۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
مباحث سوم تا ششم كتاب به ظلمها، افترائات و تهمتهايى كه به شيعه وارد شده اختصاص يافته است. بحث سوم در باره اشاره به پارهاى از ظلم و ستمهايى است كه بر اهل بيت(ع) و شيعيان آنان در حكومتهاى اسلامى واقع شده است <ref>همان، ص 71 - 86</ref>. | مباحث سوم تا ششم كتاب به ظلمها، افترائات و تهمتهايى كه به شيعه وارد شده اختصاص يافته است. بحث سوم در باره اشاره به پارهاى از ظلم و ستمهايى است كه بر اهل بيت(ع) و شيعيان آنان در حكومتهاى اسلامى واقع شده است <ref>همان، ص 71 - 86</ref>. | ||
مطلب چهارم، پيرامون بىانصافى گروهى از افراد نسبت به شيعيان اهل بيت(ع) است. اين مطلب از چند جهت بررسى شده است. از جمله بىانصافىهاى آن گروه اين است كه احوال شيعه امامى اثناعشرى را با مذاهب باطله و قبيح، مانند غلات، سبئيه و امثال اينها و يا مذاهب ساختگى كه اصلاً وجود ندارند در هم آميختهاند؛ ديگر اينكه احوال و خصوصيات شيعه را بيشتر برخلاف آنچه كه هست و بر طبق تمايلات و هواهاى نفسانى و غرضورزى نگاشتهاند و تهمتها و نسبتهاى باطله بسيارى را به شيعه نسبت دادهاند <ref>همان، ص 87 - 102</ref>. همچنين بحث پنجم در باره ستم فراوان بر اميرالمؤمنين على(ع) و فاطمه زهرا(س) و ائمه اطهار(ع) است. | مطلب چهارم، پيرامون بىانصافى گروهى از افراد نسبت به شيعيان اهل بيت(ع) است. اين مطلب از چند جهت بررسى شده است. از جمله بىانصافىهاى آن گروه اين است كه احوال شيعه امامى اثناعشرى را با مذاهب باطله و قبيح، مانند غلات، سبئيه و امثال اينها و يا مذاهب ساختگى كه اصلاً وجود ندارند در هم آميختهاند؛ ديگر اينكه احوال و خصوصيات شيعه را بيشتر برخلاف آنچه كه هست و بر طبق تمايلات و هواهاى نفسانى و غرضورزى نگاشتهاند و تهمتها و نسبتهاى باطله بسيارى را به شيعه نسبت دادهاند <ref>همان، ص 87 - 102</ref>. همچنين بحث پنجم در باره ستم فراوان بر اميرالمؤمنين على(ع) و فاطمه زهرا(س) و ائمه اطهار (ع) است. | ||
يكى از ستمهايى كه عموماً بر خاندان پيغمبر(ص) شده است اين است كه هرگاه كسى دهن را به بيان فضيلت يا مزيتى كه آنان داشتند مىگشود، چهرهها دگرگون مىشد و سينهها بهجوش مىآمدند و اگر كسى روايتى را از اين قبيل نقل مىنمود او را به دروغگويى و غلو متهم مىكردند و اگر به آنچه در فضيلت و مناقب اهل بيت(ع) نقل شده استدلال مىكرد، در درجه اول سند آن را از او مىخواستند. اگر صحيح هم بود و دلالتش بر معنى آشكار بود با تأويلات دور از دلالت روايت و توضيحات ضعيف، در تأويل آن روايت، مىكوشيدند <ref>همان، ص 103 - 112</ref>. | يكى از ستمهايى كه عموماً بر خاندان پيغمبر (ص) شده است اين است كه هرگاه كسى دهن را به بيان فضيلت يا مزيتى كه آنان داشتند مىگشود، چهرهها دگرگون مىشد و سينهها بهجوش مىآمدند و اگر كسى روايتى را از اين قبيل نقل مىنمود او را به دروغگويى و غلو متهم مىكردند و اگر به آنچه در فضيلت و مناقب اهل بيت(ع) نقل شده استدلال مىكرد، در درجه اول سند آن را از او مىخواستند. اگر صحيح هم بود و دلالتش بر معنى آشكار بود با تأويلات دور از دلالت روايت و توضيحات ضعيف، در تأويل آن روايت، مىكوشيدند <ref>همان، ص 103 - 112</ref>. | ||
ششمين بحث كتاب در باره تهمتهايى است كه به شيعيان زده و آنان را به ناسزاگويى، دروغپردازى، بدعتگذارى و بالاتر از اين نسبت دادهاند؛ گفتههاى [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، مصطفى صادق رافعى و احمد امين بهعنوان نمونه ذكر شده است <ref>همان، ص 113 - 120</ref>. | ششمين بحث كتاب در باره تهمتهايى است كه به شيعيان زده و آنان را به ناسزاگويى، دروغپردازى، بدعتگذارى و بالاتر از اين نسبت دادهاند؛ گفتههاى [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، مصطفى صادق رافعى و احمد امين بهعنوان نمونه ذكر شده است <ref>همان، ص 113 - 120</ref>. |
ویرایش