۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
كتاب به زبان فارسى و در سال 1419ق نوشته شده است. | كتاب به زبان فارسى و در سال 1419ق نوشته شده است. | ||
انگيزه نگارنده، معرفى هر چه بيشتر امام زمان(عج) و نقل قضايايى است كه بتواند تأثير عملى و اخلاقى بر افراد داشته باشد. | انگيزه نگارنده، معرفى هر چه بيشتر امام زمان (عج) و نقل قضايايى است كه بتواند تأثير عملى و اخلاقى بر افراد داشته باشد. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
نويسنده در مقدمه، علت تشرف برخى از افراد به محضر امام(ع) و فوايد بازگو كردن اين قضايا را ذكر كرده و پس از بيان شرح حال مؤلف، به نكاتى پيرامون چگونگى نقل قضايا اشاره كرده است. | نويسنده در مقدمه، علت تشرف برخى از افراد به محضر امام(ع) و فوايد بازگو كردن اين قضايا را ذكر كرده و پس از بيان شرح حال مؤلف، به نكاتى پيرامون چگونگى نقل قضايا اشاره كرده است. | ||
در بخش اول، قضاياى كسانى كه در بيدارى به حضور امام زمان(ع) رسيدهاند، در دو بخش، نقل شده است: | در بخش اول، قضاياى كسانى كه در بيدارى به حضور امام زمان (ع) رسيدهاند، در دو بخش، نقل شده است: | ||
1- كسانى كه هنگام تشرف آن حضرت را شناختهاند؛ حاج شيخ محمد كوفى شوشترى، اسماعيل هرقلى، جعفر نعلبند اصفهانى، محمد بن عيسى بحرينى از جمله اين افراد مىباشند. | 1- كسانى كه هنگام تشرف آن حضرت را شناختهاند؛ حاج شيخ محمد كوفى شوشترى، اسماعيل هرقلى، جعفر نعلبند اصفهانى، محمد بن عيسى بحرينى از جمله اين افراد مىباشند. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
2- افرادى كه بعد از تشرف شناختهاند؛ مانند: سيد مهدى قزوينى، حاج ملا هاشم صلواتى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[شهيد ثانى]] و... | 2- افرادى كه بعد از تشرف شناختهاند؛ مانند: سيد مهدى قزوينى، حاج ملا هاشم صلواتى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[شهيد ثانى]] و... | ||
در جريان تشرف ملااحمد مقدس اردبيلى به نقل از يكى از شاگردان ايشان، چنين آمده است كه: شبى در صحن مقدس اميرالمؤمنين(ع)، مقدس اردبيلى را ديده كه به طرف حرم ميرفته و با اين كه در بسته بوده، باز شده و مقدس وارد گرديد است و مثل اينكه با كسى صحبت مىكند. بعد بيرون آمدن، به طرف مسجد جامع كوفه رفته و در محراب شهادت اميرالمؤمنين(ع)، با شخصى صحبت مىكند. | در جريان تشرف ملااحمد مقدس اردبيلى به نقل از يكى از شاگردان ايشان، چنين آمده است كه: شبى در صحن مقدس اميرالمؤمنين (ع)، مقدس اردبيلى را ديده كه به طرف حرم ميرفته و با اين كه در بسته بوده، باز شده و مقدس وارد گرديد است و مثل اينكه با كسى صحبت مىكند. بعد بيرون آمدن، به طرف مسجد جامع كوفه رفته و در محراب شهادت اميرالمؤمنين (ع)، با شخصى صحبت مىكند. | ||
اين شاگرد مىگويد: مقدس بعد از بيرون آمدن، متوجه من شد و بعد از اين كه ايشان را قسم دادم، به شرط اين كه تا زمانى كه ايشان زنده است، اين مسئله را به كسى نگويم، جريان را برايم اين گونه تعريف كرد كه: در حرم مطهر اميرالمؤمين(ع) از ايشان خواستم كه جواب سؤالاتم را بدهند، ايشان فرمودند: به مسجد كوفه برو و مسائلت را از قائم(عج) بپرس؛ زيرا امام زمان تو است. من نيز به مسجد رفته و آنها را از حضرت حجت پرسيدم. | اين شاگرد مىگويد: مقدس بعد از بيرون آمدن، متوجه من شد و بعد از اين كه ايشان را قسم دادم، به شرط اين كه تا زمانى كه ايشان زنده است، اين مسئله را به كسى نگويم، جريان را برايم اين گونه تعريف كرد كه: در حرم مطهر اميرالمؤمين (ع) از ايشان خواستم كه جواب سؤالاتم را بدهند، ايشان فرمودند: به مسجد كوفه برو و مسائلت را از قائم(عج) بپرس؛ زيرا امام زمان تو است. من نيز به مسجد رفته و آنها را از حضرت حجت پرسيدم. | ||
در دوم، قضاياى كسانى نقل شده است كه امام زمان(عج) را در حالت مكاشفه يا مشاهده زيارت كردهاند؛ از جمله: ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]]، [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]]، ميرزا مقيم قزوينى، محمدحسن مازندرانى و... | در دوم، قضاياى كسانى نقل شده است كه امام زمان (عج) را در حالت مكاشفه يا مشاهده زيارت كردهاند؛ از جمله: ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]]، [[حر عاملی، محمد بن حسن|شيخ حر عاملى]]، ميرزا مقيم قزوينى، محمدحسن مازندرانى و... | ||
نويسنده به اين نكته اشاره كرده است كه مكاشفه، حالتى است بين خواب و بيدارى و شخصى كه مكاشفه برايش اتفاق مىافتد، چيزهايى را مىبيند يا مىشنود كه مربوط به حواس ظاهرى نيست، بلكه به ادراكات روحى و معنوى او بر مىگردد. | نويسنده به اين نكته اشاره كرده است كه مكاشفه، حالتى است بين خواب و بيدارى و شخصى كه مكاشفه برايش اتفاق مىافتد، چيزهايى را مىبيند يا مىشنود كه مربوط به حواس ظاهرى نيست، بلكه به ادراكات روحى و معنوى او بر مىگردد. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
وى معتقد است، اين حالات غالبا نشان دهنده آن است كه شخص نسبت به چيزى كه در مكاشفه يا مشاهده ديده است، علاقه زيادى داشته و به خاطر انقطاع از ديگران و اطراف خود، چنين حالتى را به طور موقت يا دائم به دست آورده است. | وى معتقد است، اين حالات غالبا نشان دهنده آن است كه شخص نسبت به چيزى كه در مكاشفه يا مشاهده ديده است، علاقه زيادى داشته و به خاطر انقطاع از ديگران و اطراف خود، چنين حالتى را به طور موقت يا دائم به دست آورده است. | ||
در سوم، خواب كسانى كه در علام رؤيا به حضور امام زمان(عج) رسيدهاند، ذكر شده است. | در سوم، خواب كسانى كه در علام رؤيا به حضور امام زمان (عج) رسيدهاند، ذكر شده است. | ||
آنچه موجب اعتماد نويسنده به رؤياى اين افراد شده، جداى از شخصيت ايشان و قرائن موجود، توأم بودن خواب ايشان با معجزه يا امثال آن بوده است. برخى از اين افراد عبارتند از: ملا محمود علاقى، شيخ عبدالحسين حويزاوى، ملا محمد حسن قزوينى و... | آنچه موجب اعتماد نويسنده به رؤياى اين افراد شده، جداى از شخصيت ايشان و قرائن موجود، توأم بودن خواب ايشان با معجزه يا امثال آن بوده است. برخى از اين افراد عبارتند از: ملا محمود علاقى، شيخ عبدالحسين حويزاوى، ملا محمد حسن قزوينى و... | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
در چهارم، قضايايى ذكر شده است كه در آنها اشخاص متوجه نور يا صدا و يا عطر مبارك آن حضرت شدهاند؛ از جمله: شنيدن دعاى حضرت توسط [[ابنطاووس، علی بن موسی|سيد بن طاووس]]، مشاهده نور حضرت توسط زنى صالحه، استشمام عطر حضرت در سرداب مطهر، حكايت عطار بصراوى و... | در چهارم، قضايايى ذكر شده است كه در آنها اشخاص متوجه نور يا صدا و يا عطر مبارك آن حضرت شدهاند؛ از جمله: شنيدن دعاى حضرت توسط [[ابنطاووس، علی بن موسی|سيد بن طاووس]]، مشاهده نور حضرت توسط زنى صالحه، استشمام عطر حضرت در سرداب مطهر، حكايت عطار بصراوى و... | ||
در آخرين بخش، قضايايى ذكر شده است كه در آنها، اشخاص به ساحت مقدس امام زمان(عج) متوسل شده و از توسل خود به نتايجى رسيدهاند؛ مانند: توسل ملا محمود عراقى و امام جمعه تبريز، سيد محمد باقر شفتى، سيد عبدالرحيم خادم مسجد، آقا نجفى اصفهانى و... | در آخرين بخش، قضايايى ذكر شده است كه در آنها، اشخاص به ساحت مقدس امام زمان (عج) متوسل شده و از توسل خود به نتايجى رسيدهاند؛ مانند: توسل ملا محمود عراقى و امام جمعه تبريز، سيد محمد باقر شفتى، سيد عبدالرحيم خادم مسجد، آقا نجفى اصفهانى و... | ||
قضايا و اتفاقاتى كه در كتاب ذكر شده، بسيار آموزنده و تأثيرگذار بوده و توانسته است تا حدودى غرض مؤلف در اين زمينه را تأمين نمايد. | قضايا و اتفاقاتى كه در كتاب ذكر شده، بسيار آموزنده و تأثيرگذار بوده و توانسته است تا حدودى غرض مؤلف در اين زمينه را تأمين نمايد. |
ویرایش