پرش به محتوا

التعریف بطبقات الأمم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی'
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«')
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی')
خط ۴۴: خط ۴۴:


== معرفی اجمالی ==
== معرفی اجمالی ==
'''التعریف بطبقات الأمم'''، اثر قاضی صاعد‌اندلسی (462-420ق)، با تحقیق و تصحیح غلامرضا جمشیدنژاد، کتابی است پیرامون تاریخ علوم جهان و دانشمندان تا قرن پنجم هجری که به زبان عربی نوشته شده است.
'''التعریف بطبقات الأمم'''، اثر قاضی صاعد‌اندلسی (462-420ق)، با تحقیق و تصحیح غلامرضا جمشیدنژاد، کتابیاست پیرامون تاریخ علوم جهان و دانشمندان تا قرن پنجم هجری که به زبان عربی نوشته شده است.


مقدمه کتاب به زبان فارسی است.
مقدمه کتاب به زبان فارسی است.
خط ۷۳: خط ۷۳:
فصل دهم ویژه علم در نزد بنی اسرائیل است. نویسنده، بنی اسرائیلیان را اهل فلسفه نمی‌داند، بلکه آنان را از اصحاب شرایع می‌شمارد و اخبار انبیا و خلقت در بین مسلمانان را مأخوذ از آنان می‌داند که توسط اشخاصی چون عبدالله بن عباس، کعب الاحبار و وهب بن منبه به تاریخ مسلمانان انتقال یافته است. نویسنده، آنان را مردمی دقیق در تاریخ می‌شمارد و از عالمان یهودی که در دربار خلفای اسلامی رشد کرده و آوازه ای یافته‌اند، یاد می‌کند. پایان کتاب با همین فصل است.
فصل دهم ویژه علم در نزد بنی اسرائیل است. نویسنده، بنی اسرائیلیان را اهل فلسفه نمی‌داند، بلکه آنان را از اصحاب شرایع می‌شمارد و اخبار انبیا و خلقت در بین مسلمانان را مأخوذ از آنان می‌داند که توسط اشخاصی چون عبدالله بن عباس، کعب الاحبار و وهب بن منبه به تاریخ مسلمانان انتقال یافته است. نویسنده، آنان را مردمی دقیق در تاریخ می‌شمارد و از عالمان یهودی که در دربار خلفای اسلامی رشد کرده و آوازه ای یافته‌اند، یاد می‌کند. پایان کتاب با همین فصل است.


نویسنده در این کتاب، رویکردی خاص به مقوله علم دارد که بر پایه آن می‌توان این اثر را در رده کتب تاریخ علم قرار داد. در سده‌های سوم، چهارم و پنجم هجری جریانی در جهان اسلام به وجود آمد که در طی آن شاهد حرکتی شگرف در تدوین و تکامل کتب تاریخی هستیم. نقطه اوج این جریان که به تاریخ نه به عنوان رشته ای از حوادث و رویدادها، بلکه به شکل تحلیلی و منتقدانه نگاه می‌کند، در جهان اسلام در فلسفه تاریخ ابن خلدون به ثمر نشست. کتاب حاضر، از آثار همین دوره است که بنا بر مقدمه مصحح و مترجم آن، بعدها منبع کتب مهمی چون «تاریخ الحکماء» قفطی و «عیون الأنباء» ابن ابی اصیبعه و جز اینان قرار گرفته است<ref>ر.ک: افتخاری، بنفشه، 1385، ص83-84</ref>.
نویسنده در این کتاب، رویکردی خاص به مقوله علم دارد که بر پایه آن می‌توان این اثر را در رده کتب تاریخ علم قرار داد. در سده‌های سوم، چهارم و پنجم هجری جریانی در جهان اسلام به وجود آمد که در طی آن شاهد حرکتی شگرف در تدوین و تکامل کتب تاریخی هستیم. نقطه اوج این جریان که به تاریخ نه به عنوان رشته ای از حوادث و رویدادها، بلکه به شکل تحلیلی و منتقدانه نگاه می‌کند، در جهان اسلام در فلسفه تاریخ ابن خلدون به ثمر نشست. کتاب حاضر، از آثار همین دوره است که بنا بر مقدمه مصحح و مترجم آن، بعدها منبع کتب مهمی چون «تاریخ الحکماء» قفطی و «عیون الأنباء» ابن ابیاصیبعه و جز اینان قرار گرفته است<ref>ر.ک: افتخاری، بنفشه، 1385، ص83-84</ref>.


در بررسی اجمالی این کتاب، چنین می‌نماید که نویسنده قصد داشته مجموعه ای شامل دانش و دستاوردهای بشری عرضه کند. این کتاب فهرست نیست و قصد آن را نداشته که مانند ابن ندیم مجموعه کتب موجود را معرفی کند، بلکه می‌خواسته ‌اندوخته‌های معنوی بشری را نام برد؛ اعم از اینکه به صورت کتابی یا مهارتی یا ویژگی ای از مردمان باشد و اینجاست که به کاوش احوال مردمان گذشته و روزگار خود می‌پردازد و کتابی می‌نویسد در مورد تاریخ، مردم شناسی و قوم شناسی که البته در آن فهرستی از مجموعه کتاب‌های در دسترس آن عصر‌اندلس را نیز ارائه می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>.
در بررسی اجمالی این کتاب، چنین می‌نماید که نویسنده قصد داشته مجموعه ای شامل دانش و دستاوردهای بشری عرضه کند. این کتاب فهرست نیست و قصد آن را نداشته که مانند ابن ندیم مجموعه کتب موجود را معرفی کند، بلکه می‌خواسته ‌اندوخته‌های معنوی بشری را نام برد؛ اعم از اینکه به صورت کتابییا مهارتی یا ویژگی ای از مردمان باشد و اینجاست که به کاوش احوال مردمان گذشته و روزگار خود می‌پردازد و کتابیمی‌نویسد در مورد تاریخ، مردم شناسی و قوم شناسی که البته در آن فهرستی از مجموعه کتاب‌های در دسترس آن عصر‌اندلس را نیز ارائه می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>.


در این کتاب، از احوال و تاریخ ملت‌ها گفته شده و در تشریح سرزمین‌های تحت پوشش آن‌ها، توصیف نسبتا دقیقی عرضه گردیده است؛ بااین حال، این کتاب نه جغرافیاست و نه تاریخ. اگر بخواهیم آن را در این رده بررسی کنیم، در مقایسه با کتب تاریخ و جغرافیای آن عصر، مانند «التنبیه و الإشراف» و «مروج الذهب» مسعودی و یا «ما للهند» بیرونی و جز اینها جایگاه درخور توجهی ندارد<ref>همان</ref>.
در این کتاب، از احوال و تاریخ ملت‌ها گفته شده و در تشریح سرزمین‌های تحت پوشش آن‌ها، توصیف نسبتا دقیقی عرضه گردیده است؛ بااین حال، این کتاب نه جغرافیاست و نه تاریخ. اگر بخواهیم آن را در این رده بررسی کنیم، در مقایسه با کتب تاریخ و جغرافیای آن عصر، مانند «التنبیه و الإشراف» و «مروج الذهب» مسعودی و یا «ما للهند» بیرونی و جز اینها جایگاه درخور توجهی ندارد<ref>همان</ref>.
خط ۸۷: خط ۸۷:
آنچه این کتاب را از آثار دیگر قاضی صاعد متفاوت می‌سازد، شرح دقیق ‌اندوخته‌های علمی این ملت‌هاست؛ مثلا در توصیف نجوم نزد اقوام هندی به تشریح دقیق تفاوت‌های بین مکاتب مختلف می‌پردازد و دوره‌های نجومی آن‌ها را شرح می‌دهد و حتی میزان اختلاف آن را با روش ایرانیان ذکر می‌نماید. نویسنده در بیان این اطلاعات که حاکی از آشنایی وی با پیشرفته ترین سطح نجوم آن روزگار است، وارد جزئیات نشده و تأکید می‌کند برای آگاهی بیشتر به کتاب دیگر وی «المؤلّف فی إصلاح حرکات النجوم» مراجعه شود<ref>همان، ص85-86</ref>.
آنچه این کتاب را از آثار دیگر قاضی صاعد متفاوت می‌سازد، شرح دقیق ‌اندوخته‌های علمی این ملت‌هاست؛ مثلا در توصیف نجوم نزد اقوام هندی به تشریح دقیق تفاوت‌های بین مکاتب مختلف می‌پردازد و دوره‌های نجومی آن‌ها را شرح می‌دهد و حتی میزان اختلاف آن را با روش ایرانیان ذکر می‌نماید. نویسنده در بیان این اطلاعات که حاکی از آشنایی وی با پیشرفته ترین سطح نجوم آن روزگار است، وارد جزئیات نشده و تأکید می‌کند برای آگاهی بیشتر به کتاب دیگر وی «المؤلّف فی إصلاح حرکات النجوم» مراجعه شود<ref>همان، ص85-86</ref>.


حرکت نویسنده در مرز میان تاریخ و علم و نوشتن کتابی که تحول علم را در گذر تاریخ در جای جای جهان آن روزگار جستجو کند، چنان تازه و بی سابقه است که وی را شایسته دریافت عنوان «اولین مورخ علم» می‌کند؛ زیرا درعین حال که هم در حوزه تاریخ و هم علم به کمال روزگار خویش رسیده، اثری خلق کرده است در باب تاریخ علم، نه کتابی علمی یا تاریخ محض<ref>همان، ص86</ref>.
حرکت نویسنده در مرز میان تاریخ و علم و نوشتن کتابیکه تحول علم را در گذر تاریخ در جای جای جهان آن روزگار جستجو کند، چنان تازه و بی سابقه است که وی را شایسته دریافت عنوان «اولین مورخ علم» می‌کند؛ زیرا درعین حال که هم در حوزه تاریخ و هم علم به کمال روزگار خویش رسیده، اثری خلق کرده است در باب تاریخ علم، نه کتابیعلمی یا تاریخ محض<ref>همان، ص86</ref>.


نویسنده گرچه سنت مورخان هم عصر خود را در ثبت دقیق تاریخ نگاری سیاسی رعایت ننموده، ولی همواره به توالی زمانی توجه داشته و در عین ملاحظه تقسیم بندی‌هایی بر مبنای جغرافیا و زبان در نقل مطالب، تسلسل زمانی را نیز رعایت نموده است؛ چنان که در این کتاب، همواره می‌توان شکل خطی تاریخی را پی گرفت و با شناختی که تا به امروز از منابع حاصل شده است، می‌توان «التعریف بطبقات الأمم» را نخستین کتاب در تاریخ علم دانست<ref>ر.ک: همان، ص88</ref>.
نویسنده گرچه سنت مورخان هم عصر خود را در ثبت دقیق تاریخ نگاری سیاسی رعایت ننموده، ولی همواره به توالی زمانی توجه داشته و در عین ملاحظه تقسیم بندی‌هایی بر مبنای جغرافیا و زبان در نقل مطالب، تسلسل زمانی را نیز رعایت نموده است؛ چنان که در این کتاب، همواره می‌توان شکل خطی تاریخی را پی گرفت و با شناختی که تا به امروز از منابع حاصل شده است، می‌توان «التعریف بطبقات الأمم» را نخستین کتاب در تاریخ علم دانست<ref>ر.ک: همان، ص88</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش