پرش به محتوا

أخلاق النبي صلی‌الله‌عليه‌و‌آله و أهل‌بيته عليهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن ('
جز (جایگزینی متن - 'ر(' به 'ر (')
جز (جایگزینی متن - 'ن(' به 'ن (')
خط ۲۸: خط ۲۸:
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|مهر امیرالمومنین(علیه السلام)
|data-type='publisher'|مهر امیرالمومنین (علیه السلام)
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
خط ۶۰: خط ۶۰:
در ادامه، اخلاق و صفات ويژه رسول خدا(ص) از زبان اميرالمؤمنين نقل شده است كه مى‌فرمودند: «هرگز پيغمبر (ص) با كسى مصافحه نكرد كه دستش را از دست او بيرون كشد تا اينكه آن كس دستش را بيرون كشد و هيچ كس براى كارى يا سخنى با او روبرو نمى‌شد كه حضرت از او جدا شود جز آنكه اول آن كس جدا گردد و هر كس كه با او در سخن منازعه مى‌كرد و ساكت نمى‌شد حضرت زود ساكت مى‌گشت. و هرگز ديده نشد كه پاهايش را جلوى همنشينى دراز نمايد و هيچ‌گاه بين دو چيز مخير نمى‌شد جز اينكه سخت‌ترين را انتخاب مى‌نمود و اگر به او ستمى مى‌شد استمداد نمى‌خواست مگر در جايى كه يكى از احكام خدا مورد هتك قرار مى‌گرفت كه در اين هنگام نيز خشمش براى خداى (تبارك و تعالى) بود و تا دم مرگ هرگز در موقع غذا خوردن تكيه نكرد و هيچ درخواستى از او نشد كه در جواب «نه» بگويد و هرگز حاجتمندى را جز با حاجت روا يا با سخن نرم رد ننمود» (همان، ص20).
در ادامه، اخلاق و صفات ويژه رسول خدا(ص) از زبان اميرالمؤمنين نقل شده است كه مى‌فرمودند: «هرگز پيغمبر (ص) با كسى مصافحه نكرد كه دستش را از دست او بيرون كشد تا اينكه آن كس دستش را بيرون كشد و هيچ كس براى كارى يا سخنى با او روبرو نمى‌شد كه حضرت از او جدا شود جز آنكه اول آن كس جدا گردد و هر كس كه با او در سخن منازعه مى‌كرد و ساكت نمى‌شد حضرت زود ساكت مى‌گشت. و هرگز ديده نشد كه پاهايش را جلوى همنشينى دراز نمايد و هيچ‌گاه بين دو چيز مخير نمى‌شد جز اينكه سخت‌ترين را انتخاب مى‌نمود و اگر به او ستمى مى‌شد استمداد نمى‌خواست مگر در جايى كه يكى از احكام خدا مورد هتك قرار مى‌گرفت كه در اين هنگام نيز خشمش براى خداى (تبارك و تعالى) بود و تا دم مرگ هرگز در موقع غذا خوردن تكيه نكرد و هيچ درخواستى از او نشد كه در جواب «نه» بگويد و هرگز حاجتمندى را جز با حاجت روا يا با سخن نرم رد ننمود» (همان، ص20).


نويسنده در فصل بعدى كه درباره اميرالمؤمنين على(ع) است، اشاره مى‌كند كه اخلاق آنحضرت همانند پيامبر (ص) بود. سپس سخنانى از آنحضرت را كه درباره دعوت به مكارم اخلاق است، بيان مى‌كند كه در ميان وصاياى ايشان، وصيت به فرزند بزرگشان، امام حسن(ع) حاوى نكات اخلاقى بسيار والايى است: «فرزندم، سفارشم را درياب، و خود را مقياس و ميزانى ميان خود و ديگران ساز، آنچه براى خودت دوست دارى براى ديگرى نيز دوست بدار، و آنچه را كه براى خودت خوش ندارى براى او نيز ناخوش دار، و ستم مكن چونان كه خوش ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن، همان‌طور كه دوست دارى به تو نيكى شود، و از مردم براى خود آن را بپسند كه در حقّ آنان از خود مى‌پسندى، و آنچه بر خود نمى‌پسندى بر ديگران نيز ناپسند دار و آنچه را ندانى مگو، هرچند كه آنچه كه مى‌دانى كم باشد، و از آن سخن كه دوست ندارى به تو گويند صرف نظر كن، و بدان و آگاه باش كه خودپسندى مخالف هوشيارى و آگاهى است و آفت و بلاى عقلها، پس وقتى كه به هدفت نائل شدى بيش از ديگران در پيشگاه خداوند فروتنى كن...» در ادامه، هفت نكته از اين روايت استفاده شده است (همان، ص43-44).
نويسنده در فصل بعدى كه درباره اميرالمؤمنين على(ع) است، اشاره مى‌كند كه اخلاق آنحضرت همانند پيامبر (ص) بود. سپس سخنانى از آنحضرت را كه درباره دعوت به مكارم اخلاق است، بيان مى‌كند كه در ميان وصاياى ايشان، وصيت به فرزند بزرگشان، امام حسن (ع) حاوى نكات اخلاقى بسيار والايى است: «فرزندم، سفارشم را درياب، و خود را مقياس و ميزانى ميان خود و ديگران ساز، آنچه براى خودت دوست دارى براى ديگرى نيز دوست بدار، و آنچه را كه براى خودت خوش ندارى براى او نيز ناخوش دار، و ستم مكن چونان كه خوش ندارى بر تو ستم رود، و نيكى كن، همان‌طور كه دوست دارى به تو نيكى شود، و از مردم براى خود آن را بپسند كه در حقّ آنان از خود مى‌پسندى، و آنچه بر خود نمى‌پسندى بر ديگران نيز ناپسند دار و آنچه را ندانى مگو، هرچند كه آنچه كه مى‌دانى كم باشد، و از آن سخن كه دوست ندارى به تو گويند صرف نظر كن، و بدان و آگاه باش كه خودپسندى مخالف هوشيارى و آگاهى است و آفت و بلاى عقلها، پس وقتى كه به هدفت نائل شدى بيش از ديگران در پيشگاه خداوند فروتنى كن...» در ادامه، هفت نكته از اين روايت استفاده شده است (همان، ص43-44).


در ادامه وصيت امام على به فرزندشان امام حسين(ع) نقل شده است كه او را به تقواى الهى و گفتار حق در حال رضا و غضب، و عدالت درباره دوست و دشمن سفارش مى‌نمايد كه شارح محترم نيز از اين حديث، شش نكته برداشت كرده و به اختصار به آنها مى‌پردازد (همان، ص45).
در ادامه وصيت امام على به فرزندشان امام حسين (ع) نقل شده است كه او را به تقواى الهى و گفتار حق در حال رضا و غضب، و عدالت درباره دوست و دشمن سفارش مى‌نمايد كه شارح محترم نيز از اين حديث، شش نكته برداشت كرده و به اختصار به آنها مى‌پردازد (همان، ص45).


در ادامه از وصيت [[امام على(ع)]] به حارث همدانى مطلبى را نقل مى‌كند و سپس مكارم اخلاق آنحضرت را در حلم، تواضع، صراحت و صداقت، ايثار، منع از تفاخر، مواسات با فقراء، برادرى، همچنين صورت‌هايى از زهد در زندگى ايشان را بيان مى‌كند (همان، ص47-65).
در ادامه از وصيت [[امام على(ع)]] به حارث همدانى مطلبى را نقل مى‌كند و سپس مكارم اخلاق آنحضرت را در حلم، تواضع، صراحت و صداقت، ايثار، منع از تفاخر، مواسات با فقراء، برادرى، همچنين صورت‌هايى از زهد در زندگى ايشان را بيان مى‌كند (همان، ص47-65).
خط ۷۰: خط ۷۰:
قرشى در ادامه از نيكى حضرت زهرا(س) به فقراء، عفاف و حجاب ايشان، جايگاه ايشان در يارى امام خويش، خطبه تاريخى ايشان، وصاياى وى سخن به ميان آورده است (همان، ص72-81).
قرشى در ادامه از نيكى حضرت زهرا(س) به فقراء، عفاف و حجاب ايشان، جايگاه ايشان در يارى امام خويش، خطبه تاريخى ايشان، وصاياى وى سخن به ميان آورده است (همان، ص72-81).


نويسنده درباره زندگى حضرت امام حسن(ع) در ده عنوان به كرامات اخلاقى ايشان، با استفاده از روايات و سيره آنحضرت، اشاره كرده است. درباره زندگى امام حسين(ع) نيز به سجاياى اخلاقى وى اشاره مى‌كند و در پايان از شجاعتشان سخن به ميان مى‌آورد (همان، ص85-115).
نويسنده درباره زندگى حضرت امام حسن (ع) در ده عنوان به كرامات اخلاقى ايشان، با استفاده از روايات و سيره آنحضرت، اشاره كرده است. درباره زندگى امام حسين (ع) نيز به سجاياى اخلاقى وى اشاره مى‌كند و در پايان از شجاعتشان سخن به ميان مى‌آورد (همان، ص85-115).


درباره [[امام سجاد(ع)]] نيز در ده عنوان تنها به صفات اخلاقى ايشان اشاره شده و در انتها چند دعا و مناجات از آنحضرت آورده شده است (همان، ص121-141).  
درباره [[امام سجاد(ع)]] نيز در ده عنوان تنها به صفات اخلاقى ايشان اشاره شده و در انتها چند دعا و مناجات از آنحضرت آورده شده است (همان، ص121-141).  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش