۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليفات' به 'تأليفات') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''غاية السؤل فى سيرة الرسول(ص)'''، توسط زينالدين عبدالباسط بن خليل بن شاهين الشيخى معروف به عبدالباسط الحنفى، به زبان عربى و در ارتباط با سيره پيامبر اكرم(ص)، در قرن نهم هجرى به رشته تحرير در آمده است. | |||
== ساختار== | == ساختار== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
مطالب در 26 فصل ارائه شده است. نويسنده مطالب را بسيار مختصر ذكر كرده، از گفتن مسايل اختلافى به جز مواردى اندك، پرهيز كرده است. | مطالب در 26 فصل ارائه شده است. نويسنده مطالب را بسيار مختصر ذكر كرده، از گفتن مسايل اختلافى به جز مواردى اندك، پرهيز كرده است. | ||
وى غير از يك بار اشاره به تورات و انجيل، تنها از كتاب «الروض الانف» نوشته سهيلى نام برده است. | وى غير از يك بار اشاره به تورات و انجيل، تنها از كتاب «الروض الانف» نوشته سهيلى نام برده است. <ref>متن ص27</ref> | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
مولف، ابتدا در مقدمهاى كوتاه، پس از حمد و ثناى الهى، با اشاره به نام كتاب، نحوه نگارش خود را به طور خلاصه، توضيح داده است. وى سپس به مطالب اصلى خود پرداخته كه در بيست و شش فصل بيان شده اند. | مولف، ابتدا در مقدمهاى كوتاه، پس از حمد و ثناى الهى، با اشاره به نام كتاب، نحوه نگارش خود را به طور خلاصه، توضيح داده است. وى سپس به مطالب اصلى خود پرداخته كه در بيست و شش فصل بيان شده اند. | ||
نويسنده در فصل اول، نسب پيامبر را تا حضرت آدم(ع) ذكر كرده است. وى پس از ذكر حديثى از پيامبر(ص)، نسب ايشان را تا عدنان متفق عليه دانسته است. | نويسنده در فصل اول، نسب پيامبر را تا حضرت آدم(ع) ذكر كرده است. وى پس از ذكر حديثى از پيامبر(ص)، نسب ايشان را تا عدنان متفق عليه دانسته است. <ref>متن ص26</ref>. | ||
فصل دوم، مربوط به نام مادر پيامبر(ص) مىباشد كه پس از ذكر اجدادش، با گفتهاى از كتاب «الروض الانف سهيلى» به اين نكته شده است كه خداوند پس از به دنيا آمدن والدين پيامبر(ص)، آنها را به دست ايشان(ص) مسلمان كرده است. | فصل دوم، مربوط به نام مادر پيامبر(ص) مىباشد كه پس از ذكر اجدادش، با گفتهاى از كتاب «الروض الانف سهيلى» به اين نكته شده است كه خداوند پس از به دنيا آمدن والدين پيامبر(ص)، آنها را به دست ايشان(ص) مسلمان كرده است.<ref>متن ص27</ref>. | ||
فصل سوم مختص به عموهاى پيامبر(ص) مىباشد كه 9 نفر بوده وآخرين آنها، ابولهب است و نويسنده با اشاره به آيه تبت يدا ابولهب، دشمنى وى با پيامبر(ص) را متذكر شده است. | فصل سوم مختص به عموهاى پيامبر(ص) مىباشد كه 9 نفر بوده وآخرين آنها، ابولهب است و نويسنده با اشاره به آيه تبت يدا ابولهب، دشمنى وى با پيامبر(ص) را متذكر شده است. <ref>متن ص 28</ref>. | ||
مولف در فصل چهارم، نام 6 نفر از عمههاى پيامبر(ص) از جمله: ام حكيم و صفيه را ذكر كرده است. | مولف در فصل چهارم، نام 6 نفر از عمههاى پيامبر(ص) از جمله: ام حكيم و صفيه را ذكر كرده است. <ref>متن ص29</ref>. | ||
در فصل پنجم، محل ولادت و زندگى پيامبر(ص) در مكه و تاريخ ولادت ايشان ذكر شده است. | در فصل پنجم، محل ولادت و زندگى پيامبر(ص) در مكه و تاريخ ولادت ايشان ذكر شده است. <ref>متن ص30) در اين فصل، همچنين داستان ذبح عبدالله، شير دادن حليمه، مسافرت پيامبر(ص) به شام، بعثت پيامبر(ص)، اولين مسلمانان،هجرت به حبشه و معراج نيز ذكر شده است. | ||
مولف، در فصل ششم، داستان هجرت پيامبر(ص) به مدينه، ماندن [[امام على(ع)]] براى رد كردن ودايع و نزول برخى احكام همچون تغيير قبله را ذكر كرده است. | مولف، در فصل ششم، داستان هجرت پيامبر(ص) به مدينه، ماندن [[امام على(ع)]] براى رد كردن ودايع و نزول برخى احكام همچون تغيير قبله را ذكر كرده است.<ref>متن صص5-34</ref>. | ||
مجموع غزوات پيامبر(ص) كه بنا بر قولى تعدادشان به بيست و هفت مىرسد در فصل هفتم ذكر شده است. | مجموع غزوات پيامبر(ص) كه بنا بر قولى تعدادشان به بيست و هفت مىرسد در فصل هفتم ذكر شده است. <ref>متن ص36</ref>. | ||
نويسنده در فصل هشتم، حج و عمره پيامبر(ص) را ذكر كرده است. دو بار حج قبل از وجوب و يك بار بعد از آن كه به حجة الوداع معروف شده است. مجموع عمرههاى پيامبر(ص) نيز پنج بار بوده است. | نويسنده در فصل هشتم، حج و عمره پيامبر(ص) را ذكر كرده است. دو بار حج قبل از وجوب و يك بار بعد از آن كه به حجة الوداع معروف شده است. مجموع عمرههاى پيامبر(ص) نيز پنج بار بوده است. <ref>متن ص 37</ref>. | ||
اوصاف پيامبر(ص) كه اكمل، اجمل و احسن مردم خلقا و خلقا بوده است، در فصل نهم و اسماء مبارك ايشان همچون؛ احمد، طه، مزمل، مدثر و بشير در دهمين فصل آمده است. نويسنده ذكر نام پيامبر در تورات و انجيل را نشانه شرف ايشان دانسته است. | اوصاف پيامبر(ص) كه اكمل، اجمل و احسن مردم خلقا و خلقا بوده است، در فصل نهم و اسماء مبارك ايشان همچون؛ احمد، طه، مزمل، مدثر و بشير در دهمين فصل آمده است. نويسنده ذكر نام پيامبر در تورات و انجيل را نشانه شرف ايشان دانسته است. <ref>متن ص38</ref>. | ||
يازدهمين فصل، به اخلاق پيامبر(ص) اختصاص دارد. اسخى الناس و اجودهم، مردى كه در برابر درخواست ديگران هيچ گاه كلمه «لا» را بر زبان جارى نكرده است، صادقترين و با اخلاقترين مردم و كسى كه خوبىهايش به شماره درنمىآيد، از جمله خصوصيات ايشان مىباشد. | يازدهمين فصل، به اخلاق پيامبر(ص) اختصاص دارد. اسخى الناس و اجودهم، مردى كه در برابر درخواست ديگران هيچ گاه كلمه «لا» را بر زبان جارى نكرده است، صادقترين و با اخلاقترين مردم و كسى كه خوبىهايش به شماره درنمىآيد، از جمله خصوصيات ايشان مىباشد.<ref>متن ص39</ref>. | ||
مولف تعداد همسران پيامبر(ص) را كه تعدادشان به بيست و سه نفر رسيده، در فصل دوازدهم ذكر كرده است و در فصل سيزدهم، اولاد ايشان را نام برده است كه به جز ابراهيم، همگى از خديجه بودهاند. | مولف تعداد همسران پيامبر(ص) را كه تعدادشان به بيست و سه نفر رسيده، در فصل دوازدهم ذكر كرده است و در فصل سيزدهم، اولاد ايشان را نام برده است كه به جز ابراهيم، همگى از خديجه بودهاند.<ref>متن صص4-43</ref>. | ||
فصل چهاردهم، مختص به صحابه پيامبر مىباشد كه تعدادشان حتى از بيست هزار نفر نيز بيشتر دانسته شده است. نويسنده عشره مبشره را هاديان دين دانسته است. | فصل چهاردهم، مختص به صحابه پيامبر مىباشد كه تعدادشان حتى از بيست هزار نفر نيز بيشتر دانسته شده است. نويسنده عشره مبشره را هاديان دين دانسته است. <ref>متن ص45</ref>. | ||
وى در پانزدهمين فصل، كه به «النجباء من اصحابه» اختصاص دارد، دوازده نفر را نام برده است. وى در اين فصل، از عشره مبشره تنها خلفاء راشدين را نام مىبرد. | وى در پانزدهمين فصل، كه به «النجباء من اصحابه» اختصاص دارد، دوازده نفر را نام برده است. وى در اين فصل، از عشره مبشره تنها خلفاء راشدين را نام مىبرد.<ref>متن ص46</ref>. | ||
مولف در فصل شانزدهم، نام كاتبان پيامبر(ص) و در فصل بعدى، نام كسانى كه مسئول گردنزدن مشركان بودهاند از جمله [[امام على(ع)]] زبير، مقداد و عاصم بن ثابت را ذكر كرده است. | مولف در فصل شانزدهم، نام كاتبان پيامبر(ص) و در فصل بعدى، نام كسانى كه مسئول گردنزدن مشركان بودهاند از جمله [[امام على(ع)]] زبير، مقداد و عاصم بن ثابت را ذكر كرده است.<ref>متن ص48</ref>. | ||
وى در فصل هجدهم، فرستادگان پيامبر(ص) به اطراف و اكناف را نام برده است كه تعدادشان به ده نفر مىرسد. | وى در فصل هجدهم، فرستادگان پيامبر(ص) به اطراف و اكناف را نام برده است كه تعدادشان به ده نفر مىرسد. <ref>متن ص 49</ref>. | ||
نوزدهمين فصل به عبدها و كنيزهاى پيامبر(ص) اختصاص دارد كه حدود سى نفر مرد و ده نفر زن بودهاند. | نوزدهمين فصل به عبدها و كنيزهاى پيامبر(ص) اختصاص دارد كه حدود سى نفر مرد و ده نفر زن بودهاند. <ref>متن ص51</ref>. | ||
مولف در فصل بيستم كه مختص نگهبانان پيامبر(ص) است، متذكر شده كه پيامبر(ص) بعد از نزول آيه ''' «والله يعصمك من الناس» ''' بدون نگهبان زندگى مىكرده است. | مولف در فصل بيستم كه مختص نگهبانان پيامبر(ص) است، متذكر شده كه پيامبر(ص) بعد از نزول آيه ''' «والله يعصمك من الناس» ''' بدون نگهبان زندگى مىكرده است. | ||
وى در فصل بيست و يكم، نام مركبها و ديگر حيوانات خانگى پيامبر(ص) را برده و در فصل بعد به سلاحهاى ايشان اشاره كرده كه ذوالفقار نيز جزء آنها بوده است. | وى در فصل بيست و يكم، نام مركبها و ديگر حيوانات خانگى پيامبر(ص) را برده و در فصل بعد به سلاحهاى ايشان اشاره كرده كه ذوالفقار نيز جزء آنها بوده است.<ref>متن صص8-56</ref> | ||
فصل بيست و سوم به ذكر البسه و اثاثيه پيامبر(ص) اختصاص يافته است، جبهاى يمنى، شلوارى عمانى، عمامهاى كه سحاب نام داشته است و ظرفى براى كيل كردن زكاة فطره، برخى از وسايلى است كه نام برده شدهاند. | فصل بيست و سوم به ذكر البسه و اثاثيه پيامبر(ص) اختصاص يافته است، جبهاى يمنى، شلوارى عمانى، عمامهاى كه سحاب نام داشته است و ظرفى براى كيل كردن زكاة فطره، برخى از وسايلى است كه نام برده شدهاند.<ref>متن ص 60</ref> | ||
مولف معجزات پيامبر(ص) را در فصل بيست و چهارم ذكر كرده است. وى، تعداد آنها را زياد و غير قابل شمارش دانسته و قرآن را بزرگترين آنها معرفى كرده است. | مولف معجزات پيامبر(ص) را در فصل بيست و چهارم ذكر كرده است. وى، تعداد آنها را زياد و غير قابل شمارش دانسته و قرآن را بزرگترين آنها معرفى كرده است.<ref>متن صص 3-62</ref> | ||
وى وفات پيامبر(ص) را در فصل بيست و پنجم شرح داده، آن رابزرگترين مصيبت در اسلام دانسته است. وى با اشاره به شمشير كشيدن عمر و تهديد به كشتن قائلين به وفات پيامبر(ص)، رحلت ايشان را در سن 63 سالگى و در ربيع الاول دانسته است. | وى وفات پيامبر(ص) را در فصل بيست و پنجم شرح داده، آن رابزرگترين مصيبت در اسلام دانسته است. وى با اشاره به شمشير كشيدن عمر و تهديد به كشتن قائلين به وفات پيامبر(ص)، رحلت ايشان را در سن 63 سالگى و در ربيع الاول دانسته است.<ref>متن ص 64</ref> | ||
آخرين فصل، درباره كفن و دفن پيامبر(ص) مىباشد. مولف پس از ذكر نحوه غسل دادن پيامبر(ص) كه طبق دستور يك صداى غيبى بر روى لباس ايشان انجام شده، گفته است كه در آن زمان چنان بوى خوشى سراسر فضاى مدينه را فراگرفته بوده است كه هيچ گاه استشمام نشده است. | آخرين فصل، درباره كفن و دفن پيامبر(ص) مىباشد. مولف پس از ذكر نحوه غسل دادن پيامبر(ص) كه طبق دستور يك صداى غيبى بر روى لباس ايشان انجام شده، گفته است كه در آن زمان چنان بوى خوشى سراسر فضاى مدينه را فراگرفته بوده است كه هيچ گاه استشمام نشده است. <ref>متن ص 66</ref> | ||
مولف در بخش خاتمه تنها به اين مطلب اشاره كرده است كه قصد داشته در سيره پيامبر(ص)، كتابى به اختصار بنويسد. | مولف در بخش خاتمه تنها به اين مطلب اشاره كرده است كه قصد داشته در سيره پيامبر(ص)، كتابى به اختصار بنويسد. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
پاورقىها شامل اختلاف نسخهها و موارد اضافه شده در متن توسط محقق مىباشد. وى صفحاتى از نسخه خطى را نيز در ابتداى كتاب چاپ كرده است. | پاورقىها شامل اختلاف نسخهها و موارد اضافه شده در متن توسط محقق مىباشد. وى صفحاتى از نسخه خطى را نيز در ابتداى كتاب چاپ كرده است. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
== منابع== | == منابع== |
ویرایش