۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در قرآن نيز خداوند به مؤمنان صالح وعده مىدهد كه حكومت آينده جهان از آن شما خواهد بود. نويسنده معتقد است اين پيشگويى، نوعى پيشگويى فراهم شدن پذيرش دين حق در سطح وسيع نيز مىباشد. | در قرآن نيز خداوند به مؤمنان صالح وعده مىدهد كه حكومت آينده جهان از آن شما خواهد بود. نويسنده معتقد است اين پيشگويى، نوعى پيشگويى فراهم شدن پذيرش دين حق در سطح وسيع نيز مىباشد. | ||
دوم به دنبال روشن كردن اين امر است كه به اعتقاد مسلمانان، نام آن منجى آسمانى كه همه ملل و اديان به ظهورش اعتقاد دارند، مهدى(عج) است و اولين شخصى كه او را با اين نام معرفى كرده، پيامبر(ص) مىباشد. | دوم به دنبال روشن كردن اين امر است كه به اعتقاد مسلمانان، نام آن منجى آسمانى كه همه ملل و اديان به ظهورش اعتقاد دارند، مهدى(عج) است و اولين شخصى كه او را با اين نام معرفى كرده، پيامبر (ص) مىباشد. | ||
عقيده به مهدى(عج) به عنوان زمامدار دادگستر آينده جهان، يك اعتقاد اسلامى مشترك بين فرقههاى مسلمان است و نويسنده ضمن اشاره به نامه تعدادى از علماى حجاز در پاسخ به فردى كنيايى در ارتباط با حضرت مهدى(عج)، تأكيد دارد كه اين نامه، اين مدعا را اثبات مىكند. | عقيده به مهدى(عج) به عنوان زمامدار دادگستر آينده جهان، يك اعتقاد اسلامى مشترك بين فرقههاى مسلمان است و نويسنده ضمن اشاره به نامه تعدادى از علماى حجاز در پاسخ به فردى كنيايى در ارتباط با حضرت مهدى(عج)، تأكيد دارد كه اين نامه، اين مدعا را اثبات مىكند. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
بررسى اين سابقه نشان مىدهد كه در طول تاريخ، همواره گروههاى سياسى مختلفى از عنوان «مهدى» سوء استفاده كردهاند؛ از جمله كيسانيه كه محمد بن حنفيه را مهدى مىدانستند، ناووسيه كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را مهدى ناميدند و فرقهاى كه به مهدى بودن امام هفتم(ع) معتقد شدند. | بررسى اين سابقه نشان مىدهد كه در طول تاريخ، همواره گروههاى سياسى مختلفى از عنوان «مهدى» سوء استفاده كردهاند؛ از جمله كيسانيه كه محمد بن حنفيه را مهدى مىدانستند، ناووسيه كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را مهدى ناميدند و فرقهاى كه به مهدى بودن امام هفتم(ع) معتقد شدند. | ||
بخشى از پرسشهاى از امامان (ع) در مورد مهدى(عج) نيز بيانگر حتميت امامت حضرت مهدى(عج) در فرهنگ مردم آن دوره است و نويسنده بر اين باور است كه قطعيت امامت آن حضرت، موجب ورود اين انديشه در عالم شعر و ادبيات شد و اشعار دعبل خزاعى و حافظ شيرازى، گوياى اين مطلب بوده و اين نمونهها نشان مىدهد كه ايشان، توسط شخص پيامبر(ص) بنيانگذارى شده است. | بخشى از پرسشهاى از امامان (ع) در مورد مهدى(عج) نيز بيانگر حتميت امامت حضرت مهدى(عج) در فرهنگ مردم آن دوره است و نويسنده بر اين باور است كه قطعيت امامت آن حضرت، موجب ورود اين انديشه در عالم شعر و ادبيات شد و اشعار دعبل خزاعى و حافظ شيرازى، گوياى اين مطلب بوده و اين نمونهها نشان مىدهد كه ايشان، توسط شخص پيامبر (ص) بنيانگذارى شده است. | ||
پنجم و ششم، موضوع مهدويت و حضرت مهدى(عج) را در منابع شيعى بررسى كرده است. | پنجم و ششم، موضوع مهدويت و حضرت مهدى(عج) را در منابع شيعى بررسى كرده است. | ||
نويسنده تأكيد دارد كه گفتار اهل بيت(ع) به عنوان مرجع رسمى امت بعد از پيامبر(ص)، بهترين و قوىترين دليل بر امامت حضرت مهدى(عج) است. | نويسنده تأكيد دارد كه گفتار اهل بيت(ع) به عنوان مرجع رسمى امت بعد از پيامبر (ص)، بهترين و قوىترين دليل بر امامت حضرت مهدى(عج) است. | ||
بخشى از گفتار آنان درباره تفسير آيات مربوط به حضرت مهدى(عج) است و اين روشن مىسازد كه در واقع، منظورِ آياتى كه از پيروزى و وراثت مؤمنان صالح بر زمين خبر دادهاند، حضرت مهدى(عج) و يارانش هستند و لحن آيات بيانگر پيروزى ايمان و عمل صالح در آينده جهان است. | بخشى از گفتار آنان درباره تفسير آيات مربوط به حضرت مهدى(عج) است و اين روشن مىسازد كه در واقع، منظورِ آياتى كه از پيروزى و وراثت مؤمنان صالح بر زمين خبر دادهاند، حضرت مهدى(عج) و يارانش هستند و لحن آيات بيانگر پيروزى ايمان و عمل صالح در آينده جهان است. | ||
بخش ديگرى از گفتار اهل بيت(عج) در مقام نقل سخنان پيامبر(ص)، در مورد حضرت مهدى(عج) است. اين مطلب بيانگر اهتمام آنان به مسأله مهدويت است تا گفتار پيامبر(ص) به فراموشى سپرده نشود. در اين روايات، رسول خدا(ص) به طور صريح، دوازدهمين جانشين خود را با نام «مهدى» معرفى كرده و تشكيك در امامت آن حضرت را روا ندانسته است. | بخش ديگرى از گفتار اهل بيت(عج) در مقام نقل سخنان پيامبر (ص)، در مورد حضرت مهدى(عج) است. اين مطلب بيانگر اهتمام آنان به مسأله مهدويت است تا گفتار پيامبر (ص) به فراموشى سپرده نشود. در اين روايات، رسول خدا(ص) به طور صريح، دوازدهمين جانشين خود را با نام «مهدى» معرفى كرده و تشكيك در امامت آن حضرت را روا ندانسته است. | ||
حضرت مهدى(عج) در منابع اهل سنت، در هفتم و هشتم مورد بررسى قرار گرفته است. | حضرت مهدى(عج) در منابع اهل سنت، در هفتم و هشتم مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
نويسنده مضمون روايات اهل سنت درباره حضرت مهدى(عج) را به چند بخش تقسيم كرده است. در بعضى از آنها آمده است كه پيامبر(ص) فرمود: جانشينان من دوازده نفر بوده و همگى از قريش و از بنىهاشم هستند. | نويسنده مضمون روايات اهل سنت درباره حضرت مهدى(عج) را به چند بخش تقسيم كرده است. در بعضى از آنها آمده است كه پيامبر (ص) فرمود: جانشينان من دوازده نفر بوده و همگى از قريش و از بنىهاشم هستند. | ||
با چشمپوشى از ديگر سخنان آن حضرت در مورد خلفاى بعد از خود، ويژگىهاى ياد شده در اين روايات، جز بر امامان شيعه قابل انتطباق نيست؛ زيرا افرادى كه بعد از پيامبر(ص) به خلافت رسيدند، بيش از دوازده نفر مىشوند، علاوه بر اينكه خلفاى اموى به خاطر ظلم و جنايت فراوان، شايستگى خلافت از پيامبر(ص) را نداشتند. | با چشمپوشى از ديگر سخنان آن حضرت در مورد خلفاى بعد از خود، ويژگىهاى ياد شده در اين روايات، جز بر امامان شيعه قابل انتطباق نيست؛ زيرا افرادى كه بعد از پيامبر (ص) به خلافت رسيدند، بيش از دوازده نفر مىشوند، علاوه بر اينكه خلفاى اموى به خاطر ظلم و جنايت فراوان، شايستگى خلافت از پيامبر (ص) را نداشتند. | ||
بخشى ديگرى از اين روايات، نام دوازدهمين جانشين پيامبر(ص) را «مهدى» ذكر مىكنند، چنانچه بخش ديگر آنها، حاكى از اين است كه حضرت مهدى(عج) از عترت پيامبر(ص) و از فرزندان امام حسين (ع) مىباشد. | بخشى ديگرى از اين روايات، نام دوازدهمين جانشين پيامبر (ص) را «مهدى» ذكر مىكنند، چنانچه بخش ديگر آنها، حاكى از اين است كه حضرت مهدى(عج) از عترت پيامبر (ص) و از فرزندان امام حسين (ع) مىباشد. | ||
نويسنده در نهم، به دنبال اثبات اين حقيقت است كه حضرت مهدى(عج) يك واقعيت موجود بوده و براى حصول اطمينان بيشتر به امامت ايشان، لازم است به بررسى اين مسأله پرداخته شود كه افرادى از خواص شيعه، قبل از غيبت كبرى و بعد از آن، آن حضرت را ديدهاند. | نويسنده در نهم، به دنبال اثبات اين حقيقت است كه حضرت مهدى(عج) يك واقعيت موجود بوده و براى حصول اطمينان بيشتر به امامت ايشان، لازم است به بررسى اين مسأله پرداخته شود كه افرادى از خواص شيعه، قبل از غيبت كبرى و بعد از آن، آن حضرت را ديدهاند. | ||
دهم، امكان طول عمر آن حضرت را مورد بررسى قرار داده است. نويسنده معتقد است هيچ ترديدى نيست كه حضرت مهدى(عج) مىتواند؛ از جمله افراد استثنايى باشد كه هميشه در ميان انواع موجودات جهان وجود دارند و از جمله دراز عمرهاى تاريخ همانند حضرت نوح(ع) باشد. علاوه بر آن، ترديدى نيست كه خداوند مىتواند خارج از محدوده قوانين طبيعى، به كسى عمر طولانى يا جاودانه ببخشد؛ چنانكه به حضرت خضر(ع) تا نفخ صور عنايت كرده است. | دهم، امكان طول عمر آن حضرت را مورد بررسى قرار داده است. نويسنده معتقد است هيچ ترديدى نيست كه حضرت مهدى(عج) مىتواند؛ از جمله افراد استثنايى باشد كه هميشه در ميان انواع موجودات جهان وجود دارند و از جمله دراز عمرهاى تاريخ همانند حضرت نوح(ع) باشد. علاوه بر آن، ترديدى نيست كه خداوند مىتواند خارج از محدوده قوانين طبيعى، به كسى عمر طولانى يا جاودانه ببخشد؛ چنانكه به حضرت خضر (ع) تا نفخ صور عنايت كرده است. | ||
يازدهم، فلسفه غيبت آن حضرت را در امور زير خلاصه كرده و مورد بررسى قرار داده است: | يازدهم، فلسفه غيبت آن حضرت را در امور زير خلاصه كرده و مورد بررسى قرار داده است: |
ویرایش