۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
ابو محمد على بن احمد بن | '''ابو محمد على بن احمد بن سعيد'''، فقيه، محدث، فيلسوف، عالم اديان و مذاهب، اديب و شاعر و يكى از درخشانترين چهرههاى فرهنگ اسلامى در اندلس (384-456 ق994/- 1064 م). | ||
==زندگى و سرگذشت== | ==زندگى و سرگذشت== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
عناوين کتابها و رسائل ابن حزم گواه بر اين است كه وى نويسندهاى بسيار پركار بوده است. گزارشهاى تاريخ نگاران نيز نشان مىدهد كه نوشتههاى وى به شمار شگفتانگيزى مىرسيده است. مثلا از پسرش ابورافع فضل (د 479 ق1086/ م) نقل مىشود كه شمار نوشتههاى پدرش در فقه، حديث، اصول، نحو و لغت، ملل و نحل، تاريخ و نيز ردّيّههايى كه بر مخالفان نوشته به حدود 400 مجلد مىرسيده و نزديك به 80000 برگ را در بر مىگرفته است، بدين سان وى را از لحاظ كثرت نوشتههايش با محمد بن جرير طبرى نويسندۀ تاريخ مشهور مقايسه كردهاند (ابن صاعد، 76-77)، اما از همۀ اين نوشتهها اكنون جز چند کتاب و تعدادى رساله باقى نمانده است. ما در اينجا عنوانهاى كتب و رسايلى را مىآوريم كه دست نوشتههايى از آنها بر جاى مانده و تاكنون چاپ و منتشر شدهاند (براى عناوين ديگر نوشتههاى او نك: [[ذهبى]]، 193/18-197): | عناوين کتابها و رسائل ابن حزم گواه بر اين است كه وى نويسندهاى بسيار پركار بوده است. گزارشهاى تاريخ نگاران نيز نشان مىدهد كه نوشتههاى وى به شمار شگفتانگيزى مىرسيده است. مثلا از پسرش ابورافع فضل (د 479 ق1086/ م) نقل مىشود كه شمار نوشتههاى پدرش در فقه، حديث، اصول، نحو و لغت، ملل و نحل، تاريخ و نيز ردّيّههايى كه بر مخالفان نوشته به حدود 400 مجلد مىرسيده و نزديك به 80000 برگ را در بر مىگرفته است، بدين سان وى را از لحاظ كثرت نوشتههايش با محمد بن جرير طبرى نويسندۀ تاريخ مشهور مقايسه كردهاند (ابن صاعد، 76-77)، اما از همۀ اين نوشتهها اكنون جز چند کتاب و تعدادى رساله باقى نمانده است. ما در اينجا عنوانهاى كتب و رسايلى را مىآوريم كه دست نوشتههايى از آنها بر جاى مانده و تاكنون چاپ و منتشر شدهاند (براى عناوين ديگر نوشتههاى او نك: [[ذهبى]]، 193/18-197): | ||
#طوق الحمامة فى الألفة و الالاّف، دربارۀ عشق و عاشقان. تنها يك دست نوشته از آن در کتابخانۀ دانشگاه ليدن هلند موجود است. نخستين بار د. ك. پترف D.k.petrof اين کتاب را بر پايۀ همان يگانه دست نوشته در 1914 م در ليدن منتشر كرد. بار ديگر همين چاپ در 1934 م در دمشق و در 1950 م به كوشش حسن كامل الصيرفى در قاهره منتشر شد. سپس در 1949 م برشه Bercher متن آن را همراه با ترجمۀ فرانسوى در الجزيره منتشر كرد. آخرين چاپ آن با مقدمه، تصحيحات و زيرنويسها به كوشش صلاح الدين القاسمى در 1985 م در تونس منتشر شده است. اين کتاب دوبار به زبان انگليسى و نيز زبانهاى روسى، آلمانى، ايتاليايى، فرانسوى و اسپانيايى و جز آن ترجمه شده است. | |||
#«رسالة فى فضل الاندلس» كه متن آن را مقرى در [[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]] (158/3-179) آورده است. اين رساله زير عنوان فضائل الاندلس و اهلها با دو رسالۀ ديگر به كوشش صلاح الدين منجد در 1968 م در بيروت، منتشر شده است، همچنين در رسائل ابن حزم، مجموعۀ دوم، به كوشش احسان عباس، يافت مىشود. | |||
#الاحكام فى اصول الاحكام، نخستين بار در سالهاى 1345- 1348 ق به كوشش احمد شاكر در قاهره، سپس در 8 جزء در دو جلد، به كوشش زكريا على يوسف در 1970 م در قاهره، و بار ديگر در 1980 م.با مقدمۀ احسان عباس در بيروت منتشر شده است. | |||
#المحلّى فى شرح المجلّى، ابن حزم اين کتاب را بر پايۀ فقه شافعى و پيش از گرايش به مذهب ظاهريه تأليف كرده بود كه شرحى است بر المجلّى نوشتۀ ديگر خودش. متن آن نخست به كوشش احمد شاكر در 11 جلد در سالهاى 1347-1352 ق1928/-1933 م و سپس به كوشش محمد منير الدمشقى همچنان در 11 جلد در بيروت منتشر شده است. | |||
#ابطال القياس و الرّأى و الاستحسان و التقليد و التعليل كه نخستين بار گولد تسيهر Goldziber پارههاى مهم آن را در ملحقات کتاب خود زير عنوان «ظاهريان» Die Zaheriten در لايپزيك (1884 م) منتشر كرد. اين کتاب بار ديگر زير عنوان تلخيص ابطال القياس... به كوشش سعيد الافغانى در 1379 ق1960/ م در دمشق انتشار يافته است. | |||
#الاصول و الفروع، در دو جلد، در قاهره (1978 م) منتشر شده است. | |||
#رسائل ابن حزم الاندلسى، در سه مجموعه، به كوشش احسان عباس از سال 1954 م (؟) به بعد منتشر شده است. اين سه مجموعه افزون بر طوق الحمامة رسالههاى زير را در بر دارند: رسالة فى الرد على الهاتف من بعد، رسالة البيان عن حقيقة الايمان، رسالة التوقيف على شارع النجاة باختصار الطريق، رسالة مراتب العلوم، رسالة فى الغناء الملهى امباح هوام محظور؟، رسالة فى الم الموت و ابطاله، فصل فى معرفة النفس بغيرها و جهلها بذاتها، رسالة فى مداواة النفوس و تهذيب الاخلاق و الزهد فى الرذائل، رسالة الدرّة فى تحقيق الكلام فيما يلزم الانسان اعتقاده، رسالة فى مسألة الكلب، رسالة فى الجواب عما سئل عنه سئوال تعنيف، رسالة فى الرد على ابن النغزاله (النغزيله) | |||
#:اليهودى (سموئل بن نگدلا)، رسالة فى الامامة، رسالة عن حكم من قال انّ ارواح اهل الشقاء معذّبة الى يوم الدين، رسالة التلخيص لوجوه التخليص، نقط العروس (نك: شمارۀ بعد). | |||
#نقط العروس (فى تواريخ الخلفاء)، اين رساله را نخستين بار زيبولد C. F.Seybold در مجلۀ «مركز مطالعات تاريخى در گرانادا» Revista del Centro de estudios...de Granada در 1911 م منتشر كرد. بار دوم به كوشش شوقى ضيف در مجلۀ كلية الآداب (شم 13، 1951 م) و بار سوم در جزء دوم مجموعۀ رسائل بن حزم به كوشش احسان عباس انتشار يافت. | |||
#حجة الوداع، به كوشش ممدوح حقى، دمشق، 1956 م. | |||
#الاخلاق و السير، اين کتاب همان رسالة فى مداواة النفوس و تهذيب الاخلاق است كه به كوشش احسان عباس در مجموعۀ يكم رسائل ابن حزم الاندلسى منتشر شده است. اين اثر بار ديگر با ترجمۀ فرانسوى به كوشش ن. توميش N. Tomiche با عنوان الاخلاق و السّير در بيروت (1961 م) انتشار يافت. | |||
#التّقريب لحد المنطق و المدخل اليه كه به كوشش احسان عباس از روى تنها دست نوشتۀ موجود آن در مكتبة الاحمديۀ جامع زيتونيۀ تونس (شم 6814) در بيروت (1959 م) منتشر شده است. | |||
#الفصل فى الملل و الاهواء و النّحل، چاپ نخست آن در قاهره (1317 ق1899/ م) در 5 جزء (در دو مجلد) منتشر شده كه در حاشيۀ آن ملل و نحل شهرستانى چاپ شده است. چاپ دوم نيز در 5 جزء (در دو مجلد) در قاهره (1964 م) انتشار يافته است. | |||
#«منظومة ابن حزم فى قواعد الفقه الظاهرى»، به كوشش محمد ابراهيم الكتانى، در مجلة معهد المخطوطات، ج 21، 1975 م، صص 148-151. | |||
اليهودى (سموئل بن نگدلا)، رسالة فى الامامة، رسالة عن حكم من قال انّ ارواح اهل الشقاء معذّبة الى يوم الدين، رسالة التلخيص لوجوه التخليص، نقط العروس (نك: شمارۀ بعد). | #رسالة الالوان، رياض، النادى الادبى الثقافى، 1979 م. | ||
#«رسالة فى امّهات الخلفاء»، به كوشش صلاح الدين منجّد، در مجلة المجمع العلمى بدمشق، مجلد 34، 1959 م. | |||
#کتاب السياسة كه بخشهايى از آن را ابراهيم الكتانى در مجله تطوان (مغرب، شم 5، 1960 م) منتشر كرده است. | |||
#جمهرة أنساب العرب كه نخستين بار به كوشش لوى پرورانسال، در قاهره (1948 م) و بار دوم به كوشش عبدالسلام هارون، در قاهره (1962 م) و بار سوم در بيروت (دار الكتب العلمية) منتشر شده است. | |||
#جوامع السّيرة (السيرة النبويّة) كه به كوشش احسان عباس و ناصر الدين الاسد، در قاهره (1956 م) همراه اين پنج رساله منتشر شده است: «رسالة فى القراءات المشهورة فى الامصار الآتية مجىء التواتر»، «رسالة فى اسماء الصحابة رواة الحديث و ما لكلّ واحد من العدد»، «رسالة فى تسمية من روى عنهم الفتيا من الصحابة و من بعدهم على مراتبهم فى كثرة الفتيا»، «جمل فتوح الاسلام»، «اسماء الخلفاء المهديين و الائمة امراء المؤمنين». | |||
#«مراتب الاجماع فى العبادات و المعاملات و الاعتقادات» كه «نقد مراتب الاجماع» [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] به ضميمۀ آن است و به همراه محاسن الاسلام و شرائع الاسلام بخارى در 1357 ق در قاهره به چاپ رسيده است. | |||
#رسائل ابن حزم (مجموعۀ چهارم)، به كوشش احسان عباس كه در 1984 م در بيروت منتشر شده است. | |||
==ويژگيها== | ==ويژگيها== | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۵۶: | ||
از سوى ديگر، ابن حزم مردم را از نظر اعتقادات و ايمان دينى به چهار گروه تقسيم مىكند: | از سوى ديگر، ابن حزم مردم را از نظر اعتقادات و ايمان دينى به چهار گروه تقسيم مىكند: | ||
#گروهى كه استدلال مىكنند و استدلالشان ايشان را به حقيقتى كه دو بار پاداش دارد، رهنمون مىشود. | |||
#گروهى كه استدلال و بحث و نظر مىكنند و اين كار آنان را يا به دهريگرى و الحاد، آيين برهمايى، مانويگرى و برخى ديگر از انواع كفر مىكشاند، كه اينان كافرند و اگر بدان باور بميرند، جاودانه در آتش دوزخند؛يا اينكه استدلالشان ايشان را به عقايد آزارقه و اصحاب اصلح و برخى بدعتهاى كشنده مىرساند كه اينان فاسقند. | |||
#گروهى كه تقليد مىكنند و به حقيقت مىرسند؛ايشان اهل حقند و عوام اهل اسلام همگى از اين گروهند. | |||
#گروهى كه تقليد مىكنند، اما به باطل كشانده مىشوند. اينان يا كافرند يا فاسق («رسالة البيان»، 36). | |||
ابن حزم از متكلمان نيز انتقاد و ايشان را نكوهش مىكند و فرقهاى مىشمارد كه نزد «همۀ ائمّۀ هدى» از قديم و جديد ناپسنديده بودهاند و معتقد است كه ديندارى و اعتقادشان سزاوار سرزنش و محل ترديد است، زيرا دربارۀ خداوند چيزهايى مىگويند كه موى بر اندام انسان راست مىشود. هرگز هيچ كس به دست يك متكلم، مسلمانان نشده است، بلكه جز تفرقه، اختلاف، پراكندگى، مصيبت و فاجعه و تكفير مسلمانان يكديگر را از سوى ايشان پديد نيامده است. افزون بر اين، نزد ايشان از همه كمتر برهان يافت مىشود و كارشان بيشتر سفسطه، دروغ آميزى و تناقض است (همان، 37). | ابن حزم از متكلمان نيز انتقاد و ايشان را نكوهش مىكند و فرقهاى مىشمارد كه نزد «همۀ ائمّۀ هدى» از قديم و جديد ناپسنديده بودهاند و معتقد است كه ديندارى و اعتقادشان سزاوار سرزنش و محل ترديد است، زيرا دربارۀ خداوند چيزهايى مىگويند كه موى بر اندام انسان راست مىشود. هرگز هيچ كس به دست يك متكلم، مسلمانان نشده است، بلكه جز تفرقه، اختلاف، پراكندگى، مصيبت و فاجعه و تكفير مسلمانان يكديگر را از سوى ايشان پديد نيامده است. افزون بر اين، نزد ايشان از همه كمتر برهان يافت مىشود و كارشان بيشتر سفسطه، دروغ آميزى و تناقض است (همان، 37). |
ویرایش