پرش به محتوا

تاریخ الحکماء قفطی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی')
خط ۶۰: خط ۶۰:
در این کتاب شرح حال 415 تن حکیم و یا خاندان‌هایی که حکیمان متعدد داشته‌اند، ذکر شده است. اگرچه که بحث از حکمای اسلامی آمیخته با بحث از حکمای تمدن‌های قبلی است، با وجود این، به طور معمول، در هر بخش از کتاب بر اساس حروف الفبا ابتدا درباره حکمای قبل از اسلام و پس از آن درباره حکیمان جهان اسلام صحبت شده است؛ به عنوان نمونه در ابتدای کتاب و در بخش الف تا شماره 47، بررسی زندگی و آثار حکمای تمدن‌های قبلی است و با بیان شرح حال ابراهیم بن حبیب فزاری در شماره 48، وارد بحث حکیمان جهان اسلام می‌شود<ref>همان</ref>.
در این کتاب شرح حال 415 تن حکیم و یا خاندان‌هایی که حکیمان متعدد داشته‌اند، ذکر شده است. اگرچه که بحث از حکمای اسلامی آمیخته با بحث از حکمای تمدن‌های قبلی است، با وجود این، به طور معمول، در هر بخش از کتاب بر اساس حروف الفبا ابتدا درباره حکمای قبل از اسلام و پس از آن درباره حکیمان جهان اسلام صحبت شده است؛ به عنوان نمونه در ابتدای کتاب و در بخش الف تا شماره 47، بررسی زندگی و آثار حکمای تمدن‌های قبلی است و با بیان شرح حال ابراهیم بن حبیب فزاری در شماره 48، وارد بحث حکیمان جهان اسلام می‌شود<ref>همان</ref>.


بااینکه در این کتاب از بزرگان طب، فلسفه و برخی دیگر از رشته‌های علمی مربوط به تمدن‌های مختلف صحبت شده، تقسیم مطالب بر اساس زمان زندگی و تعلق به تمدن‌های متفاوت و یا رشته‌های علمی جداگانه نیست. در این کتاب، ترتیب نام‌ها به حروف تهجی از حرف اول نام‌هاست و در حرف دوم، رعایت ترتیب حرف دوم دقت نشده است. نویسنده پس از توجه به حرف اول اسم دانشمندان بر اساس حروف الفبا، به فهرست کردن زندگی نامه آنان بر اساس زمان و دوره زندگی اشان و نه توجه به حرف دوم و سوم اسامی آن‌ها پرداخته است. این شیوه خاص کتاب قفطی بوده و در دیگر کتب قبل از او یا هم زمان با تألیف وی در کتابی مطرح نشده است<ref>همان</ref>.
بااینکه در این کتاب از بزرگان طب، فلسفه و برخی دیگر از رشته‌های علمی مربوط به تمدن‌های مختلف صحبت شده، تقسیم مطالب بر اساس زمان زندگی و تعلق به تمدن‌های متفاوت و یا رشته‌های علمی جداگانه نیست. در این کتاب، ترتیب نام‌ها به حروف تهجی از حرف اول نام‌هاست و در حرف دوم، رعایت ترتیب حرف دوم دقت نشده است. نویسنده پس از توجه به حرف اول اسم دانشمندان بر اساس حروف الفبا، به فهرست کردن زندگی نامه آنان بر اساس زمان و دوره زندگی اشان و نه توجه به حرف دوم و سوم اسامی آن‌ها پرداخته است. این شیوه خاص کتاب قفطی بوده و در دیگر کتب قبل از او یا هم زمان با تألیف وی در کتابیمطرح نشده است<ref>همان</ref>.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۷۰: خط ۷۰:
بااینکه قبل از قفطی در جهان اسلام و حتی قبل از اسلام، کسان دیگری درباره حکما و اطبا کتاب‌هایی را نوشته بودند، اثر قفطی در این موضوع منحصربه فرد است. این کتاب فقرات زیادی از کتاب‌های نابودشده قرون قبل از نگارنده را حفظ نموده و به بحث‌های غیر متعارف زیادی که در تواریخ عمومی اشاره ای نشده پرداخته است. علاقه نگارنده به اهل علم و علما، باعث شده تا وی با احساس نسبت به سرگذشت و آثار علمی و خلاقیت‌های دانشمندان مطالبش را ذکر کند<ref>عباسی، علی اکبر، 1392، ص84</ref>.
بااینکه قبل از قفطی در جهان اسلام و حتی قبل از اسلام، کسان دیگری درباره حکما و اطبا کتاب‌هایی را نوشته بودند، اثر قفطی در این موضوع منحصربه فرد است. این کتاب فقرات زیادی از کتاب‌های نابودشده قرون قبل از نگارنده را حفظ نموده و به بحث‌های غیر متعارف زیادی که در تواریخ عمومی اشاره ای نشده پرداخته است. علاقه نگارنده به اهل علم و علما، باعث شده تا وی با احساس نسبت به سرگذشت و آثار علمی و خلاقیت‌های دانشمندان مطالبش را ذکر کند<ref>عباسی، علی اکبر، 1392، ص84</ref>.


نگارنده در ذکر اخبار مربوط به برخی حکما فقط ناقل نیست و اگر در منابع مورد استفاده اش مطالبی را می‌بیند که پذیرفتنی نیست، تحلیل خویش را مطرح می‌کند و در مواردی اخبار خلاف عقل را نقل نمی کند. وی در شرح زندگی افلاطون می‌نویسد: «یونانیان مبالغه عظیم دارند؛ درباره افلاطون و تعظیم او می‌گویند: مولود او مولود الهی بود و طالع او بس جلیل و در این باب حکایت افسانه نما بسیار آورده‌اند. ترک ایراد آن‌ها اولی دانستم». در مواردی هم نظر ناسنجیده نویسندگان قبل از خود درباره برخی حکیمان را نقد می‌کند و یا اشتباهات از نویسندگان در تمییز دانشمندان همنام را تذکر می‌دهد. وی سرقت ادبی حتی در حد یک عنوان کتاب را جایز نمی داند و در بیان آثار محمد بن عبدالله معروف به ابی عبدالرحمن می‌نویسد: «... و کتابی نیکو در علم نحو مسمی به کتاب السبب لعلم العرب نیز دارد، لیکن ابن المهذب، کاتب بیت المال قاهره اسم مذکور را به غارت برده و نام کرده کتابی را که تصنیف نموده در لغات وارده بر وزن افعال، به کتاب السبب لحصر کلام العرب»<ref>ر.ک: همان</ref>.
نگارنده در ذکر اخبار مربوط به برخی حکما فقط ناقل نیست و اگر در منابع مورد استفاده اش مطالبی را می‌بیند که پذیرفتنی نیست، تحلیل خویش را مطرح می‌کند و در مواردی اخبار خلاف عقل را نقل نمی کند. وی در شرح زندگی افلاطون می‌نویسد: «یونانیان مبالغه عظیم دارند؛ درباره افلاطون و تعظیم او می‌گویند: مولود او مولود الهی بود و طالع او بس جلیل و در این باب حکایت افسانه نما بسیار آورده‌اند. ترک ایراد آن‌ها اولی دانستم». در مواردی هم نظر ناسنجیده نویسندگان قبل از خود درباره برخی حکیمان را نقد می‌کند و یا اشتباهات از نویسندگان در تمییز دانشمندان همنام را تذکر می‌دهد. وی سرقت ادبی حتی در حد یک عنوان کتاب را جایز نمی داند و در بیان آثار محمد بن عبدالله معروف به ابیعبدالرحمن می‌نویسد: «... و کتابینیکو در علم نحو مسمی به کتاب السبب لعلم العرب نیز دارد، لیکن ابن المهذب، کاتب بیت المال قاهره اسم مذکور را به غارت برده و نام کرده کتابیرا که تصنیف نموده در لغات وارده بر وزن افعال، به کتاب السبب لحصر کلام العرب»<ref>ر.ک: همان</ref>.


نگارنده برای تکمیل اطلاعاتش در باب حکیمان، از بسیاری از کتبی استفاده نموده که در قرن ششم نادر بوده‌اند و امروزه از بین رفته‌اند و عنوان برخی از این کتاب‌ها را در تألیفش ذکر کرده است و در مواردی لحن نثر به گونه ای است که از زبان شاهد در قرون قبل از قفطی مطالبی بیان می‌شود و طبیعتا در این موارد مطالبش از منابعی نقل شده که نگارندگانش در زمان دانشمندان مورد نظر بوده‌اند. نگارنده از نامه‌های رسمی مکتوب زیادی بهره برده که در متن به برخی از آن‌ها اشاره کرده است. با توجه به مسئولیت‌های دیوانی و مشاغلی که داشته، امکان دسترسی به این گونه اسناد را داشته است. شوق و ذوق نگارنده در دستیابی به اسناد نیز شرایط را برای استفاده بهینه از آن فراهم نموده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
نگارنده برای تکمیل اطلاعاتش در باب حکیمان، از بسیاری از کتبی استفاده نموده که در قرن ششم نادر بوده‌اند و امروزه از بین رفته‌اند و عنوان برخی از این کتاب‌ها را در تألیفش ذکر کرده است و در مواردی لحن نثر به گونه ای است که از زبان شاهد در قرون قبل از قفطی مطالبی بیان می‌شود و طبیعتا در این موارد مطالبش از منابعی نقل شده که نگارندگانش در زمان دانشمندان مورد نظر بوده‌اند. نگارنده از نامه‌های رسمی مکتوب زیادی بهره برده که در متن به برخی از آن‌ها اشاره کرده است. با توجه به مسئولیت‌های دیوانی و مشاغلی که داشته، امکان دسترسی به این گونه اسناد را داشته است. شوق و ذوق نگارنده در دستیابیبه اسناد نیز شرایط را برای استفاده بهینه از آن فراهم نموده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


برخی از بحث‌های غیر متعارف که در تواریخ عمومی دیده نمی شود و از منظر تاریخ اجتماعی و اوضاع زندگی عمومی مردم و مسائل غیر نظامی و غیر سیاسی مهم است، در این کتاب دیده می‌شود که از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است. ستایش سید رضی از صابی و بحث وی با برادرش سید مرتضی در این باره و اوضاع دربار و دسیسه‌های درباریان بر ضد برخی از دانشمندان و رقبیان، از جمله این مباحث می‌باشد. در مواردی حسادت و رقابت دانشمندان با یکدیگر هم ذکر شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
برخی از بحث‌های غیر متعارف که در تواریخ عمومی دیده نمی شود و از منظر تاریخ اجتماعی و اوضاع زندگی عمومی مردم و مسائل غیر نظامی و غیر سیاسی مهم است، در این کتاب دیده می‌شود که از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است. ستایش سید رضی از صابیو بحث وی با برادرش سید مرتضی در این باره و اوضاع دربار و دسیسه‌های درباریان بر ضد برخی از دانشمندان و رقبیان، از جمله این مباحث می‌باشد. در مواردی حسادت و رقابت دانشمندان با یکدیگر هم ذکر شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


نگارنده حکایات جالب از معالجات نادر و جالب طبیبان در دوره‌های مختلف نقل نموده است؛ به عنوان نمونه: معالجه ابن بقیه وزیر عزّالدوله توسط حرانی صابی، معالجه ابوعبدالله بن الحجاج توسط همان پزشک، معالجه یک قصاب توسط همان حکیم، معالجه یکی از صبیه‌های ‌هارون الرشید توسط جبرئیل بن بختیشوع، توصیه‌های ساده اما حساب شده طبی حارث بن کلده، معالجه یک ناشناس توسط حکم بن ابی الحکم، معالجه ابراهیم بن صالح توسط صالح بن بهله در دوران ‌هارون الرشید<ref>همان</ref>.
نگارنده حکایات جالب از معالجات نادر و جالب طبیبان در دوره‌های مختلف نقل نموده است؛ به عنوان نمونه: معالجه ابن بقیه وزیر عزّالدوله توسط حرانی صابی، معالجه ابوعبدالله بن الحجاج توسط همان پزشک، معالجه یک قصاب توسط همان حکیم، معالجه یکی از صبیه‌های ‌هارون الرشید توسط جبرئیل بن بختیشوع، توصیه‌های ساده اما حساب شده طبی حارث بن کلده، معالجه یک ناشناس توسط حکم بن ابیالحکم، معالجه ابراهیم بن صالح توسط صالح بن بهله در دوران ‌هارون الرشید<ref>همان</ref>.


نگارنده در ذکر برخی معالجات، به ارائه تحلیل‌هایی نیز می‌پردازد؛ مثلا ضمن بیان معالجه سعد بن ابی وقاص توسط حارث بن کلده به دستور نبی مکرم اسلام می‌نویسد: «... این حدیث دلالت می‌کند بر آنکه جایز است مشاوره با اهل کفر در طب اگر اهل آن باشد». آزمایش از پزشکان و تست توانایی طبابتشان از نکاتی است که در برخی دوره‌ها وجود داشته و در کتاب ذکر شده است<ref>همان</ref>.
نگارنده در ذکر برخی معالجات، به ارائه تحلیل‌هایی نیز می‌پردازد؛ مثلا ضمن بیان معالجه سعد بن ابیوقاص توسط حارث بن کلده به دستور نبی مکرم اسلام می‌نویسد: «... این حدیث دلالت می‌کند بر آنکه جایز است مشاوره با اهل کفر در طب اگر اهل آن باشد». آزمایش از پزشکان و تست توانایی طبابتشان از نکاتی است که در برخی دوره‌ها وجود داشته و در کتاب ذکر شده است<ref>همان</ref>.


از امتیازات کتاب این است که نگارنده بین علم هیئت افلاک و علم احکام نجوم فرق می‌گذارد. وی در مواردی در ضمن شرح حال بزرگان تأکید دارد که احکام نجوم در بسیاری از مواقع صحیح نیست و اینکه قفطی در قرن هفتم که اوج رشد احکام نجوم است، دارای چنین دیدگاهی است، ارزش علمی کتابش را دوچندان می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
از امتیازات کتاب این است که نگارنده بین علم هیئت افلاک و علم احکام نجوم فرق می‌گذارد. وی در مواردی در ضمن شرح حال بزرگان تأکید دارد که احکام نجوم در بسیاری از مواقع صحیح نیست و اینکه قفطی در قرن هفتم که اوج رشد احکام نجوم است، دارای چنین دیدگاهی است، ارزش علمی کتابش را دوچندان می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش