۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> بندانگشتی|الرسائل الصوفية {| class="wikitable aboutBookTable"...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مترجم اثر در مقدمه از افکار و اندیشههای سهروردی بهعنوان یک فکر زنده و اصیل یاد کرده که به زبان اشاره و کنایه بیان شده است. وی هدف این مقالات را تربیت روحی سالک و انتقال از ظلمت بهسوی نور در راهی میداند که او را بهتدریج بهسوی عالم ملکوت بالا میبرد<ref>ر.ک: مقدمه، ص15-10<ref | مترجم اثر در مقدمه از افکار و اندیشههای سهروردی بهعنوان یک فکر زنده و اصیل یاد کرده که به زبان اشاره و کنایه بیان شده است. وی هدف این مقالات را تربیت روحی سالک و انتقال از ظلمت بهسوی نور در راهی میداند که او را بهتدریج بهسوی عالم ملکوت بالا میبرد<ref>ر.ک: مقدمه، ص15-10</ref>. | ||
مترجم در مقدمه از سیزده مقاله سهروردی یاد میکند که البته آنچه در این اثر ذکر شده پنج رساله است که به ترتیب عبارتند از: | مترجم در مقدمه از سیزده مقاله سهروردی یاد میکند که البته آنچه در این اثر ذکر شده پنج رساله است که به ترتیب عبارتند از: | ||
# لغة موران: در این رساله، به درخواست دوسـتى، قواعد و شیوه سلوک صوفی به زبان داستان در دوازده فصل تنظیم شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص143 <ref | # لغة موران: در این رساله، به درخواست دوسـتى، قواعد و شیوه سلوک صوفی به زبان داستان در دوازده فصل تنظیم شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص143</ref>. در فصل نخست چند مور به صحرا مىروند و به هنگام صبح قطرات ژاله را مشاهده میکنند و در حال بحثند که از زمین است یا از آسمان؛ در این هنگام آفـتاب مـىتابد و قطرههاى ژاله تبخیر مىشود. در فصول بعدى نیز داستانهایى درباره چند لاکپشت، مرغان حضرت سلیمان، جام گیتىنماى کیخسرو، امکان رؤیت ملوک جن، دشمنى خفاشان و حربا، ملاقات هدهد و یومان، پادشاه و طاووس و... آمده است<ref> مرادخانی، زهرا، ص51</ref>. | ||
# صفیر سیمرغ: این رساله در احوال اخوان عزلت و تجرد است که در یک مـقدمه و دو قـسم سامان یافته است. در این رساله از آیات قرآنى بسیار و سخنان بزرگان تصوف، بهویژه حلاج، بهره گرفته شده است و گزیدهاى است استادانه از اصول تصوف و مـراتب وصـول بـه حق<ref> ر.ک: همان، ص52<ref | # صفیر سیمرغ: این رساله در احوال اخوان عزلت و تجرد است که در یک مـقدمه و دو قـسم سامان یافته است. در این رساله از آیات قرآنى بسیار و سخنان بزرگان تصوف، بهویژه حلاج، بهره گرفته شده است و گزیدهاى است استادانه از اصول تصوف و مـراتب وصـول بـه حق<ref> ر.ک: همان، ص52</ref>. سهروردی مقاله را با مقدمهای از «سیمرغ صوفی» که کنایه از روحالقدس است و معارف را بر قلب سالک جداشده از عالم محسوسات افاضه میکند<ref> ر.ک: متن کتاب، ص177</ref>. | ||
# الغربة الغربية: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند<ref> عباسی، محمود و دیگران، ص185 <ref | # الغربة الغربية: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند<ref> عباسی، محمود و دیگران، ص185</ref>. فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربية همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است<ref>همان؛ مرادخانی، زهرا، ص47</ref>. | ||
# كلمات ذوقية و نكتات شوقية: رسالهاى است از کلمات و سخنان ذوقى شیخ اشراق که به درخواست برخى از اخوان تجرید به نـگارش درآمـده است. شیخ در این کلمات، با عباراتى کوتاه، لطایف و رموز و اشاراتى را در هر بند مـطرح کرده و دسـتورات و توصیههایى را براى اهل سیروسلوک بیان داشته اسـت. او پیرامـون مـباحثى چون حب وطن، مقامات اهل تجرید و حـالات مـشایخى چون بایزید بسطامى و حلاج و دیگران سخن گفته و پس از آن به بیان چگونگى حل طلسم بـشرى و ارتـقا از هبوط اشباح به شرف ارواح پرداخـته است<ref>همان؛ متن کتاب، ص118-117 <ref | # كلمات ذوقية و نكتات شوقية: رسالهاى است از کلمات و سخنان ذوقى شیخ اشراق که به درخواست برخى از اخوان تجرید به نـگارش درآمـده است. شیخ در این کلمات، با عباراتى کوتاه، لطایف و رموز و اشاراتى را در هر بند مـطرح کرده و دسـتورات و توصیههایى را براى اهل سیروسلوک بیان داشته اسـت. او پیرامـون مـباحثى چون حب وطن، مقامات اهل تجرید و حـالات مـشایخى چون بایزید بسطامى و حلاج و دیگران سخن گفته و پس از آن به بیان چگونگى حل طلسم بـشرى و ارتـقا از هبوط اشباح به شرف ارواح پرداخـته است<ref>همان؛ متن کتاب، ص118-117</ref>. | ||
سهروردی در ابتدای این مقاله فائده تجرید را سرعتبخشی در بازگشت به موطن اصلی میداند و با استناد به حدیث نبوی «حب الوطن من الإيمان» بر نفس آدمی واجب میداند که وطن حقیقی خود را دریابد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص231 <ref | سهروردی در ابتدای این مقاله فائده تجرید را سرعتبخشی در بازگشت به موطن اصلی میداند و با استناد به حدیث نبوی «حب الوطن من الإيمان» بر نفس آدمی واجب میداند که وطن حقیقی خود را دریابد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص231</ref>. | ||
# رسالة في حالة الطفولة: در این رساله سهروردى از دیدار خود با شیخى سـخن مـىگوید که اسرار الهى را بر او آشـکار مـىکند و او نیز بهنوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه در قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حـلقه اهـل معنىاند. سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید. هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سـهروردى آن طریقت را بـه طرزى نمادین همان طفولیت مىداند<ref>مرادخانی، زهرا، ص51<ref | # رسالة في حالة الطفولة: در این رساله سهروردى از دیدار خود با شیخى سـخن مـىگوید که اسرار الهى را بر او آشـکار مـىکند و او نیز بهنوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه در قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حـلقه اهـل معنىاند. سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید. هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سـهروردى آن طریقت را بـه طرزى نمادین همان طفولیت مىداند<ref>مرادخانی، زهرا، ص51</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش