معصوم(ع)، قادر به حفظ تماميت اسلام از گزند رويدادهاى روزگار شدهاند، باعث اهميت كتاب شده است. | ارائه تصوير روشنى از سازمان مخفى وكالت كه با پيروانى در سراسر جهان اسلام، با اعتقاد به امامت معصوم(ع)، قادر به حفظ تماميت اسلام از گزند رويدادهاى روزگار شدهاند، باعث اهميت كتاب شده است. | ||
اين كتاب، بىترديد از كاملترين آثار مرجع در زمينه غيبت امام زمان(عج) بشمار مىرود. | اين كتاب، بىترديد از كاملترين آثار مرجع در زمينه غيبت امام زمان (عج) بشمار مىرود. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
در فصل دوم، نقش امامان در فعاليتهاى مخفى و تأثير آن بر تكامل تدريجى غيبت بررسى شده است. | در فصل دوم، نقش امامان در فعاليتهاى مخفى و تأثير آن بر تكامل تدريجى غيبت بررسى شده است. | ||
نويسنده، معتقد است از شهادت امام حسين(ع) به بعد، امامان شيعه(ع) سياستى كموبيش انفعالى نسبت به خلفاى حاكم دنبال كردند؛ اما او اين امر را هرگز بدان معنى نمىداند كه ائمه(ع) حقوق امويان يا عباسيان را به خلافت، پذيرفته باشند، بلكه آنان معتقد بودند كه چون اين خاندان با ابزار طبيعى به قدرت رسيدهاند، سقوط ايشان نيز با اراده خداوند خواهد بود. | نويسنده، معتقد است از شهادت امام حسين (ع) به بعد، امامان شيعه(ع) سياستى كموبيش انفعالى نسبت به خلفاى حاكم دنبال كردند؛ اما او اين امر را هرگز بدان معنى نمىداند كه ائمه(ع) حقوق امويان يا عباسيان را به خلافت، پذيرفته باشند، بلكه آنان معتقد بودند كه چون اين خاندان با ابزار طبيعى به قدرت رسيدهاند، سقوط ايشان نيز با اراده خداوند خواهد بود. | ||
مؤلف، وادار شدن ائمه(ع) به تشكيل و گسترش سازمان مخفى وكالت را معلول اقامت اجبارى آنان در پايتخت و تحت نظر قرار گرفتن ايشان توسط حكام دانسته است. | مؤلف، وادار شدن ائمه(ع) به تشكيل و گسترش سازمان مخفى وكالت را معلول اقامت اجبارى آنان در پايتخت و تحت نظر قرار گرفتن ايشان توسط حكام دانسته است. |
ویرایش