۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
جز (جایگزینی متن - 'ن«' به 'ن «') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
بخش دوّم، جدولى است كه در آن رئوس مطالب ذكر شده است. در رسالات فلسفى يونان ابتداى هر رساله بخشى تحت عنوان رئوس و مسائل مىآمده است. اين قسمت احتمالاً برگرفته از تفسير فرفوريوس بر آراء افلاطون است، چرا كه عنوان يونانى اثر فرفوريوس همان رئوس و مسائل است و در متن اثولوجيا نيز رئوس المسائل ترجمه شده است. | بخش دوّم، جدولى است كه در آن رئوس مطالب ذكر شده است. در رسالات فلسفى يونان ابتداى هر رساله بخشى تحت عنوان رئوس و مسائل مىآمده است. اين قسمت احتمالاً برگرفته از تفسير فرفوريوس بر آراء افلاطون است، چرا كه عنوان يونانى اثر فرفوريوس همان رئوس و مسائل است و در متن اثولوجيا نيز رئوس المسائل ترجمه شده است. | ||
عبد الرحمن بدوى اشاره مىكند كه علاوه بر مطلب بالا، آغاز اثولوجيا نيز با | عبد الرحمن بدوى اشاره مىكند كه علاوه بر مطلب بالا، آغاز اثولوجيا نيز با عنوان «تفسير فرفوريوس الصورى»، با توجه به متن رئوس مطالب آشكار مىسازد كه اين بخش از آن فرفوريوس است و شامل صدو چهل و دو مسئله است. لازم به ذكر است كه اين رئوس ريشه در نهگانههاى افلوطين دارند و از نهگانههاى چهارم قسمت چهارم برگرفته شدهاند. اين مسائل، پرسشهايى پيرامون نفس هستند؛ نه عناوينى كه به صورت گزارههاى خبرى بيان شده باشند. افلوطين آنها را به صورت پرسش مطرح كرده است، پس مىبايد رئوس مسائل مطرح شده در رساله اثولوجيا باشند نه در رسالات ديگرى كه تحت عنوان افلوطين به زبان عربى مىشناسيم. هدف نهايى از آوردن رئوس مسائل، خلاصه كردن مباحث مطرح شده در متن اثولوجيا بوده است نه اينكه صرفاً به عنوان معرّفى يا مقدّمهاى براى آنها باشد؛ از همين روى به صورت پرسش و بحث مطرح شده است و نيز از همين روى ترجمههاى موجود در متن اثولوجيا از عبارات مشابه در نهگانه چهارم طولانىتر از ترجمه همان عبارات در رئوس مسائل است، چرا كه متن اثولوجيا همان پرسشها را به طور مفصّل مطرح كرده و پاسخ داده است. رئوس مسائل همان مسائل و مباحث موجود در اثولوجيا را به صورت غير مستقيم بيان مىكنند. امّا صرف نظر از اين نگاه كلى، مهمترين مسئله فلسفى را كه به طور ويژه مىتوان در رئوس مسائل يافت، عبارت است از اينكه مفهوم جهل فراتر از مفهوم معرفت عنوان شده است(مسئله 16 و 117). در مسئله 44 جاودانگى و زمان، دو ويژگى عقل و نفس مطرح شدهاند؛ اين تصوّر به خوبى با تصوّر خدا كه فراتر از جاودانگى و نفس و خالق هر دو است مرتبط مىباشد كه در متن اثولوجيا نيز بدان اشاره شده است. | ||
بخش سوّم، متن اثولوجيا است. اين متن، مشتمل بر ده ميمر است و در بعضى ميمرها عناوين فرعى نيز ديده مىشود. ميمر نخست در باره نفس است و عنوانى فرعى دارد با نام كلامى شبيه به رمز در باب نفس كلّى. در اين ميمر بيان مىشود كه نفس جرم ندارد و فساد و تباهى را در آن راهى نيست؛ همچنين چگونگى تنزّل از عالم عقلى به عالم حسّى تبيين مىگردد كه نفس همان عقل متصوّر به صورت شوق است كه محصور در جسم نيست، بلكه گاهى در جسم است و گاهى در خارج از جسم و به همين جهت نفس، مشتاق سلوك است. وى در توضيح مطلب به يكى از مكاشفات خود اشاره كرده و مىفرمايد: در خلوتى به توجّه نشسته بودم كه ناگاه از بدن خود خلع شده و خود را به صورت جوهر مجرّد نورانى مشاهده نمودم، پس من يكپارچه علم و عالم و معلوم بودم و در ذات خود حسن و بهاء و ضياء را مىديدم، پس دانستم كه جزيى از اجزاى حيات فعّاله هستم. ميمر دوّم با پرسش از رجعت نفس به عقل و اينكه چه چيزى را در آنجا به خاطر مىآورد، آغاز مىشود. ميمر سوّم با ماهيّت جوهر نفس آغاز مىشود. ميمر چهارم، در شرف عالم عقل و حسن اوست. ميمر پنجم در باب ذكر بارى، آنچه كه ابداع كرده و حال اشياء نزد اوست. ميمر ششم در باب كواكب است. ميمر هفتم در باب نفس شريفه است. ميمر هشتم در باب صفت آتش است. اين ميمر عنوانى فرعى نيز دارد با نام«در باب قوّه و فعل». ميمر نهم در باب نفس ناطقه و اينكه مرگ و فناء در آن راه ندارد، است. اين ميمر عنوانى فرعى نيز دارد كه بابى از نوادر است. ميمر دهم در باب علّت اولى و اشيايى است كه از او ابداع مىشوند. اين ميمر سه عنوان فرعى دارد: بابى در باره نوادر، بابى در باره انسان عقلى و انسان حسّى، بابى در باره عالم عقلى. | بخش سوّم، متن اثولوجيا است. اين متن، مشتمل بر ده ميمر است و در بعضى ميمرها عناوين فرعى نيز ديده مىشود. ميمر نخست در باره نفس است و عنوانى فرعى دارد با نام كلامى شبيه به رمز در باب نفس كلّى. در اين ميمر بيان مىشود كه نفس جرم ندارد و فساد و تباهى را در آن راهى نيست؛ همچنين چگونگى تنزّل از عالم عقلى به عالم حسّى تبيين مىگردد كه نفس همان عقل متصوّر به صورت شوق است كه محصور در جسم نيست، بلكه گاهى در جسم است و گاهى در خارج از جسم و به همين جهت نفس، مشتاق سلوك است. وى در توضيح مطلب به يكى از مكاشفات خود اشاره كرده و مىفرمايد: در خلوتى به توجّه نشسته بودم كه ناگاه از بدن خود خلع شده و خود را به صورت جوهر مجرّد نورانى مشاهده نمودم، پس من يكپارچه علم و عالم و معلوم بودم و در ذات خود حسن و بهاء و ضياء را مىديدم، پس دانستم كه جزيى از اجزاى حيات فعّاله هستم. ميمر دوّم با پرسش از رجعت نفس به عقل و اينكه چه چيزى را در آنجا به خاطر مىآورد، آغاز مىشود. ميمر سوّم با ماهيّت جوهر نفس آغاز مىشود. ميمر چهارم، در شرف عالم عقل و حسن اوست. ميمر پنجم در باب ذكر بارى، آنچه كه ابداع كرده و حال اشياء نزد اوست. ميمر ششم در باب كواكب است. ميمر هفتم در باب نفس شريفه است. ميمر هشتم در باب صفت آتش است. اين ميمر عنوانى فرعى نيز دارد با نام«در باب قوّه و فعل». ميمر نهم در باب نفس ناطقه و اينكه مرگ و فناء در آن راه ندارد، است. اين ميمر عنوانى فرعى نيز دارد كه بابى از نوادر است. ميمر دهم در باب علّت اولى و اشيايى است كه از او ابداع مىشوند. اين ميمر سه عنوان فرعى دارد: بابى در باره نوادر، بابى در باره انسان عقلى و انسان حسّى، بابى در باره عالم عقلى. |
ویرایش